در آخرین شماره مجله تجارت فردا در سال 1397 که به عنوان ضمیمه روزنامه دنیای اقتصاد نیز منتشر شد، میزگردی داشتم که در انتهای آن (صفحه 71 ) از روزنامه نگاران خواسته بودم که پیگیری کنند که چطور آقای نوبخت، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، از یک دانشگاه حرفه ای (Vocational) که اصلا دانشکده و یا گروه اقتصاد (Economics)ندارد، مدرک دکتری اقتصاد اخذ کرده اند؟ چرا که به پاسخ این سوال هم از منظر یک اقتصاد خوانده و دانشگاهی علاقمند هستم و هم از این زاویه که باور دارم بعد از ماجراهائی که برای مرحوم کردان پیش آمد، همگی این دین را به گردن داریم که نشان دهیم آن بررسی ها و استعفا فقط دشمنی با شخص ایشان نبود و در آن دغدغه علم، صداقت و سرمایه اجتماعی بیشتر از رقابت های سیاسی بوده است.
در میانه تعطیلات نوروز، بزرگواری از سازمان مربوطه "سوالاتی را قبل از "اقدامات احتمالی دیگر" پرسیدند و توضیحاتی ارائه کردند که سپس در سایت اقتصاد نیوز (اینجا) نیز تحت عنوان جوابیه به انتشار رسید. به نظرم آمد شاید آن سوالات مورد پرسش سایر خوانندگان آن مطلب نیز باشد و چه بهتر که آنها نیز در جریان پاسخ به آن سوالات قرار داده شوند. قبل از آن متذکر شوم که شخصاَ نه هیچگاه آقای نوبخت را ملاقات کرده ام و نه هیج ارتباط کاری و یا غیر کاری با ایشان داشته ام، نه حبی هست و نه بغضی. هیچ وابستگی سیاسی به گروههای شناخته شده و نشده کشور و یا خارج از کشور ندارم و مطالب گفته شده صرف ا دغدغه های یک اقتصاد خوانده ایرانی است.
سوال شد که چرا در میان بررسی عملکرد اقتصادی دولت به مدرک تحصیلی ایشان اشاره شده است؟ به این سوال از دو منظر پاسخ می دهم، اول از طرف یک شهروند، که در دوره مدیریت ایشان بر اقتصاد کشور قریب به 70 درصد از ارزش واقعی درآمدش را از دست داده است. به عنوان یکی از قریب به 22 میلیون سرپرست خانوار زیاندیده از مدیریت اقتصادی ایشان، فکر می کنم این حق را دارم که خواهان بررسی تخصص ایشان بشوم. همانند هر یک از آن 22 میلیون سرپرست دیگر، هر روزه تلاش می کنم که زندگی بهتری برای خانواده ام فراهم بیاورم و با تلاش امروزم، فردائی بهتر را برای آنها رقم بزنم. نمی توانم ببینم که حاصل تمامی این تلاش و مشقت در اثر اشتباه سیاست گذار و با توجیه "نیت خیر" او دود شود و به آسمان برود. آنچه که برای من مهم است و عینیت دارد نتیجه عمل و سیاست اوست که نه تنها زندگی امروز، بلکه زندگی فردای من و خانواده ام را نیز پر از سختی و ناامیدی کرده است، نیت او به چه کار من می آید؟ آیا وقتی که در یک سال ارزش ریال در مقابل دلار به یک چهارم کاهش می یابد، قیمت مسکن دوبرابر می شود و تورم 30 درصدی بر مخارج خانواده ام تحمیل می شود و حتی آینده مبلغی که هر ماهه تحت عنوان تامین اجتماعی برای تامین دوران بازنشستگی می پردازم، نامعین است، نباید بپرسم آیا این سکاندار واقع ا آن تخصصی را که ادعا می کرد دارد یا نه؟.
دوم از طرف یک اقتصاد خوانده، که می بیند نتیجه عمل و سیاست گذاری این مدعی اقتصاددانی به کاهش اعتبار علم اقتصاد، که وی عمر خود را در آن سپری کرده، انجامیده است به طوریکه حتی رئیس دولت نیز به تمسخر آن می نشیند ! .
