اونس طلا همزمان با افت شاخص دلار به سقف ۱۴ ماهه خود صعود کرد.
بهای هر اونس طلا در معاملات روز جمعه با رشد یک درصدی به بالاترین سطح خود از آوریل سال ۲۰۱۸ میلادی رسید. جهش قیمتی فلز زرد پس از توییت دونالد ترامپ درخصوص زیان دلار قوی شروع شد. ترامپ محروم ماندن آمریکا از مزیت رقابتی در بازارهای جهانی را متوجه تضعیف تعمدی ارزهای دیگر از جمله یورو در برابر دلار و بالا نگه داشتن نرخ بهره از سوی فدرال رزرو عنوان کرد.
در رقابت پناهگاههای مطرح برای شرایط نااطمینانی، اونس طلا پس از اظهارات ترامپ و واکنش کاهشی بازار نسبت به شاخص دلار، به سقف ۱۴ ماهه خود صعود کرد. بهای هر اونس طلا تا عصر روز گذشته با رشد یک درصدی تا ۱۳۵۸ دلار اوج گرفت. به این ترتیب، سیگنال ترامپ همزمان با تنشهای ژئوپلیتیک در خاورمیانه و بدون نتیجه ماندن مذاکرات تجاری میان ایالاتمتحده و چین ۳ راس قاعده هرم افزایشی طلا محسوب میشوند. مزیت تجاری تضعیف دلار برای آمریکا یکی از محرکهای اصلی دونالد ترامپ است. تراز تجاری منفی ایالاتمتحده در حین تنش تجاری شدید با چین نیز احتمال تلاش بیشتر کاخ سفید برای تضعیف شاخص دلار را افزایش میدهد. دلار ضعیف مانند یک مشوق صادراتی و بازدارنده وارداتی عمل میکند و رقابتپذیری آمریکا را در بازارهای جهانی ارتقا خواهد داد.
قدرت دلار از دید ترامپ
بلومبرگ در گزارشی با اشاره به افزایش شمار گردشگران ورودی به کشورهای اروپایی پرسیده بود که این رویه تا کجا امتداد خواهد داشت و چگونه شکل گرفته است؟ دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالاتمتحده در واکنش به پدید آمدن این روند در ناحیه یورو نوشت: «این مساله به این دلیل شکل گرفته که ارزش یورو و ارزهای دیگر تعمدی در برابر دلار پایین نگه داشته میشود و این مساله باعث محروم ماندن آمریکا از مزیت رقابتی در این بازار شده است. نرخ بهره بانک مرکزی آمریکا بسیار بالا است و باید سیاست انقباضی را نیز به این عامل اضافه کرد!» توییت دونالد ترامپ نشان از خواست وی برای تضعیف دلار در برابر سایر ارزهای رایج دنیا دارد. با اینکه فدرال رزرو همچنان نسبت به مطالبه کاخ سفید برای کاهش نرخ بهره استقلال خود را با تداوم اجرای سیاست پولی برنامهریزیشده خود حفظ کرده، به نظر میرسد ترامپ فشار محتمل برای کاهش ارزش دلار را از کانال وزارت خزانهداری دنبال کند. وزارتخانهای که استیون منوچین آنرا هدایت میکند و پیش از این سیگنال مخالفت با دلار قوی را مخابره کرده بود. هرچند احتمال کاهش نرخ بهره در دیدهبان بورس کالای شیکاگو روز به روز افزایش یافته و پیشبینیها از یک تا دو نوبت کاهش این نرخ در سال جاری میلادی حکایت دارد، اما فدرال رزرو همچنان در این باره چراغ سبزی نشان نداده است.
شمار کسانی که منتظر تضعیف بیشتر دلار در سال ۲۰۱۹ میلادی هستند با این توییت ترامپ افزایش یافته است به ویژه حالا که فدرال رزرو بیشتر از هر زمان دیگری آماده کاهش نرخ بهره است. با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۹، بازار ارز بیشتر با توییتهای این چنینی ترامپ مواجه خواهد شد.
تمایل ترامپ به دلار ضعیفتر در تضاد آشکار با سیاست «دلار نیرومند» است که همواره طی دو دهه اخیر توسط روسای جمهور آمریکا چه از حزب دموکرات و چه از حزب جمهوریخواه پیگیری شده بود. شاخص دلار که نرخ برابری آن در مقابل سبدی از ارزهای جهانی را اندازه میگیرد در سال ۲۰۱۸ بازدهی ۴/ ۴ درصدی را به ثبت رساند. یورو که وزن آن در اندازهگیری شاخص ۶۰ درصد است از ابتدای سال ۲۰۱۹ تاکنون حدود ۶/ ۰ درصد ارزش خود در برابر دلار را از دست داده است.
محاسبات نشان میدهد که ارزش ذاتی یورو بیش از ارزش فعلی آن در بازار است و دلار با در نظر گرفتن مسائل تجاری باید تعدیل شود. یکی از دلایل باقی ماندن دلار در سطح بالای فعلی نگرانی معاملهگران از اوضاع اقتصادی جهان و تمایل آنها به نگهداری ارزهای ایمنتر نظیر ین ژاپن، دلار آمریکا، فرانک سوئیس و طلا در مقایسه با ارزهای دیگر است. البته روند کاهشی دلار در معاملات چند روز گذشته مشهود بود.
«دیلما»ی دلار قوی-دلار ضعیف
دیدگاههای متفاوتی که در خصوص وضعیت بهینه شاخص دلار برای اقتصاد این کشور مطرح میشود، چشمانداز دوگانهای بهوجود آورده که با بررسی پاسخ شهودی به سوال چهکسی از دلار قوی هراسان است؟ دو دیدگاه متناقض آشکار میشوند. بر اساس شواهد رئیسجمهوری ایالاتمتحده دلار قوی را برای کسبوکارهای آمریکایی مشکلآفرین توصیف کرده بود. استیون منوچین، وزیر خزانهداری نیز دلار ضعیف را «موقعیت خوبی برای ما (اقتصاد آمریکا)» معرفی کرده بود؛ ادعای منوچین بیشتر برپایه تاثیر دلار ضعیف بر تشویق صادرات و به تبع آن کاهش کسری تراز تجاری مطرح شده است. درست است که دلار ضعیف به سود روند صادرات کشور عمل میکند و واردات را تنبیه خواهد کرد؛ اما کل اقتصاد ایالاتمتحده و دلار تنها به صادرات وابسته نیست و مولفههای بسیاری را باید در نظر داشت. قضاوت منوچین از این حیث اشتباه تلقی میشود که سود صادراتی ناشی از دلار ضعیف را به کل اقتصاد تعمیم داده است. برخلاف این دیدگاه، دلار ضعیف میتواند کشور را به فقر نزدیک کند. دونالد ترامپ در برهههای مختلف از هر دو دیدگاه حمایت کرده است؛ اما تمایل وی همانطور که در وعدههای انتخاباتیاش گفته بود، بیشتر به تضعیف دلار برای تقویت رقابت در تجارت جهانی است.
اثر دلار ضعیف
برخی از صنایع درراستای بهدست آوردن منفعت ناشی از دلار ضعیف برای تحقق این وضعیت فشار وارد میکنند. وقوع خواسته این صنایع محصولات تولیدشده در ایالاتمتحده را برای خریداران خارجی ارزانتر و جذابتر میکنند. برآیند این فرآیند به معنای تلاش کارخانهها برای صادرات بیشتر به سایر کشورها است؛ در واقع، این روند سریالی لزوم ایجاد فرصتهای شغلی و شاید دستمزدهای بالاتر برای این نیروی کار روبه رشد را به دنبال خواهد داشت.
اما آیا نگاه تکبعدی به نمونه مطالبه بخش صنعتی برای دلار ضعیف و سناریو تولید اشتغال، رشد دستمزد نیروی کار و تقویت صادرات تصویر حقیقی از کل اقتصاد را نشان میدهد؟ بررسی یک بعد دیگر میتواند دیدگاه بهتری نسبت به جایگاه بهینه دلار برای اقتصاد آمریکا نمایان کند.
اثر دلار قوی
بعدی که برخلاف دیگری نیمه تاریک دلار ضعیف را نشان دهد بالطبع از بدتر شدن وضعیت اقتصاد با دلار کمفروغ حکایت خواهد داشت. دلار ضعیف بهمرور فضا را برای افزایش تورم فراهم خواهد کرد. علاوه بر این، خانوارهای آمریکایی باید برای تهیه مایحتاج خود بهای بیشتری در راستای خرید آنچه از کشورهای دیگر خریداری میکنند، بپردازند. این مساله با توجه به روند روبه رشد صادرات آمریکا به سایر کشورها که با تقاضای فزایندهای از سوی آنها همراه شده نیز باعث افزایش کالاهای بومی ایالاتمتحده در خاک این کشور میشود. علاوه بر این، شرکتهای آمریکایی فعال در بخش تکنولوژی و شاخههای غیرمستقیم آن، بههمراه سرمایهگذاران این حوزه منفعت کمتری خواهد داشت؛ چراکه زمانی که گستره فعالیت آنها صادرات کالا و خدماتی است که تنها سرمایهگذاران خارجی خریداران چنین محصولاتی هستند، بازار داخلی نیز از میان میرود. به طور خلاصه، با نتیجهگیری از این دو بعد متفاوت، دلار ضعیفتر برای ایالاتمتحده به معنای هزینه بیشتر برای خرید همه آن چیزی است که خریداری میکند و دریافت کمتر برای آنچه میفروشد؛ این فرآیند شباهتی با الگوی کشورها در راستای دگردیسی کالبد به یک کشور ثروتمند یا بقای وضعیت پیشین (ثروت؛ مانند آمریکا) دارد؟
البته مزایای دلار قوی بهصورت عادلانه میان طبقات درآمدی و کل اجتماع آمریکا توزیع نمیشوند. ثروتمندان در این شرایط بیشتر مصرف میکنند. در واقع ثروتمندان بیشتر کالاهای وارداتی را خریداری میکنند؛ بنابراین از دو جهت سود میبرند؛ قدرت خرید بالا و دلاری که خرید ارزان را مهیا ساخته است. اما این وضعیت دلیل کافی برای تغییر شرایط ارزی برای جلوگیری از این واقعیت نیست. کمک به قشر ضعیف با دلار ضعیف صدمات منحصر بهفرد خود را دارد که متوجه کل اقتصاد خواهد شد. در حالیکه، دلار قوی دست دولت را برای افزایش حجم کیک اقتصادی باز میگذارد و بهتبع آن، با سیاستگذاری دولت، امکان انتقال بخشی از سهم ثروتمندان به بخش کارگر وجود خواهد داشت که در راستای عدالت در توزیع ثروت است. البته اگر دولت از این سیاست استفاده کند. با توجه به وجود نظریههایی که از دلار ضعیف حمایت میکنند؛ باید بهوجود سابقه تاریخی در توزیع نامتعادل کیک اقتصادی در شرایط دلار قوی مظنون شد. کاهش اعتماد اجتماعی و اقتصادی به دولت فعلی آمریکا تناقض این دو رویکرد را افزایش داده است.
دنیای اقتصاد