ساعت 4:30 صبح صدها نفر در خیابان نزدیک ایستگاه ناموگورو در سئول جمع میشوند. آنها منتظر قطار نیستند. حرکت قطارها یک ساعت دیگر آغاز میشود. همچنین کافهتریاهای دم صبح یا اتاقهای آواز یا آب گرمهای زیرزمینی عامل جذب آنها نیست. آنها جمع شدهاند تا در ازای دستمزد یک روز کارگری کنند آن هم در هر کارگاه ساختمانسازی که به کارگر نیاز داشته باشد. آنها در زمان انتظار برای یک کارفرما سیگار میکشند، چمباتمه میزنند و سرفه میکنند. زبان آنها نیز کرهای نیست. آنها به زبان ماندارین (چینی) غلیظ صحبت میکنند. در گذشته کره جنوبی صادرکننده خالص نیروی کار بود. کارگران این کشور در دهه 1970 در عربستان سعودی در شب و زیر نور چراغقوه به ساخت جاده مشغول بودند. اما اکنون مهاجران از جمله چینیهایی که در ناموگورو جمع شدهاند بخش بزرگی از نیروی کار را تشکیل میدهند. بهرغم نگرانیهایی که در ببرهای آسیا در مورد اشتغال وجود دارد نرخ بیکاری آنها پایین و مایه حسرت دیگران است و در هر چهار کشور به چهار درصد نمیرسد. نگرانی درازمدت آنها به شغل مربوط نمیشود بلکه به کمبود جوانانی ارتباط دارد که قادر به کار کردن باشند. جمعیت افراد دارای سن اشتغال (15 تا 64 سال) در هر چهار کشور ببر آسیا رو به کاهش گذاشته است. تعداد افراد این بازه سنی به نسبت افراد کهنسال تا سال 2040 باز هم کمتر میشود و از نسبت کنونی ژاپن فراتر میرود. ظرف 20 سال ببرهای آسیا به همان اندازه که ژاپن در 30 سال پیر شد کهنسال خواهند شد. نرخ باروری در ببرهای آسیا در 10 رتبه پایین جهانی قرار دارد. این نرخ آنقدر پایین است که انتظار میرود اندازه گروههای خانوادگی جدید فقط 55 درصد اندازه خانواده اجدادشان باشد. دولتها تلاش کردند این روند را معکوس سازند اما موفقیتی به دست نیاوردند. حتی برخی خود به طرحهای همسریابی روی آوردند. شبکه توسعه اجتماعی سنگاپور مراسم شام، تماشای فیلم و بازیهای تخته برگزار میکند. یک شبکه معتبر و مجوزدار همسریابی به افراد کمک میکند با استفاده از بازی لگو (Lego) همسر مطلوبشان را پیدا کنند. دولت تایوان برنامههای همسریابی سریع یا تورهای دوچرخهسواری را در میان دیگر برنامهها گنجانده است. اما یکی از مقامات ارشد دولت این طرحها را اینگونه توصیف میکند: «کاملاً بیفایده». یک دلیل این امر را میتوان فرهنگ کاری ببرهای آسیا دانست. خانم جویس یانگ که مجبور بود تا نیمهشب در واحد ارتباطات عمومی کار کند میگوید اگر کشوری ملت خود را در محیط کار محبوس سازد نباید از کاهش میزان زاد و ولد تعجب کند. در کره جنوبی رئیسجمهور سقف کار هفتگی را به حداکثر 52 ساعت کاهش داد هرچند موارد استثنا همچنان برقرارند. خانم جویس یانگ که کارش را ترک کرده است راهحل تندروانهتری اتخاذ کرد. او پس از مهاجرت به استرالیا از 30 هزار فالوئر فیسبوکی خود میخواهد اعتیاد به کار را کنار بگذارند. او میگوید: تایوانیها برای زندگی کردن وقت ندارند. زمان یک محدودیت است و هزینه محدودیت دیگر. اگرچه کل جامعه از مزایای وجود یک نسل جدید بهرهمند میشود اما هزینه بزرگ کردن آنها صرفاً بر دوش مادرانی که در سن فرزندآوری هستند قرار میگیرد. بسیاری از این زنان که باید از والدین کهنسال مراقبت کنند، روی کمک شوهرانشان در کار خانه نمیتوانند حساب کنند و دولت نیز از آنها حمایت کافی به عمل نمیآورد ترجیح میدهند در صورت تمایل به ازدواج آن را به تاخیر اندازند و در صورت تمایل به فرزندآوری به یک فرزند قناعت کنند. تعهد ببرهای آسیا به آموزش و تحصیل نگرانی والدین را چند برابر میسازد. ببرهای آسیا تحصیل مناسب را برای عموم فراهم میسازند اما بسیاری از والدین احساس میکنند مجبورند هزینه بیشتری را برای مدارس خصوصی گرانقیمت یا معلم خصوصی بپردازند. شاید این تلاش بیشتر به دانش و بهرهوری بیشتر در کودکان کمک کند اما بخش اصلی آن به افزایش وجهه و اعتبار مربوط میشود. آنها تلاش دارند فرزندانشان به بهترین دانشگاهها راه یابند و در نتیجه بهترین مشاغل را به دست آورند. تحصیل به یک رقابت تسلیحاتی تبدیل شده است که در آن هرگونه صرف زمان و پول بیشتر توسط یک خانواده دیگران را به پیروی از آن وا میدارد. در کره جنوبی، رئیسجمهور آقای مون وعده داد که اقدامات مختلفی را برای خلع سلاح جمعی تحصیلی به اجرا میگذارد. او قصد دارد دانشگاهها را در یک شبکه واحد با یکدیگر ادغام سازد، سلسلهمراتب مدارس را از میان ببرد و حتی کارفرمایان را تشویق کند معیار مدارک دانشگاهی را از فرآیند استخدام بردارند. برخی از این طرحها غیرقابل اجرا هستند. منتقدان رئیسجمهور طرحهای او را «جنگ علیه شایستهسالاری» میخوانند. اما باید دانست که بین شایستگی (که قابل تقدیر است) و تلاشهای بیفایده برای شایسته به نظر رسیدن (که میتوانند مخرب باشند) تفاوت زیادی وجود دارد. والدین سختگیر در واقع ببرهای آسیا را به خطر میاندازند. برخی والدین در مواجهه با این بار سنگین سعی میکنند برای فرزندانشان صلاحیت و اعتبار بسازند. در سال 2009 دختر چو کوک وزیر دادگستری کره به عنوان نویسنده همکار در یک مقاله دانشگاهی در زمینه نشانههای ژنتیکی بیماری معرفی شد در حالی که او در آن زمان صرفاً یک بچهمدرسهای بود. این آبروریزی وزیر را وادار به استعفا کرد.
خجل اما دور از بازنشستگی
ببرهای آسیا برای بهبود ساختار نامطلوب سنی مجبورند ترکیبی از ساعت کار هفتگی کمتر و عمر کاری طولانیتر بسازند. آنها به افراد بیشتری مانند نئو کوی لنگ نیاز دارند که در سن 60سالگی شغل خود در یک کسبوکار کوچک را رها کرد تا روزهایش را در مرکز «قلب مهربان» بگذراند. جایی که یک محل فعالیت برای کهنسالان سنگاپوری به شمار میرود. کار او بازنشستگی به حساب نمیآید چراکه او به عنوان مدیر به مرکز پیوست. علاوه بر این از میزان کار او نیز چیزی کاسته نشد. هر روز حدود 100 نفر با نیازهای مختلف به مرکز میآیند. برخی برای معاینه پزشکی، برخی برای نواختن موسیقی و تعدادی نیز فقط برای گپ دوستانه.
