رئیس کل بانک مرکزی با ارائه گزارشی از عملکرد بنگاههای زودبازده گفت: تجربه تلخ عملکرد آئين نامه اجرايي گسترش بنگاههاي زودبازده و کارآفرين، انحراف قابل ملاحظهای از اهداف تعيين شده داشته است.
به گزارش مهر، ولی الله سیف در همايش بنگاههاي کوچک و زودبازده با تاکید بر جايگاه شركتهاي كوچک و متوسط در اقتصاد کشور، به تشریح سیاستهای پیش رو در این زمینه پرداخت.
متن سخنرانی ولیاله سیف، رئیس کل بانک مرکزی به شرح زیر است:
تعريف صنايع کوچک و متوسط در ميان کشورها و مناطق جهان بسيار متفاوت است. در حقيقت، شرايط اقتصادي و صنعتي حاکم بر هر کشور، معرف صنايع کوچک و متوسط آن است. برخي از معيارهايي که معمولا در تعريف صنايع کوچک و متوسط به کار ميروند عبارتند از تعداد کارکنان، ميزان سرمايه، حجم دارايي، کل حجم فروش و ظرفيت توليد. اما رايجترين معيار براي تعريف صنايع کوچک و متوسط، معيار تعداد کارکنان است.
تغيير سريع و گسترده فناوري توليد در دهههاي اخير و فاصلهگرفتن از توليد انبوه در صنايع بزرگ و گرايش به سمت توليد انعطافپذير در صنايع کوچک و متوسط، هر چند توانايي رقابت فعاليتهاي صنعتي کوچک را افزايش داده و منجر به انتقال فعاليتهاي اقتصادي از صنايع بزرگ به سمت صنايع کوچک شده، ليکن اين موضوع به معناي حذف صنايع بزرگ و جايگزيني آن با صنايع کوچک نبوده؛ بلکه روند حرکت، به سوي تعامل هر چه بيشتر اين دو با يکديگر و در قالب يک زنجيره توليد بوده است. به گونهاي که تقسيم کار ميان صنايع کوچک و بزرگ به شکلي صورت پذيرفته که آنها به جاي رقابت با هم، يکديگر را کامل ميکنند.
بر همين اساس رويکردهاي حمايت از بنگاه هاي کوچک و متوسط به ويژه حمايت هاي مالي در اقتصاد ايران بايد با لحاظ کردن فضاي اقتصاد کلان و جايگاه بنگاه هاي کوچک و متوسط در کل اقتصاد مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
تعريف بنگاه هاي كوچک و متوسط
بنگاههاي كوچک و متوسط، طيف وسيعي از فعاليتها ـ خانگي تا امور توليدي و خدماتي را شامل ميشوند. بنابراين، جاي تعجب ندارد كه هيچ تعريف واضح، واحد و در عين حال جامعي از فعاليتهاي كوچک و متوسط وجود ندارد. بيشتر تعريفهاي بنگاه هاي كوچک و متوسط بر اساس معيارهاي كمّي مانند تعداد كاركنان، ميزان گردش مالي، ارزش داراييها و ميزان سرمايه است.
در زمينه ويژگيهاي كيفي ميتوان به حوزه و محدوده خدماترساني بنگاههاي كوچک و متوسط اشاره كرد. بر اين اساس غالب بنگاههاي کوچک و متوسط تنها به مشتريان محلي سرويس ميدهند يا سهم بسيار كوچكي از بازار موجود را در اختيار دارند و به وسيله يكنفر يا گروه كوچكي كه در عين حال مالک کسب و کار نيز شناخته ميشوند، اداره می شوند.
وجود حداقل 2 مورد از ويژگيهاي زير در مؤسسات كوچک و متوسط ضروري است:
o وحدت مالكيت و مديريت.
o سرمايه و يا مالكيت توسط يک شخص يا يك گروه كوچک تهيه شده باشد.
o محيط كاري عموما محلي باشد و كاركنان و مالكان در يك منطقة جغرافيايي نزديک به هم زندگي كنند.
o اندازه نسبي فعاليت مورد نظر در درون صنعت مربوطه در مقايسه با بزرگترين واحد مشغول در صنعت كوچک باشد يا به عبارتي از متوسط اندازه نسبي آن صنعت كوچكتر باشد.
تعيين اندازه بنگاه هاي کوچک و متوسط
تعيين اندازه بنگاه بر اساس تعداد شاغلين به عنوان يکي از استانداردهاي متداول جهت طبقهبندي مقياس بزرگي بنگاه توليدي مطرح بوده که البته، بسته به کشورهاي مختلف سطوح اندازهگيري آن متفاوت است.
به عنوان مثال در کانادا بنگاههاي با کمتر از 500 نفر کارکن، در گروه بنگاههاي کوچک و متوسط طبقهبندي ميشوند در حالي که در اتحاديه اروپا بنگاههاي با اشتغال کمتر از 250 نفر "متوسط"، کمتر از 50 نفر "کوچک" و کمتر از 10 نفر "خرد" ناميده ميشوند.
