مسئولان، در جاهای مختلف، معتقدند وضع رفاهی و اقتصادی مردم، نسبت به دوره پیش از انقلاب، بهتر شده است. در سوی دیگر، به نظر میرسد که مردم نظر دیگری دارند.
دلیل این امر به تفاوت در معیارهای ارزیابی مربوط میشود. مسئولان ارزیابی مطلق دارند و مردم ارزیابی نسبی. از نظر روش مطلق، سطح دسترسی مردم به امکانات زندگی بیشتر از گذشته شده است. میانگین نرخ رشد اقتصادی سالیانه حدود ۲ درصد این را نشان میدهد. اما، از منظر رویکرد نسبی، این رشد حداقلی بوده و میتوانست بسیار بیشتر و در حد ۵ تا ۶ درصد در سال باشد.
با یک مثال ساده موضوع روشن میشود. بچهای که بهدنیا میآید ،در صورت وجود حداقلها، در گذر زمان قد میکشد و بزرگ میشود. اما، این به معنای رشد خوب و با کیفیت نیست. مهم این است که هم قد بکشد و هم دارای تغذیه خوب باشد و هم با دسترسی به امکانات مختلف توانایی شکوفاسازی استعدادهای درونی و تقویت قابلیتهای مهم را داشته باشد.میان دو کودکی که یکی در کف خیابان و دیگری در محیط خانوادگی و اجتماعی مناسب بزرگ میشوند، تفاوت زیادی در کیفیت رشدشان وجود دارد. یکی کودک کار و خیابان میشود و یکی بهرهمند از آموزشهای مختلف با آیندهای روشن و درخشان.
در اصل، مردم به روشی که "خلاف وقایع" (counterfactual) نامیده میشود، رفاه جاری را ارزیابی و ارزشگذاری میکنند. در این روش که فرضی است، این پرسش مطرح و به آن پاسخ داده میشود: اگر اینگونه نمیشد، انگاه چه اتّفاقی میافتاد؟ اگر در روند تحولات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، گسست پیش نمی آمد، آلان در چه موقعیتی بودیم؟ اگر پاسخ این باشد که وضع بهتر از وضع فعلی میشد، در اینصورت، ارزیابی منفی میشود. هر چه تفاوت نمرهی موقعیت فرضی با موقعیت فعلی بیشتر باشد، ارزیابی منفیتر میشود.
این ارزیابی به شکل مقایسه تطبیقی با کشورهای دیگر نیز صورت میگیرد. با پاسخ به این پرسش: اگر در گذشتهی تاریخی، ایران جلوتر از ترکیه و هم سطح با کره جنوبی بود و با عربستان و امارات فاصلهی زیادی داشت، آیا اکنون در همان موقعیت قرار دارد؟ اگر پاسخ متفی باشد، ارزیابی از عملکرد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مرتبط با موقعیت تاریخی کنونی منفی میشود و بسته به میزان آن شدت پیدا میکند.
چنانچه میان ارزیابی مردم و مسئولان یا ساخت قدرت شکاف قابل توجهی وجود داشته باشد، راهکار مواجهی با این موقعیت، تلاش برای گفتمانسازی این باور نیست که وضع بهتر از گذشته شده است. چنین گفتمان سازی موفق نمی شود؛ چرا که مردم با گوشت و پوست و استخوانشان تغییرات رفاهی خود را، با ملاحظات مقایسهای با آنچه میتوانست رخ بدهد و محقق نشده است، لمس و حس میکنند. به این اعتبار، چنین برخوردی، در کنار مسائلی چون نابرابری منطقهای و بین فردی زیاد، فساد نظاممند، بیکاری و تورم ساختاری کمرشکن، و آینده نامطمئن، موجب خشم اجتماعی میشود.
علی دینی ترکمانی
۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
https://t.me/alidinee