«نردبان شکسته» عنوان کتابی است که یک محقق روانشناسی به نام« کیث پِین» آن را نوشته است.
او در کتابش یک نردبان 10 پلهای به دیوار ذهن ما تکیه داده و خواسته بسته به احساس و ادراکی که از وضعیت خود داریم، روی یکی از پلهها بایستیم. پلهای که خود را روی آن تصور کنیم،جایگاه ذهنی ما را مشخص میکند و نشان میدهد چقدر از جایگاهی که در جامعه داریم راضی هستیم.
تصور کنید کسانی که در بالاترین پله این نردبان قرار دارند، مرفهترین افراد هستند و افرادی که پایین این نردبان قرار دارند هم بدترین وضعیت رفاهی را دارند.
نردبانی که نویسنده در ذهن خواننده بر پا کرده اسمش نردبان وضعیت است و کمک میکند تا افراد موقعیت اجتماعی ذهنی خود را بسنجند. شما باید باید بتوانید با توجه به درآمد، سطح تحصیلات،شغل و جایگاهی که در جامعه دارید، موقعیت خود را در نردبان وضعیت پیشبینی کنید و از آن بالا بروید.
به اعتقاد نویسنده کتاب، درست است که به طور میانگین، افراد با درآمد بیشتر، تحصیلات بالاتر و شغل بهتر، خودشان را در پلههای بالای نردبان قرار میدهند، اما نتیجه لزوما به واقعیت نزدیک نیست.
ارتباط کم میان مولفههای سنتی وضعیت زندگی و درک ذهنی افراد از موقعیتشان، به این معناست که افراد زیادی وجود دارند که در دنیای واقعی به لحاظ استانداردهای عینی (درآمد، تحصیلات و شغل خوب) در وضعیت مناسبی قرار دارند، اما با این حال خودشان را روی پلههای پایینی نردبان وضعیت تصور میکنند. به همین شکل، افراد زیادی هستند که به لحاظ وضعیت عینی، ضعیف هستند، اما خودشان را در بالای نردبان قرار میدهند.
هرچند یکی از دلایلی که باعث میشود افراد احساس کنند فقیر هستند، این است که واقعاً فقیر باشند اما بر اساس یافته کیث پِین اگر فردی خود را روی پلههای پایینی نردبان تصور کند، در سالهای آتی از افسردگی، اضطراب و درد مزمن زجر خواهد کشید. معنی اش این است که اگر شما در ذهینت خود«احساس» کنید که فقیر هستید، قطعا بیشتر از سطح واقعی درآمدی که دارید احساس فقر خواهید داشت.به این ترتیب کیث پیین نتیجه میگیرد که احساس فقیر بودن به اندازه خود فقر درد آور است.
از اینجا به بعد بحث شکل تازهای پیدا میکند. چون همه افرادی که از نردبان ذهنی بالا رفته اند از درآمدی که دارند مطلع هستند، اما فقط تعداد کمی از آنها میدانند که به اندازه کافی درآمد دارند یا خیر. زیرا تنها راه ممکن برای تعیین اینکه بدانند درآمدشان چقدر کفایت دارد، مقایسه وضعیت خود با دیگران است ؛ کاری که در جامعه ایرانی همواره رایج بوده و این روزها شبکههای اجتماعی آن را تشدید کردهاند.
وقتی همکارمان خانه بزرگتری میخرد واکنش مان چیست؟ یا وقتی یکی از دوستانمان ماشین میخرد درباره او چه میگوییم؟
زمانی که همسایه ماشین جدیدی میخرد معمولاً به خودمان نمیگوییم او یک بنز دارد و من هم به یک ماشین مثل بنز نیاز دارم . ممکن است به خودمان بگوییم که درآمد خوب همسایهمان ربطی به ما ندارد. یا اینکه او به خاطر سختکوشیاش لایق داشتن چنین خانه و ماشینی است. اما با این حال، دفعه بعد که بخواهیم سوار ماشین خود شویم، بیشتر از گذشته متوجه قدیمی بودن ماشین خود میشویم.
این همان مقایسه اجتماعی است که جامعه ما به شدت گرفتارش شده است. مقایسه اجتماعی پدیدهای است که به عقیده کیث پین همواره رخ میدهد اما شیوع بسیار سریع شبکههای اجتماعی در ایران این مقایسه را تبدیل به یک معضل اجتماعی کرده است.
تله مقایسه اجتماعی فقط مسئلهای مختص كشور ما نیست و احتمالا بسیاری از كشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبانند. اما بالا بودن سهم جوانان در جمعیت، بالا بودن نرخ بیكاری جوانان، وجود ٤٠ میلیون حساب تلگرام فعال ، سیاست زدگی فضای اجتماعی و ضعف حکمرانی و فضای تصمیمگیری، عواملی هستند كه وضعیت ایران را در مورد این معضل بزرگ خاص می كنند.
https://t.me/mohsenjalalpour