علی میرزاخانی
حذف چهار صفر از پول ملی فایدهای دارد؟ پول ملی قویتر میشود؟ این صفرها از کجا آمدهاند؟ آیا ممکن است پس از حذف، دوباره برگردند؟ زمان مناسب برای حذف صفرها چه زمانی است؟ اینها سؤالاتی است که هر از چندی با جدی شدن بحث حذف صفرها بین مردم مطرح میشود.
ریشه صفرها را باید در «موتورخانه تورم» جستوجو کرد. موتورخانه تورم کجاست؟ بانک مرکزی. هیچ نهادی جز بانک مرکزی قادر به ایجاد تورم نیست. به همین دلیل در همه جای دنیا وقتی تورم بالا میرود همه نگاهها متوجه رییسکل بانک مرکزی میشود نه متولیان توزیع کالاها (مثل ایران). به عبارت دیگر، گرانی (چه گرانی کالاها و چه گرانی ارز)، معلول و مرحله پسینی تورم است در حالیکه در ایران تصور میشود گرانی باعث تورم میشود! و به همین دلیل پنجاه سال است که شعله تورم در ایران فروکش نکرده در حالیکه میانگین جهانی تورم به ۲ درصد رسیده است.
اگر ندانیم چگونه تورم را باید از بین برد صفرها دوباره برخواهند گشت و برای از بین بردن تورم نیز باید ریشه آن را درست فهمید. از بین بردن تورم با اصلاحات پولی و بانکی یک فرآیند چندساله است که حذف صفرهای پول، آخرین مرحله آن است نه اولین مرحله آن. فایده آن هم صرفا تسهیل مبادلات و عملیات حسابداری است و بحث تقویت پول ملی با این کار که برخی مدعی آنند ارزش علمی ندارد.
اما صفرها از کجا آمدهاند؟ تورم باعث ارزشزدایی از پول و نتیجتا افزایش صفرهای آن میشود. حال سؤال این است که تورم چگونه درست میشود؟ پادشاهان دوران قديم زمانی كه در مخارج خود كسری میآوردند به يك تقلب جالب دست میزدند. در آن زمانها، پول رايج از طلا و نقره بود و سكهها ارزش ذاتي داشت نه مثل اسكناسهای امروزی كه فقط ارزش اعتباری دارد. در مواقع كسري بودجه، پادشاه دستور میداد عيار اين فلزات گرانبها را در سكه رايج كاهش میدادند تا بتوانند تعداد سكه بيشتری با همان واحد قبلی ضرب كنند. نتيجه اين بود كه شاه سكههای بيشتري داشت و مخارج بیشتری را پوشش میداد اما قدرت خريد سكه ها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده كاهش میيافت كه در سوي ديگر معادله میشود همان تورم.
جايگزيني اسكناس با سكه باعث آسانتر شدن اين تقلب در دوران جديد شده است. چاپ اسکناس (نامتناسب با رشد اقتصادی) یا همان خلق پول بدون پشتوانه دقیقا همان عملکرد کاهش عیار پول را دارد. عبارتهای اتوکشیده استقراض از بانک مرکزی یا اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی یعنی همان خلق پول بدون پشتوانه. افزايش خلق پول یا افزايش پايه پولي باعث ميشود حجم پول در دست مردم افزايش يابد که همزمان باعث بیارزش شدن پول میشود. مردم آن سوي قضيه را مي بينند و ميگويند كالاها گران شده است اما اصل داستان اين است كه دور از چشم مردم به پول آب بسته اند و ارزش پول را کاهش دادهاند. يعني همانطور كه عيار طلاي سكه را كم ميكردند عيار واقعي مثلا يك اسكناس هزار توماني را هم كم كردهاند و به همين دليل ارزش اسكناس به همان ميزان ناخالصي كم شده است.
سابقه تاریخی: ظاهرا واحد پولي رايج در ايران پس از اسلام، دينار بوده است كه در خلافت بنياميه به تقليد از روميها يا بنا بر قولي به تقليد از ساسانيان ضرب ميشد. اين واحد پولي در عصر سلسلههاي مختلف پادشاهي به دليل تقلب حكام در كاستن از ارزش ذاتي سكه (جايگزين كردن طلاي موجود در سكه با فلزات بي ارزش) مرتبا در حال بي ارزش شدن بوده است تا زماني كه در اوايل دوره قاجار ترجيح دادند به جاي هزار سكه يك ديناری، یک سكه هزار ديناري به اسم قران ضرب كنند (حذف سه صفر از واحد پول قبلي). ناصرالدين شاه كار را تمام كرد و اسكناس ١٠ هزار ديناري به اسم تومان منتشر كرد كه به معناي حذف چهار صفر از واحد پول قبلي يا همان دينار بود. اصطلاحاتي شبيه پنج زاري يا دوزاري يادگار آن ايام است كه پنج زاري (پنج هزاري به معناي پنج هزار دينار) معادل نيم تومان ارزش داشته است.
به همان دلیل که امروز هم ناچاریم چهار صفر دیگر حذف کنیم باز هم ممکن است صفرها برگردند و در زمانی که راه برگشت صفرها را نبستهایم خود همین کار هم ممکن است این فرآیند را تسهیل کند پس باید گفت اندکی آهستهتر!
دنیای اقتصاد