✅ استعمارگران فرانسوی در ویتنام با تکثیر و تولید مثل شدید موشهای شهری مواجه شده و تصمیم گرفتند به شهروندان کشنده موشها جایزه بدهند. موشگیرها برای دریافت جایزه باید دم موش را تحویل میدادند. تصور فرانسویها این بود که مردم موشها را گرفته، میکشند و دم آنها را تحویل میدهند. مأموران اما بعد از مدتی متوجه موشهای بیدم شهر شدند. موشگیرها بدون کشتن موشها، فقط دمشان را جدا کرده و موش را آزاد میکردند. موش به منبع درآمد بدل شده و بهتر بود زنده مانده و زاد و ولد کند تا دُمهای بیشتری برای بریدن باشد. مایکل ون متخصص تاریخ امپراطوری استعماری فرانسه، این واقعه را «اثر موش» خوانده است، ولی نسبت آن با سیاستگذاری عمومی چیست؟
✅ اول، «اثر موش» نتیجه وضعیتی است که سیاستگذار به عوض درافتادن با علت پدیدههای ناخوشایند، با معلول درگیر میشود. موشها احتمالاً نتیجه رها شدن زبالهها در شهر، ساماندهی نشدن فاضلابها و بهطور کلی پایین بودن سطح بهداشت بودهاند. بهداشت اندک، چشمه جوشانی از موش تولید میکرده و مردم نیز آموخته بودند که تنها آن بخش از معلول (دم موش) را که برایشان منفعت دارد، به سیاستگذار تحویل دهند.
✅ دوم، «اثر موش» نتیجه وضعیتی است که سیاستگذار نگاه خودش را به نگاه مردم تعمیم میدهد و از آنان انتظار رفتار متناسب با نگاه خودش دارد. موشها برای دولت استعماری فرانسه از منظر صدمه به بهداشت عمومی اهمیت داشتند، اما در سلسله مراتب نیازها یا مسائل مردم، موش احتمالاً مسأله مهمی نبوده و صرفاً دُم آن با سیاستگذاری دولت، ارزش اقتصادی یافته بود. سیاستگذار نظام انگیزشهای مردم و سلسلهمراتب اولویتهایشان را نشناخته و تغییر نداده بود.
✅ سوم، اثر موش، یعنی سیاستگذار در حالی که خودش عقلانی عمل کند، یعنی محاسبه سود و زیان میکند تا مشارکت مردم – احتمالاً کمهزینهترین راه برای رفع مشکل موش – را میطلبد، اما عقلانی بودن مردم را از یاد میبرد. سیاستگذار وقتی ظرفیت محاسبه سود و زیان نزد مردم را نادیده میگیرد، از آنها انتظار دارد اخلاقی عمل کنند و اگر قرار است پاداشی دریافت کنند، واقعاً موشها را بکشند.
✅ چهارم، سیاستگذار فهمی بسیار یکدستانگار و بدون سطحبندی از مردم دارد. مردم یکدست و همسان نیستند و برخی بیش از دیگران آمادهاند تا روی برخی کارها زمان صرف کرده و محاسبات سود و زیان دقیقتری انجام دهند، و به همان میزان نیز در کاری که انجام میدهند متخصص میشوند. همه افراد انگیزههایی برای دویدن دنبال موشها، گرفتن و کسب درآمد از کشتن آنها ندارند، اما گروههایی هستند که سعی میکنند در این کار متخصص شوند. این گروه به سرعت راههای کسب حداکثر منافع از اقدام خود را نیز میآموزند.
✅ سیاستگذار برای موفقیت و نیفتادن در دام «اثر موش» باید ملاحظات پیچیدهای داشته و از هر چهار خطایی که برشمرده شد برکنار بماند؛ اما فراتر از این، «اثر موش» حاوی گزارهای درباره جامعه ایران و نسبت سیاستگذار با آن نیز هست. برخی فکر میکنند ما ایرانیها انسانهای پیچیدهای هستیم و بالاخره یک راهی برای کسب منافع شخصی و اصلاحاً زرنگیهای خودمان پیدا میکنیم.
✅ این نگرش به ابزاری برای توجیه بسیاری از نقصانهای سیاستگذاری عمومی تبدیل شده است. من بارها با سیاستگذارانی بحث کردهام که وقتی نقصان سیاستهایشان را آشکار میکنید، میگویند انسان ایرانی آنقدر پیچیده است که هر کاری کنید در نهایت، راهی برای منفعتجویی نامشروع مییابد.
✅ «اثر موش» نشان میدهد انسان ویتنامی – همین انسان آسیای شرقی سختکوش - به اندازه انسان ایرانی منفعتطلبانه و پیچیده عمل میکند. اگر سیاستگذار وظیفه خودش را تحویل گرفتن دم موش تعریف کند، مردم هم راههای بریدن دم موشها بدون کشتنشان را هم خواهند آموخت. ایرانی، هندی یا اروپایی بودن هم تفاوتی در این رفتار ایجاد نمیکند.
✅ تغییر ندادن قواعد بازی اداره اقتصاد (شفافیت نکردن امور، رفع نکردن تعارض منافع، سامان ندادن بودجه، آشکار نکردن یارانههای پنهان، و ...)، و در عوض پرداختن به معلولها (نظیر تلاش برای دستگیری افراد فاسد، و ... ) درست مانند آن است که سیاستگذار بهداشت عمومی شهر را فروبگذارد و برای درمان تعدد موشها به تحویل دم موش جایزه بدهد. این واقعهای است که سیاستگذار سالهاست در عرصه سیاستگذاری عمومی ایران اجرا میکند و دست آخر پیچیدگی انسان ایرانی را یکی از توجیهات برای خطای خود قرار میدهد.
منبع: کانال تلگرامی دکتر فاضلی