در مجامع علمی می توان با توجه به ادبیات فرد و نوع نگرش وی به مسائل از دانش وی با خبر شد، اما تریبون های یک طرفه و گزینشی مسئولان چنین اجازه ای را به کارشناسان نمی دهد و این تنها عمل آنهاست که، آن هم با تاخیر بسیار، از عمق دانش آنها پرده بر می دارد. آیا اکنون که تشت رسوائی سیاست گذار اقتصادی از پشت بام افتاده، نباید به فکر راستی آزمائی ادعای اولیه وی افتاد و پرسید آیا به راستی فرد مناسبی برای هدایت سیاست های اقتصادی دولت برگزیده شده است؟
در پاسخ به ادعای صحت مدرک ایشان و سابقه دانشگاه ایشان گفتم که تنها خواستار روشنگری هستم و نیاز ی به تهدید نیست چرا که مورد عجیبی است که بتوان از دانشگاهی که اصلا گروه اقتصاد ندارد مدرک دکتری تخصصی اقتصاد گرفت.
همانطور که در جوابیه سازمان برنامه نیز آمده است کالج پیزلی از قرن نوزدهم به عنوان یک آموزشگاه حرفه ای فعالیت خود را شروع کرده است اما تنها از سال 1371 به بعد بوده است که عنوان دانشگاه به خود گرفته است و مجاز به ارائه مدرک تحصیلی شده است و سپس در سال 1388 با ادغام در چند کالج دیگر با عنوان دانشگاه غرب اسکاتلند فعالیت خود را ادامه داده است و هم اینک در لیست دانشگاه های مورد تائید وزارت علوم و فناوری در میان دانشگاه های ضعیف انگلستان )گروه ج( که توصیه به تحصیل در آنها نمی شود، قرار دارد. بر خلاف ادعای جوابیه سازمان برنامه در سایت دانشگاه مذکور هیچ نامی از ایشان و یا دیگر فارغ التحصیلان نیست و عکس ایشان در کنار افرادی دیگر تنها در سایت (اینجا) بدون اشاره به مدرک و رشته تحصیلی قرار داده شده است که البته این سایت ارتباطی با دانشگاه ندارد و تنها بر مبنای واژه کاوی سایت های دیگر از جمله ویکیپدیا ) که خود افراد آن را نگارش می کنند( اطلاعاتی را در اختیار بازدیدکنندگان قرار می دهد به طوریکه حتی در لیست فارغ التحصیلان سال 2005 آن نام جناب آقای نوبخت نیز نیست. اما با تمام این احوال، روابط عمومی سازمان برنامه می تواند به جای پاسخ های طولانی و تهدید یک زیاندیده مدعی، ابهام زدائی کند و اطلاعاتی در خصوص تحصیلات و مدرک تحصیلی ایشان منتشر کند. البته منظور از مدرک صرفاَ یک گواهی قاب شده با آرم دانشگاه و یا به گفته رئیس جمهور سابق کاغذ پاره، نیست.
آنچه که مورد قبول مجامع علمی است، ریز نمرات (Transcript) است که در آن مشخص می شود دانشجو چه دروسی را با موفقیت گذرانیده است و همچنین پایان نامه تحصیلی (Dissertation) ایشان است که در آن نام و امضای اعضای کمیته علمی تائید کننده مدرک ایشان نیز ذکر شده است. از ابتدای قرن حاضر کمتر دانشگاه معتبری است که دیگر پایان نامه فارغ التحصیلان خود را به صورت الکترونیکی و در اینترنت منتشر نکند. حال که دانشگاه مزبور به هر دلیلی این اقدام را انجام نمی دهد بسیار شایسته است روابط عمومی محترم، این پایان نامه را در سایت خود و برای استفاده علاقمندان قرار دهد.
متاسفانه سالهاست که روال طبیعی تکامل علمی مسئولین و سیاست گذاران در کشور ما معکوس شده است. در غالب کشورهای دنیا مرسوم است که افراد در سنین جوانی به دانشگاه بروند و علم بیاموزند و سپس تشکیل خانواده بدهند و تجربه کسب کنند تا در زمان مناسب در قامت سیاست گذار ظاهر شوند. اینکه افراد ابتدا مسئولیت های سیاسی و اجرائی را اشغال کنند و سپس با انبوه دغدغه های شغلی و خانوادگی و برای کسب مشروعیت علمی به دنبال مدارک علمی باشند تجربه بدیعی است که متاسفانه نتایج خوبی برای اقتصاد و مردم ما به بار نیاورده است. روند کسب مدارک دانشگاهی مسئولین که ابتدا از دانشگاههای کم اعتبار داخلی شروع شد و سپس به دانشگاههای ناشناخته بین المللی سرایت یافت، علاوه بر تضعیف بدنه مدیریتی کشور موجب گمراهی نظام انتخاب و گزینش نیروی کار، از جمله مسئولین، گردیده است و بالاخره روزی می بایست فارغ از گرایشهای سیاسی در مقابل "هاوائی ها" و "دکتری های قالیچه ای" ایستاد و ارزش و اعتبار را به علم و دانشگاه بازگرداند.