سيدكاظم اورعي استاد دانشگاه استرلينگ انگليس
ديپلماسي يا سياست اينطور تعريف ميشود: بهكارگيري منابع براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده اقتصادي. دو مطلب در اين تعريف نهفته است:
1- سياست و اقتصاد با هم ارتباط دارند، يعني شكست و موفقيت هر يك باعث شكست و موفقيت ديگري بايد شود.
2- نتايج اقتصادي كه قرار است حاصل شود، بايد از پيش تعيين شده باشند.
مطالب زيادي در اين دو خط وجود دارد. دستگاه ديپلماسي ايران سه سال پيش بهصورت فعال به انجام پروژهيي همت گمارد و حالا ميبينيم كه اين پروژه را با موفقيت كامل و حتي در برخي موارد بيش از حد انتظار خودشان به پايان رسانده است. حال طبق تعريف بالا، انتظار چه بود؟ طبق اين تعريف، بخش اقتصادي دولت، دو سال قبل بايد مشخص ميكرد كه در صورت موفقيت پروژه ديپلماسي يعني حصول توافق با كشورهاي پنج بهعلاوه يك، به چه اهداف اقتصادي بايد برسد. افراد خارج از دولت و بدون دسترسي به اطلاعات، فرض بر اين داشتند كه طبق تعريف سياست، بخشهاي اقتصادي دولت نيز كار خود را درست انجام داده و اهداف خود را از پيش تعيين كردهاند. اما وقايع هفتههاي پس از توافق نشان ميدهد كه اينچنين نبوده و حال كه به ماههاي بعد از سرانجام موفق توافق هستهيي رسيدهايم ميبينيم كه گويا هيچ هدفي تعيين نشده است. حال مشخص شده كه دستگاه ديپلماسي ما با سرعت و جديت بينظيري طي دو سال اخير در حال كار بوده، طبق تعريف از تمام منابع كشور استفاده كرده و موفق هم شده ولي پس از حصول اين موفقيت، متاعي اقتصادي به دست نيامد.
به طريقي ديگر مطلب را بيان ميكنم: در بالا ديديم كه سياست و اقتصاد در تعريف و در بنياد به هم مربوطند يعني هر وقت تغييري در هر كدام رخ دهد در ديگري هم بايد آن تغيير به وقوع بپيوندد يا دولت باعث آن تغيير شود. وقتي حدود 5/2سال قبل، تفاهمنامه ژنو صادر شد كه به نوبه خود موفقيت سياسي مهمي بود، انتظار داشتيم تغييري در سياستهاي اقتصادي ببينيم كه اين طور نشد. فرض را بر اين گذاشتيم كه به خاطر بعضي سياستهاي اقتصادي دولتهاي قبل، دولت فعلي تصميم گرفته تا مدتي همان سياستهاي برعكس دولت قبلي را ادامه دهد. اگر چه اين كار خود خلاف علم سياست و اقتصاد است ولي شايد اشتباه آنها فقط براي يك بار قابل اغماض بود.
جدايي اقتصاد از ديپلماسي
موفقيتهاي سياسي در خارج از كشور در مذاكرات متعدد با بزرگترين قدرتهاي جهان يكي پس از ديگري حاصل شد ولي باز هم تغييري در سياستهاي اقتصادي مشاهده نكرديم.
گويا تيم اقتصادي دولت بهطور كامل از تيم سياسي جداست. بهنظر ميرسد هر يك راه خودشان را ميروند و از يكديگر خبر ندارند.
بههرحال و بالاخره سه هفته پيش توافقنامه جامع هستهيي امضا شد. همه جهان ميگويند كه اين يكي از بزرگترين وقايع ديپلماسي جهان معاصر بوده است. بسياري ركودهاي جهاني ديپلماتيك در اين مذاكرات شكسته شد. دولت امريكا بهرههاي فراوان از آن برد. توافق حاصل شده ميرود كه بهعنوان يك دستاورد ماندگار براي حزب دموكرات امريكا و به خصوص شخص آقاي اوباما ثبت شود. تمام اينها نشاندهنده مهم بودن نتيجهيي است كه دستگاه ديپلماسي ايران توانست به دست آورد. براي ما هم اهميت نتيجه روشن است. همه ميدانند كه اين موفقيت بزرگي بوده كه حاصل تلاشها و مجاهدتهاي دولت و نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران بوده است.
نياز به اهداف از پيش تعيين شده
حال طبق تعريف، نتيجهيي اقتصادي هم بايد به دنبال آن ميآمد. اگر واقعا سياستگذاران اقتصادي اهدافي از پيش تعيين شده داشتند بايد سريعا تغييراتي در سياستهاي اقتصادي ميدادند. تغييري به اين عظمت در معادلات سياسي جهان رخ داد ولي در سياستهاي اقتصادي كوچكترين تغييري نديديم. گويا اينبار هم دولت ما فرصت را از دست داد، ولي باز هم دير نشده و سياستگذاران اقتصادي بايد هر چه زودتر روشهاي خود را بازنگري كنند. سياستهاي كوچككننده اقتصادي براي زماني بود كه دولت بهصورت بيحساب و كتابي از خزانه بانك مركزي هزينه كرده و در عرصه بينالملل نيز ايران به انزواي كامل رسيده بود.
حال شرايط دقيقا برعكس شده است بهطوري كه نظم مالي به بانك مركزي داده شده و بزرگترين موفقيت سياسي دوران معاصر هم نصيب ايران شده و به دنبال آن يكي پس از ديگري موفقيتها در حال كسب شدن است. شرايط برعكس شده و بنابراين زمان آن رسيده كه دولت هم سياستهاي اقتصادي خود را برعكس كند.
نياز اقتصاد به پويايي
سياستگذاران اقتصادي بايد پويا باشند، داراي روحيه ديناميك باشند و نيز توانايي و شهامت تغيير جهت سريع را داشته باشند. شرايط تا اين حد بهنفع ايران تغيير كرده و اگر بخواهيم از منابع بهكار گرفته شده در حوزه سياست، نفع اقتصادي ببريم، سياستهاي اقتصادي هم بايد برعكس شوند. الان ديگر زمان كوچك كردن بخشهاي توليدي بهسر آمده، زمان فرو رفتن در ركود اقتصادي بسر آمده. الان شانس شكوفايي وجود دارد، امكان بسط اقتصاد، بيرون آمدن از ركود و ايجاد رشد فراهم شده و لذا سياستگذاران اقتصادي بايد با ديد بازتر از اين موقعيت استفاده كرده با بسط دادن به اقتصاد، بهخصوص به بخش توليد، زمينه را براي بيرون آمدن از ركود بيسابقه اقتصادي فراهم كند. تنها در اين صورت است كه شاهد هماهنگي بيشتر اقتصاد با ديپلماسي خواهيم بود.
منبع: روزنامه تعادل – 14 مهر