شنبه, 02 ارديبهشت 1396 18:09

علیرضا سلطانی: عوام‌زدگی در رقابت سیاسی

نوشته شده توسط

دکتر علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی

در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4026 نوشت:

«اقتصاد ایران مریض است، اقتصاد ایران نیاز به درمان دارد، اقتصاد ایران با رکود مواجه است» و جملات کلیشه‌ای دیگر شبیه این موارد تنها سهم اقتصاد از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران است که هر 4 سال یک بار تکرار می‌شود.

درحالی‌که مهم‌ترین چالش در مسیر حرکتی اقتصاد ایران، چالش سیاسی و به‌عبارتی سیاست‌زدگی است اما سایه و گستره این چالش روزبه‌روز بر سر اقتصاد ایران گسترده‌تر می‌شود و رویدادهای سیاسی بزرگ که ذاتا و ماهیتا باید زمینه و بستر رهایی اقتصاد از بحران‌ها و چالش‌ها را فراهم سازد، در مقابل به بحران، رکود و چالش اقتصادی دامن می‌زند. تجربه ثابت کرده پدیده‌های سیاسی مثبت و ایجابی مانند انتخابات فارغ از نتیجه و اینکه کدام گروه یا حزب یا فرد سیاسی به قدرت می‌رسد، متناسب با کیفیت و درجه مشارکت واقعی مردم، پشتوانه و انرژی مضاعفی برای حوزه اقتصادی است. همچنین تجربه ثابت کرده متغیرها و مسائل اقتصادی در دهه‌های اخیر به خصوص در کشورهای در حال توسعه که به تازگی وارد فاز دموکراتیک شده‌اند، مهم‌ترین وجه رقابتی میان احزاب و گروه‌های سیاسی است. این وجه گستره‌ای متفاوت از مسائل اقتصادی شامل سیاست‌های پوپولیستی تا برنامه‌های توسعه‌ای را در بر می‌گیرد که تقریبا در همه کشورها وجود دارد اما متناسب با درجه توسعه اقتصادی و فرهنگ سیاسی آن کشور، جایگاه و تاثیرگذاری سیاست‌های اقتصادی در نتیجه انتخابات متفاوت است. اصولا در کشورهای درحال توسعه موفق، ساختار توسعه‌ای در هر شرایطی خود را به فضای سیاسی و انتخاباتی تحمیل می‌کند و حتی شعارها و سیاست‌های پوپولیستی در راستای سیاست‌های توسعه‌ای مطرح می‌شود. در عین حال احزاب یا گروه‌های سیاسی که با شعارهای پوپولیستی به قدرت رسیده‌اند، عملا تحت تاثیر فضای توسعه‌ای قرار گرفته و به‌تدریج از فضای پوپولیستی خارج می‌شوند.

در انتخابات ایران اعم از مجلس، ریاست‌جمهوری و حتی شوراها به دلیل حاکمیت صرف فضای سیاسی و ضعف تحزب عملا بستری برای ارائه منطقی برنامه‌های اقتصادی احزاب و گروه‌های سیاسی فراهم نمی‌شود. در این رویدادهای سیاسی، اقتصاد و مسائل اقتصادی صرفا در حد کلی، پوپولیستی و جذب آرای مردم مطرح می‌شود و عملا جایی برای برنامه‌های اقتصادی و توسعه‌ای وجود ندارد. واقعیت این است که با وجود اهمیت مسائل اقتصادی و الزامات توسعه‌ای آن برای ایران، هنوز اقتصاد برای مجموعه قدرت و احزاب و گروه‌ها از اولویت برخوردار نیست و چنانکه در سطور قبل بیان شد دغدغه و مساله اصلی فضای سیاسی و مدیریتی ایران، هنوز مسائل سیاسی است. این شرایط البته چندان غیرطبیعی نیست. فضای سیاسی ایران هنوز به شرایط باثبات نرسیده است. جریان‌ها و گروه‌های سیاسی ایران هنوز بر سر اصول، ساختار و اولویت‌های سیاسی ایران دچار اختلافات جدی هستند. دغدغه و کشمکش اصلی جریان‌های سیاسی ایران، همچنان سیاست است. رقابت اصلی و واقعی در فضای سیاسی ایران، تلاش برای اثبات و حقانیت سیاسی است. در این شرایط به‌طور طبیعی دیگر مسائل مانند اقتصاد، فرهنگ و جامعه در اولویت نیست و به‌عبارتی تحت‌الشعاع سیاست است. در این شرایط اقتصاد، فرهنگ و جامعه ابزار و وسیله‌ای برای رقابت‌های سیاسی است که نتیجه‌ای جز قربانی شدن این مسائل در فضای رقابتی نیستند. در یک شرایط سیاسی باثبات، متغیرهایی مانند اقتصاد، فرهنگ و جامعه حوزه‌های اصلی رقابت میان جریان‌های سیاسی است؛ بنابراین با هدف کسب آرا و رسیدن به قدرت، ناچار به ارائه برنامه‌های منسجم و منطقی هستند. غالب بودن سیاست در فضای رقابتی سیاسی ایران در شرایطی که مهم‌ترین دغدغه ایرانیان معیشت و نه اقتصاد است، سبب سوءاستفاده جریان‌ها و گروه‌های سیاسی از این موضوع و توسل به شیوه‌ها و شعارهای پوپولیستی و عامه‌پسند شده است. باید اندیشید که چرا چند سالی است دغدغه اصلی اکثر ایرانیان و جریان‌ها و فعالان سیاسی، یارانه نقدی است؟ چرا در آستانه انتخابات به جای تبلیغ بر سر منطقی کردن و مدیریت این آفت بزرگ اقتصاد ایران، عموما جریان‌های سیاسی بر طبل آن می‌کوبند و هیچ جریان یا گروه سیاسی جرات و شهامت سخن گفتن از منطقی شدن پرداخت یارانه نقدی و پرداخت آن به گروه‌های هدف را ندارد؟ و ده‌ها سوال دیگر در این زمینه که طرح آنها فرصت دیگری را می‌طلبد.

البته ساختار و روند از هم گسیخته اقتصادی و توسعه‌ای کشور نیز زمینه و انگیزه‌ای برای تدوین و ارائه برنامه از سوی افراد و جریان‌های سیاسی را فراهم نمی‌کند. مسائل و مشکلات اقتصادی ایران به‌دلیل انباشتگی تاریخی، حاشیه‌نشینی و سیاست زدگی، آنقدر پیچیده، درهم تنیده و مغلق شده است که هیچ جریان یا گروه سیاسی حوصله و انگیزه لازم برای ارائه برنامه اقتصادی را پیدا نکرده و به شعارها و مسائل کلی، کلیشه‌ای و پوپولیستی یا انتقاد از عملکرد اقتصادی رقیب بسنده می‌کند.

سخن نهایی اینکه، از انتخابات آینده ریاست‌جمهوری نیز چنانکه از فحوای کلام و تبلیغات جریان‌های سیاسی و نامزدهای احتمالی برمی‌آید، آبی برای اقتصاد ایران گرم نخواهد شد. اقتصاد ایران همچنان در حاشیه، مهجور و وامانده است و ظاهرا قرار نیست انرژی و توان جدیدی به آن تزریق شود. در مقابل بیم آن می‌رود که با طرح شعارها و تبلیغات پوپولیستی و منفی، اقتصاد ایران بیش از گذشته آسیب‌پذیر، سیاست‌زده و سردرگم شود. به‌عبارتی باید انتظار داشت که تن اقتصاد در جریان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، بارها بلرزد و دچار شوک شود.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: