٣ هزار ميليارد دلار منابع ارزي هدر رفت
بحرينيان با انتقاد از نحوه هزينه كرد منابع ارزي كشور در نيم قرن اخير مطرح كرد
شرق - محمد مساعد نوشت:
دولت کره بيشترين منابعش را براي توليد ماشين آلات صنايع مادر مي دهد، چون مي داند آن صنعت سودآوري نيست اما نياز اوليه براي توسعه است، پس به اين صنعت رانت مي دهد و بلند هم مي گويد من به اين بخش رانت مي دهم تا بتواند بستري را براي صنايع ديگر فراهم کند. دولت هاي ما رانت را جايي پخش مي کنند که اثر بخش نيست و از آن بدتر اينکه واضح و صريح هم نمي گويند که در حال توزيع اين رانت هستيم. دولت هاي ما پشت صنعت نيستند، پشت به صنعت هستند. اين شاه کليد سخنان محمد بحرينيان، پژوهشگر توسعه و صنعتگر در دانشگاه علامه بود. بحرينيان در سخنراني خود با ارائه آمارهايي تلاش کرد نشان دهد که استراتژي مشخصي براي پيشرفت اقتصادي در کشور وجود ندارد و به همين دليل اتلاف منابع عظيمي صورت مي گيرد. از سال ١٣٣٨ تا ١٣٩٤ بيش از سه هزار ميليارد دلار منابع ارزي داشتيم اما اين منابع چه دستاوردي داشته است؟ داوود دانش جعفري سخنران ديگر اين همايش بود که در سخنان خود با اشاره به تجربيات گذشته از آسيب هاي اقتصادي کشور به بيان نظرات خود درباره مديريت ريسک و همچنين مهندسي مقاومت پرداخت. آنچه در ادامه مي آيد گزارشي از سخنراني اين دو کارشناس خبره اقتصادي در همايش ملي اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال در دانشکده مديريت و حسابداري دانشگاه علامه طباطبايي است.
دانش جعفري: ديرتر از بقيه سراغ اقتصاد مقاومتي رفتيم
داوود دانش جعفري، وزير اقتصاد دولت احمدي نژاد در سال هاي ٨٤ تا ٨٧، با بيان اينکه طبق تعاريف، اقتصاد مقاومتي با تاب آوري عجين است، گفت: تاب آوري به طور کلي توان بازگشت يک شيء، کالا، ساختار يا موقعيت به وضعيت سابق، پس از يک بحران و همين طور توانايي و آمادگي براي مواجهه با بحران و خروج از مخمصه است. تاب آوري در اقتصاد مسئله اي مهم و استراتژيک است و متاسفانه ما ديرتر به اين بحث رسيده ايم. ما با مشکلاتي مواجه شديم و پس از آن به فکر افتاديم که چرا تاب آوري پاييني داريم و چرا تا اين حد به متغيرهايي غير از خودمان وابسته هستيم. دانش جعفري با يادآوري روزهاي آغاز تحريم هاي هسته اي گفت: در دوران تحريم ها ما به خوبي ديديم که چه نقص هايي داريم. براي مثال خطوط توليد خودروي پرايدي که تصور مي کرديم صفر تا صدش را مي شناسيم و مي سازيم، مي خوابيد؛ چون مثلا فلان قطعه مربوط به قفل مرکزي يا سيستم کيسه هوا را نداشتيم. اين به ما فرصت داد بيشتر به خودمان فکر کنيم. اقتصاد مقاومتي در يک جمله توانايي مديريت ريسک هايي اقتصادي است که کشور با آن مواجه است. دانش جعفري گريزي هم به بازار ارز زد و گفت: براي مثال در دوراني که ميزان صادرات نفت ايران نصف شد، يکباره قيمت ارز افزايش يافت و هرگز نتوانستيم به وضعيت سابق برگرديم. اين نشان مي داد که بازار ارز ما تاب آوري اقتصادي مناسبي ندارد. يک رويکرد اين است که احتمال وقوع اين شوک را کاهش بدهيم که مديريت ريسک تعريف مي شود و رويکرد ديگر اين است که در صورت وقوع بحران بتوانيم آن را مديريت کنيم. براي مثال اگر ما ذخيره ارزي مناسبي داشتيم، هر زماني که بازار دچار شوک مي شد، از آن ذخيره استفاده مي كرديم. اين نوعي مهندسي مقاومت است. به قول يکي از دوستان که مي گفت اقتصاد ايران شبيه بازي مار و پله شده است. هر چند وقت يک بار از نردبان بالا مي رويم و بعد نيش مي خوريم و پايين مي افتيم. حداقل کاري که بايد بکنيم، اين است که از يک سوراخ دو بار نيش نخوريم.
درس ترکيه و تجربه ترکمنستان
دانش جعفري با اشاره به نوسانات قيمت نفت در سال هاي گذشته گفت: به ياد دارم در يکي از اجلاس هاي جهاني که شرکت کرده بودم، کارشناسان مي گفتند قيمت نفت در محدوده ٣٠ تا ٤٠ دلار خواهد ماند؛ اما در مدت کوتاهي ديديم که قيمت نفت به صد دلار و بيشتر رسيد. برعکس در دوراني که دولت روحاني شروع به کار کرد، اميدها اين بود که نفت در مرز صد دلار بماند؛ اما خيلي زود به کمتر از ٤٠ دلار هم سقوط کرد. پس اين نشان مي دهد قيمت نفت مي تواند ما را دچار مشکل کند. اين مسئله اي است که بارها تجربه کرده ايم و وقت آن است که عملا اين ريسک را پوشش دهيم. دانش جعفري با اشاره به تجربه ترکيه گفت: از اين نمونه ها بسيار است و کشورهاي ديگر نيز مدت هاست به آن مي پردازند. ترکيه زماني تمام گاز مورد نياز خود را از روسيه وارد مي کرد و اتفاقا روسيه آن را با قيمت ارزاني در اختيار ترکيه مي گذاشت. بااين حال ترک ها به مرور متوجه شده بودند که اين انحصار که در اختيار روسيه است، مي تواند در فصل هاي سرد سال تبديل به يک تهديد شود؛ بنابراين با ما وارد مذاکره شدند تا قسمتي از گاز مورد نياز خود را از ايران حتي با قيمتي بيشتر از قيمتي که روسيه مي فروخت، تهيه کنند و اين کار را هم کردند. هرچند که در آن زمان برخي روزنامه هاي ترکيه به انتقاد از اين تصميم پرداختند و ترک ها هم در جلسات خصوصي براي کاهش قيمت چانه مي زدند؛ اما ما مي دانستيم که آنها ته دلشان خوشحال هستند که از زير انحصار گازي روسيه خارج مي شوند. براي اينکه متوجه اهميت آن تصميم ترکيه بشويد، بايد بگويم ما نيز در موقعيت مشابه قرار گرفتيم و وقتي براي گاز استان هاي شمالي روي گاز ترکمنستان حساب کرديم و گزينه آلترناتيوي هم تعريف نکرديم، به مشکل خورديم و ترکمنستان بعد از تهديد و اجبار به افزايش قيمت گاز که زير بار نرفتيم، در يک زمستان سرد صادرات گاز را به روي استان هاي شمالي ما محدود کرد و ما مجبور شديم براي تامين گاز مورد نياز منازل، گاز واحدهاي صنعتي را قطع کنيم.
