شنبه, 30 بهمن 1395 14:04

محسن خليلي عراقي: هوش تاريخي و ماندگاري اين سرزمين

نوشته شده توسط

محسن خليلي‌عراقي-رئیس هیئت‌مدیره کنفدراسیون صنعت ایران

 

 

در شرق نوشت: «حيات ملي» با وجود همه پستي‌ها ‌و ‌بلندي‌ها و فرازونشيب‌ها، يك «پيوستار» است، پيوستاري كه گزينش و انتخاب‌هاي ما، نقشی اساسي در شكل‌گيري آن دارد و چگونگي آن را عينيت مي‌بخشد. اين «ما» البته جمع «من»هاي فردي و ويژگي‌هاي شخصيتي، رواني، ژنتيكي و ساختارهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي است. پس آنچه «هست» ماحصل انتخاب‌هاي ماست. «ما»یي كه اراده داريم و انتخاب مي‌كنيم و بر اساس انديشه و شرايط، كنشگري مي‌كنيم و نمي‌توانيم از عواقب عملمان شانه خالي كنيم، اما هيچ وضعيت «حاضر»‌ي قطعا يكباره «حادث» نمي‌شود و حلقه‌حلقه و زنجيروار و در فرايند تاريخي و در گذر زمان و در چارچوب جغرافياي مشخص واقع مي‌شود. شايد به سبب اين درهم‌آميزي و پيچيدگي انبوه عوامل كوچك و بزرگ تاثيرگذار بر نحوه ساخته‌شدن موجوديت‌ها، نقش «انتخاب»ها كم‌رنگ و «جبر» و «قدرت» دست‌هاي «پنهان»... در باور عام پررنگ‌تر و چه‌بسا علت و علل وضعيت محقق‌شده امروز پنداشته مي‌شود. پنداري كه البته مي‌تواند «شيرين» و «آرامش‌بخش» و رافع مسئوليت‌هاي فردي و جمعي در زايش و تداوم مسائل و مشكلات و چه‌بسا بحران‌هاي گريبان‌گير نيز باشد.  باطل‌السحر اين وضعيت آن است كه در درجه اول «ديد تاريخي» داشته باشيم و عمق و لايه‌لايه‌هاي مسائل را بكاويم و سرخوشانه از روي حوادث و به‌خصوص «بزنگاه»ها كه تغييرات اساسي را در حيات  هر جامعه‌اي ايفا مي‌كند، پرش نكنيم. ديگر آنكه آنچه «هست» را حاصل عملكرد خود بدانيم؛ چه خوب و چه بد. خوبي‌ها را تقويت و بدي‌ها را رفع كنيم. اين تنها مسير و راهي است كه اين سالخورده در اين سال‌هاي دهه ٨٠ عمر به‌عنوان ماحصل تجربه زيست‌شده خود براي پايايي و پويايي ملي امكان‌پذير مي‌داند و غير از اين را بيراهه و بازگشت به عقب

بي‌گمان «برجام» از آن «بزنگاه»هاي بسيار حساس تاريخي در تداوم حيات ملي‌مان بوده است كه اگر خوب وارسي و تحليل شود و نحوه عملكرد همگاني (حاكميت جامعه) مورد مداقه قرار گيرد، مي‌تواند در اين روزهاي دشوار و پيچيده روي‌كارآمدن رئيس‌جمهور جديد آمريكا، به‌عنوان پديده‌ای بسيار عجيب در تاريخ آمريكا، به ما بسيار كمك کند. شاكله‌هاي توافق برجام به‌عنوان يك دستاورد بس ارزشمند ملي آنچنان كه نگارنده فهميده، عبارت بوده است از: ميل به ماندگاري؛ ماندني شرافتمندانه، باور به توانايي و توانمندي خود، عقلاني‌دانستن مذاكره و گفت‌وگو به‌جاي ستيز و خصومت و قائل‌بودن به بهره‌مندي طرف‌هاي ديگر منازعه از حداقل‌هايي از عقل و انصاف. دستاوردها نيز البته بسيار بوده است؛ از افزايش ثبات و امنيت به‌عنوان اصلي‌ترين مؤلفه هر حركت توسعه‌اي و پيش‌بيني‌پذيري اقتصاد تا جلوگيري از سقوط رشد اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملي و تك‌رقمي‌شدن نرخ تورم و انضباط مالي و افزايش صادرات نفتي و غيرنفتي و كاهش قاچاق و... .

آنچه بي‌گمان سبب ماندگاري اين سرزمين كهن و بس غني و با تمدني بزرگ و قابل افتخار و غرورآفرين شده، همين نوع هوش تاريخي و ارزيابي درست شرايط در بزنگاه‌هاي تاريخي بوده است. تماميت ارضي و منافع ملي همواره توانسته به‌عنوان دو اصل طلايي ما را با وجود اختلافات محتمل دروني در مقابل خطرات مصون دارد و ماندگار کند. اكنون بار ديگر در جهان سخت پرآشوب و ساختارهاي شكننده و در فضاي مشكلات داخلي كه بخشي از آنها نظير بحران آب و محيط‌ زيست مخاطراتي تمدني است، در معرض انتخابي ديگر قرار گرفته‌ايم: بزرگ‌نمايي اختلافات و دشمني‌ها يا برجسته‌كردن اشتراكات و دوستي‌ها؟ نگارنده سخت اميدوار و معتقد است كه نظام و حاكميت اين دومي را چنان كه در سند چشم‌انداز ٢٠ساله و منشور اقتصاد مقاومتي (اقتصادي درون‌زا و برون‌گرا و رقابت‌‌پذير) مشخص كرده است، به‌عنوان راه اصلي و مسير حركت آينده ميهن قرار خواهد داد و اختلاف‌افكنان و ستيزه‌جويان را در موضع انصاف مي‌نشاند. چراكه بايد اين ميهن و سرزمين بماند و «پيوستار» حيات ملي نه‌فقط آنكه خداي ناكرده گسسته نشود، بلكه محكم‌تر و استوارتر از پيش و در قالب قدرتي بزرگ در گستره تاريخ همچنان بماند و بدرخشد.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: