هاشم خانی معتقد است اگر روحانی در کابینه دوم پوست اندازی به شکلی که توضیح داده است، نکند اهدافی که 24 میلیون رای دهنده بر اساس آن به او رای داده اند، به دست نخواهد آمد و حتما این ناکامی نتایج زیانباری خواهد داشت.
میثم هاشمخانی، اقتصاددان، در گفتگو با «جماران» درباره کابینه دوم آقای روحانی گفت: اگر کابینه دوم آقای روحانی نسبت به کابینه نخست ایشان پوستاندازی نکند، این خطر وجود دارد که ایشان نتواند در دولت دوم خود به نتایجی ملموس برای استمرار حمایت ۲۴ میلیون رایدهنده دست یابد.
این اقتصاددان ادامه داد: پوستاندازی کابینه دوم آقای روحانی میتواند در قالب ۴ استراتژی رخ دهد. استراتژی نخست به تغییر ترکیب کابینه مربوط میشود. این استراتژی اگرچه مهم و تاثیرگذار است، ولی سطحیترین و کماهمیتترین سطح در پوستاندازی کابینه به حساب میآید. اما چون در ذهن اکثریت قاطع ما «شخصمحوری» بر «برنامهمحوری» غلبه دارد، معمولا مطالبه این استراتژی یعنی تغییر ترکیب کابینه، در مقایسه با سایر استراتژی¬های پوستاندازی کابینه، بسیار پرصداتر است. در هر حال اکنون که آقای روحانی تصمیم گرفته بیش از ۸۰ درصد اعضای کابینه نخست را در کابینه دوم نیز تثبیت کند، این مطالبه بلاموضوع خواهد بود. استراتژی دوم برای پوستاندازی کابینه، که نسبت به استراتژی نخست قدری تاثیرگذارتر است، میتواند در قالب ارتقای کیفیت مدیران میانی دولت رخ دهد که امیدوارم آقای روحانی و کابینه ایشان بعد از گرفتن رای اعتماد از مجلس، این استراتژی را حتما در دستور کار قرار دهند.
هاشمخانی افزود: استراتژی سوم برای پوستاندازی در کابینه، که از ۲ استراتژی قبل عمیقتر و تاثیرگذارتر است، میتواند در قالب تمرکز ویژه دولت دوم آقای روحانی بر «فسادزدایی» و «فقرزدایی» متجلی شود. باید توجه کنیم که نارضایتی اصلی بخش قابل توجهی از ۱۶ میلیون نفری که در انتخابات به رقیب آقای روحانی رای دادند، به عملکرد نچندان مناسب دولت اول آقای روحانی در زمینه «فسادزدایی» و «فقرزدایی» مربوط میشد.
مدیر موسسه مطالعاتی «حامیان فردا» در ادامه استراتژی چهارم برای پوستاندازی در کابینه دوم آقای روحانی را به این صورت تشریح کرد: تاثیرگذارترین و عمیقترین استراتژی برای پوستاندازی کابینه دوم آقای روحانی، به تعیین اهداف «سنجشپذیر»، «شفاف» و «سادهفهم» برای هر زیرمجموعه دولت مربوط میشود. پیشنهاد بنده این است که هر یک از وزرا و نیز معاونان رییسجمهور محترم ملزم شوند که در کنار برنامههای رایج خود که معمولا شامل کلیگوییهایی است که اصولا در یاد اکثریت قاطع مردم باقی نمیماند، ۲ هدف سنجشپذیر و شفاف و سادهفهم را بهعنوان ماموریت اصلی در ۴ سال آینده تعیین کرده و به اطلاع عموم مردم برسانند. در این صورت شرایطی ایجاد می شود که خود به خود تک¬تک اعضای کابینه، حتی افراد دارای توانایی پایین، خود را ملزم می¬بینند که برای حفظ مقبولیت مردمی شان و دستیابی به 2 هدف کلیدی تعیین شده، از مشاوره برترین صاحبان دانش و صاحبان تجربه بهره بگیرند.
این اقتصاددان در پاسخ به این که در زمینه مثال¬های برنامه¬های سنجش¬پذیر برای وزارتخانه¬های مختلف، توضیح داد: اگر بخواهیم برای هر وزارتخانه 2 هدف سنجش¬پذیر را به¬عنوان هدف راهبردی کلیدی مشخص کنیم، برخی از این اهداف طبیعتا اهداف سنجش¬پذیر و شفافی هستند که در برنامه انتخاباتی منتشرشده توسط ستاد آقای روحانی ذکر شده¬اند. برای مثال یکی از 2 هدف «سنجش¬پذیر» وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، باید «رساندن سرعت و کیفیت اینترنت در تک¬تک استان¬ها به سطح 3 کشور اول خاورمیانه تا سال 1400» باشد. همچنین یکی از 2 هدف «سنجش¬پذیر» وزارت آموزش¬وپرورش، باید «ارائه روزانه یک وعده غذای گرم در کلیه مدارس استان¬های مرزی با هدف بهبود نرخ جذب کودکان در مدارس و نیز بهبود عملکرد تحصیلی آنان» باشد. همچنین یکی از 2 هدف سنجش¬پذیر سازمان گردشگری و میراث فرهنگی هم باید «رساندن گردشگران خارجی به 9 میلیون نفر تا سال 1400» باشد.
به¬عنوان مثالی دیگر، اگر بخواهیم اضطراب اکثریت شهروندان نسبت به بحران بانکی قریب¬الوقوع کاهش یابد، هدف سنجش¬پذیر وزارت اقتصاد و دارایی را می¬توان به صورت «تضمین پرداخت کامل سپرده¬های زیر 100 میلیون تومانی در بانک¬های دارای مجوز، ظرف حداکثر یک ماه پس از وقوع بحرانی در هر یک از بانک¬ها» مشخص کرد.
میثم هاشم خانی افزود: تعیین 2 هدف سنجش¬پذیر، شفاف و ساده¬فهم برای هر وزارتخانه و اعلان عمومی و وسیع آن، باعث می¬شود حتی ضعیف¬ترین وزرا هم مجبور شوند تیمی آن¬قدر قوی به کار بگیرند که بتوانند آن اهداف را محقق کنند تا توسط افکار عمومی توبیخ نشوند. به این ترتیب دولت دوم آقای روحانی می تواند در جهت حرکت از «شخص محوری» به «برنامه محوری»، گامی بلند بردارد.