بحرينيان: دولت ها پشت به صنعت هستند
محمد بحرينيان، صنعتگر و پژوهشگر توسعه، نيز ديگر سخنران اين مراسم بود که سخنان خود را با اشاره به تاثير فرهنگ بر اقتصاد شروع کرد و گفت: يکي از پژوهشگران غربي درباره اقتصاد ايران مي گويد: «ايرانيان به صورت سنتي به تعارف عادت کرده اند و همواره به دنبال يافتن خوشايندترين راه حل ها هستند». همان پژوهشگر مي گويد: «بيماري هاي اقتصاد ايران را به سختي مي توان با نسخه هاي ويژه جوامع توسعه يافته حل کرد». يکي از پژوهشگران غربي حرف بسيار جالبي مي زند و مي گويد: «کشورهايي که نرخ رشد اندکي دارند، به جاي آنکه به اصلاحات نهادي بپردازند به دليل دشواري اين اصلاحات، به ساختن سدها، بزرگراه ها و تسهيلات بندري مشغول مي شوند، چون از نظر فني ساده هستند. دولت ها تمايل ندارند که فعاليت هاي توسعه اي خود را به محصولاتي گره بزنند که بايد به بازار عرضه شوند و به فروش برسند، زيرا با وجود اينکه چنين سرمايه گذاري اي مي تواند موجب شکوفايي شود، ممکن است باعث زيان هاي مفتضحانه نيز بشود. دولت ها به هيچ وجه مايل نيستند عملکردشان را به اين شکل به آزمون بگذارند، بنابراين به جاي آنکه شاهد دولت فوق العاده با انگيزه و ريسک پذير و غيرمعمول کارآفرين باشيم، مي بينيم که دولت هاي اين چنيني به دنبال اجراي پروژه هايي مانند بندرگاه و بزرگراه مي روند که معمولا به پروژه هاي شکست خورده بدل نمي شوند و از آنجا که معمولا حفظ و نگهداري هم نمي شوند مي شود آنها را دوباره و چندباره ساخت؛ پروژه هايي که حتي به حداقل تفکر و خلاقيت نيز نياز ندارند». حتما اين توصيفات براي شما هم آشناست.
کپي کاريم
بحرينيان با اشاره به عدم درک درست از پيشرفت در کشور گفت: دولت ها در ايران با بدهي ايجادکردن به دنبال اجراي پروژه هاي اين چنيني هستند. بعد هم آن قدر دستشان خالي مي شود که مي گويند منابع براي اتمام اين پروژه ها وجود ندارد. چرا منابع نداريد؟ چون هدرش داده ايد. منابع ارزي در اختيار ايران از سال ١٣٣٨ تا ١٣٩٤ شمسي، سه هزارو ٦٠ ميليارد دلار بوده است. کره جنوبي با يک پنجم اين مقدار منابع به کره امروز تبديل شد. جز اين ٤٨٩ ميليارد دلار نيز از منابع خارجي استفاده کرده ايم. ما به هيچ وجه کمبود منابع نداشته ايم. ما اتلاف منابع داشته و داريم. اتلاف منابع يعني اينکه در کشور ٥٤ فرودگاه وجود دارد که فقط سه تاي آنها توجيه اقتصادي دارند. همه دولت ها در طول اين مدت تصور کرده اند اگر پروژه اجرا کنيم کشور را درست کرده ايم و اين يعني دانش توسعه در دولت هاي ما وجود نداشته است. ما پيشگام برنامه ريزي در آسيا بوده ايم. از سال ١٩٤٨ اين کار را شروع کرده ايم؛ يعني پنج سال زودتر از چين و ١٤ سال زودتر از کره جنوبي و ١٨ سال زودتر از مالزي. چين اقتصادش تاب آور است و قدرت بازي دارد، چون با فناوري، محصول فناوري را مي سازد و قدرتش را در خدمات نشان مي دهد. به طور متوسط از سال ١٣٥٢ تا امروز رشد اقتصادي کشور ما دو درصد بوده است. اين رشد ما را به کجا مي رساند؟ به عقب. اگر به اطرافمان نگاه کنيم مي توانيم متوجه شويم که چه خبر است. همين امروز مي شنويم که چه برداشت هايي از صندوق توسعه ملي صورت مي گيرد. سهم چند نسل را خورديم و حالا به خوردن سهم آيندگان رسيده ايم. ما قادر به برنامه ريزي اقتصادي نبوده و هرگز به اجماع نرسيده ايم. در اين بين شعار هم مي دهيم که همه دنيا براي ديدار ما به صف شده اند. سهم تجارت ايران از تجارت جهان ٢٤/٠ درصد است. منظورم از تجارت، جمع واردات و صادرات ماست که اين صادرات شامل پتروشيمي و ميعانات گازي هم مي شود. اين زمين تا آسمان با چيزي که رهبري اقتصاد مقاومتي مي خواند فاصله دارد. ما درحال حاضر از نظر فناوري توليد در رکود و از نظر توليد عقب مانده هستيم. ما در سال ١٣٣٤، ٢٣ کارخانه توليد روغن نباتي داشتيم و در سال ١٣٣٨، اين تعداد به ٤٨ کارخانه مي رسد. اين يعني مفهوم کارآفرين لوث شد. ما از همان اولي کپي کرديم و کپي کرديم و بدون هيچ پيشرفتي صرفا اعداد را بزرگ کرديم. هرساله صنايع برپايه تکنولوژي به کاررفته در آنها دسته بندي مي شوند. ما تحقيقاتي انجام داديم و متوجه شديم ٨٢ درصد صنايع ما در فناوري هاي متوسط و پايين تر قرار دارند. تازه گول آن عدد ١٨ درصد فناوري متوسط بالا و هاي تک را نخوريد، چراکه ما به لحاظ اخلاقي برخي صنايع را طبق تعاريف در همان دسته اي که قرارداد کرده بوديم قرار داديم، اما حقيقت اين است که برخي از آنها واقعا فناوري متوسط يا بالايي ندارند؛ براي مثال صنعت ساخت تلويزيون نيز در همين دسته فناوري هاي بالا قرار مي گيرد. کشور ما ٢٣ کارخانه داراي پروانه بهره برداري تلويزيون دارد؛ يعني ١٠ برابر کشور کره، اما آيا از نظر فناوري قابل مقايسه هستيم؟ کشور ما ١٦٠ شرکت دارويي و ٩٧ خط توليد دارو دارد، اما وقتي نگاه مي کنيم مي بينيم که چقدر در اين بحث به واردات وابسته ايم. سوئيس هفت کارخانه توليد دارو دارد. ما برخي از داروها را بررسي کرديم و متوجه شديم فقط يک قلم دارو را ٢٧ کارخانه مختلف توليد مي کنند. ما ٥٢ خودروساز مونتاژکار داريم. اين يعني ما استراتژي نداريم؛ يعني هرگز نيامده ايم از بالا به قضيه نگاه کنيم و ببينيم کجاي کار هستيم.
آمارها متناقض است
بحرينيان در بخش ديگري از سخنان خود به تفاوت در توزيع امکانات بين ايران و کره اشاره کرد و گفت: اين يک شاهکار است که دولت کره بيشترين منابعش را براي توليد ماشين آلات صنايع مادر مي دهد، چون مي داند آن صنعت سودآوري نيست، اما نياز اوليه براي آن توسعه است پس به اين صنعت رانت مي دهد و بلند هم مي گويد من به اين بخش رانت مي دهم تا بتواند بستري را براي صنايع ديگر فراهم کند. دولت هاي ما رانت را جايي پخش مي کنند که اثربخش نيست و از آن بدتر اينکه واضح و صريح هم نمي گويند که در حال توزيع اين رانت هستيم. دولت هاي ما پشت صنعت نيستند، پشت به صنعت هستند. کشور ما از سال ١٣٨٥ تحريم شده است، سهم بخش توليد کشور از ٣١ به ١٨،٥ درصد و سهم بخش کشاورزي از ١٨.٥ به ٩.٥ درصد کاهش پيدا کرده است. بعد صادرات کشور از ٢.١ به ٤.٥ افزايش پيدا کرده است. اينها با هم متناقض هستند. تا وقتي حاضر نباشيم با واقعيت روبه رو شويم، نمي توانيم به بهبود اميدوار باشيم.