اتحاديه اروپا از سه معيار براي تعريف و شناسايي SMEها استفاده ميكند كه عبارتند از تعداد كاركنان، حجم گردش مالي سالانه بنگاه و ميزان دارايي و بدهيهاي آن. در ژاپن نيز بر اساس قانون حمايت از SME ها، اين بنگاهها در بخشهاي مختلف تعريف شده اند.
مشخصات بنگاه هاي كوچک و متوسط در ايران
تعريف بنگاه هاي كوچک و متوسط در ايران از سازماني به سازمان ديگر فرق ميكند. ارگانها و سازمانهاي مختلف هر يك بنا به مقتضيات كاري خود به تعريف و تقسيمبندي بنگاهها از حيث بزرگي، كوچكي و متوسطي پرداختهاند.
بر اساس تعريف وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد كشاورزي، بنگاههاي كوچک و متوسط، واحدهاي صنعتي و خدماتي هستند كه كمتر از 50 نفر كاركن دارند. مركز آمار ايران، كسب و كارها را به چهار گروه طبقهبندي كرده است: كسب و كارهاي 9ـ1 كارگر، 49ـ10 كارگر، 99ـ50 كارگر و بيش از 100 كارگر.
بنا به تازهترين تعريف سازمان صنايع كوچک و شهرک هاي صنعتي، صنايع كوچک به صنايعي گفته ميشود كه تعداد شاغلان آنها بين 5 تا 50 نفر باشد و صنايع بزرگ، صنايعي است كه تعداد شاغلان بيش از 50 نفر داشته باشند.
در آييننامه اجرايي گسترش بنگاههاي كوچک و زود بازده كه در سال 1384 تصويب شد و مسئوليت اجرايي آن بر عهدة سازمان صنايع كوچک و شهرک هاي صنعتي است، به واحدهاي توليدي (كالا و خدمات) كمتر از 50 نفر كاركن، بنگاه كوچک اطلاق ميشود و فقط اين بنگاهها مشمول مفاد آييننامه مي شوند.
آنچه که اداره آمار بانک مرکزي به عنوان طبقهبندي واحدهاي صنعتي در نظر ميگيرد بدين صورت است که واحدهاي با کمتر از 10 نفر کارکن "خرد"، 10 تا 49 نفر کارکن "کوچک"، 50 تا 99 نفر کارکن "متوسط" و بالاتر از 100 نفر کارکن "بزرگ" ناميده ميشوند.
بر اساس گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت تا پايان سال 1392 تعداد کارگاههاي کمتر از 50 نفر کارکن داراي پروانه بهرهبرداري صنعتي در کشور 82.8 هزار واحد بوده است که سهمي معادل 91.5 درصد از کل تعداد واحدهاي داراي پروانه بهرهبرداري صنعتي را به خود اختصاص دادهاند. با اين وجود، سهم اين واحدها از سرمايه و اشتغال کل واحدهاي صنعتي به ترتيب 24.4 و 41.2 درصد است.
در نقطه مقابل، کارگاههاي 50 نفر کارکن و بيشتر به رغم سهم پايين خود از تعداد پروانههاي بهرهبرداري موجود، سهم 75.6 و 58.5 درصدي به ترتيب از سرمايه و اشتغال کل واحدهاي صنعتي به خود اختصاص دادهاند که به مراتب بيش از کارگاههاي کمتر از 50 نفر کارکن است.
خاطرنشان مي سازد بر اساس آمارگيري بانک مرکزي از کارگاه هاي بزرگ صنعتي سهم کارگاه هاي بزرگ صنعتي (100 نفر کارکن و بيشتر) از کل ارزش افزوده بخش صنعت در سال 1391 حدود 64 درصد مي باشد. بر اين اساس چنانچه کارگاه هاي کمتر از 100 نفر کارکن به عنوان بنگاه هاي کوچک و متوسط تلقي شوند، سهم بنگاه هاي کوچک و متوسط از کل ارزش افزوده صنعت تنها 36 درصد مي باشد.
درس هايي از عملکرد آئين نامه اجرايي گسترش بنگاه هاي زودبازده و کارآفرين
آيين نامه اجرايي گسترش بنگاه هاي زودبازده و کارآفرين از سال 1384 از سوي دولت نهم و با هدف توزيع عادلانه منابع در مناطق محروم، افزايش توليد و صادرات، تقويت تحرک اقتصادي و افزايش کارآيي تسهيلات بانکي و افزايش اشتغال شروع شد.
مطابق ماده 3 آييننامه مزبور، بانک مرکزي موظف شده بود ترتيبي اتخاذ نمايد که در طول سالهاي برنامه چهارم توسعه حداقل سهم مشخصي از منابع اعتباري بانکها به طرحهاي بنگاههاي کوچک موضوع اين آئيننامه اختصاص يابد.
....
... ادامه را در مهر بخوانید
منبع: مهر