بنابراین آقای نئو مهارتهای مدیریتیاش را بهروزرسانی کرد و اکسل و تحلیل دادهها آموخت. او میگوید بینایی بزرگترین دردسر من است. او سمینارهایی را در مورد استفاده از تلفنهای هوشمند برگزار کرد. آموزشهای او به خودش و دیگران بخشی از برنامه دولتی «مهارتهای آینده» است که با هدف یادگیری در طول عمر ارائه میشود.
زندگی در ببرهای آسیا میتواند واقعاً طولانی باشد. درست همانگونه که برخی از این کشورها پایینترین نرخ باروری را دارند بالاترین نرخهای امید به زندگی را نیز به خود اختصاص دادهاند. افراد 60ساله میتوانند امیدوار باشد که 25 سال دیگر زنده خواهند بود. این زمان برای یادگیری اکسل یا نواختن موسیقی کافی به نظر میرسد.
یک روش دیگر ببرهای آسیا در مقابله با پیر شدن جمعیت اجازه ورود به مهاجران است. در تایوان و کره جنوبی به ترتیب 6 و 3 /3 درصد از نیروی کار را مهاجران خارجی تشکیل دادهاند. این ارقام با معیارهای غربی کوچک هستند اما از نرخ دودرصدی ژاپن بالاتر میروند. دو دولت- شهر آسیا به شدت به مهاجران وابستهاند. اکثر جمعیت هنگکنگ (39 درصد) در کشوری دیگر متولد شدهاند و 2 /2 میلیون نفر نیز از سرزمین اصلی چین آمدهاند. شهروندان متولد خارج جایگاههای مهمی را در دادگاهها، نهادهای مقرراتی و حتی پلیس اشغال کردهاند. این شهر همچنین وابستگی زیادی به 380 هزار خدمتکار و پرستار کودک دارد که عمدتاً از فیلیپین و اندونزی میآیند و بیش از هشت درصد از نیروی کار را تشکیل دادهاند. سنگاپور 4 /1 میلیون کارگر خارجی دارد که بیش از یکسوم نیروی کار را تشکیل میدهند. دولت اعتقاد دارد برای انجام کارهای کممهارتی که سنگاپوریها از آنها طفره میروند به کارگران خارجی نیاز است. گزارشی که در سال 2013 انتشار یافت پیشبینی میکند جمعیت کارگران خارجی از 7 /5 میلیوننفر کنونی به 9 /6 میلیون نفر تا سال 2030 خواهد رسید. این گزارش در واقع مرزهای باز بودن را برای این دولت - شهر تعیین میکند. پیشبینیها این نگرانی را ایجاد کرد که مهاجران بار سنگینی را بر زیرساختارها و خدمات عمومی تحمیل خواهند کرد. در یکی از نادرترین رویدادها در سنگاپور چند هزار نفر به نشانه اعتراض در یک پارک جمع شدند و تابلوهایی را بالای سر بردند که بر روی آنها نوشته شده بود: «سنگاپور برای سنگاپوریها.» مهاجرت تنها راه برای بهرهمندی از نیروی کار بیشتر نیست. ببرهای آسیا علاوه بر واردات نیروی کار به صادرات سرمایه پرداختهاند. آنها با وام دادن و سرمایهگذاری در خارج سهمی از تولیدات کارگران خارجی را صاحب میشوند بدون آنکه مشکلات مربوط به ورود آنها به سرزمینشان را داشته باشند. در هنگکنگ درآمد سالانه خالص حاصل از این سرمایههای خارجی به 2500 دلار به ازای هر نفر میرسد. ببرها توانستند این سرمایهگذاریها را انجام دهند چون همیشه میزان فروش و صادرات آنها به سایر نقاط جهان از خرید یا واردات آنها فراتر میرود. سال گذشته مازاد حساب جاری سنگاپور به میزان حیرتآور 18 درصد تولید ناخالص داخلی رسید. هنوز آمریکا این عدم توازن تجاری را تحت بررسی یا انتقاد قرار نداده است اما ممکن است اوضاع تغییر کند. به هر حال این چهار اقتصاد جهان شایسته توجه بیشتر و دقیقتر هستند.
منبع: اکونومیست