بیشتر خانوادهها به دلیل مشکلات مالی، دختران خود را به عقد مردانی در میآورند که توانایی مالی در ساخت خانه و تأمین وسایل زندگی دارند.
در شرق استان هرمزگان و مناطقی همچون جاسک و بشاگرد به دلیل پراکندگی روستاها و صعب العبور بودن راههای مواصلاتی امکان ادامه تحصیل دختران بعد از مقطع ابتدایی تقریباً به صفر میرسد، چنانکه بیشترین تحصیلات دختران تا پنجم ابتدایی بوده و بعد از آن کودکان در منزل با نگهداری سایر فرزندان خانواده و یا فعالیتهایی مانند سوزن دوزی و زری بافی مشغول میشوند. بیشترین آمار ازدواج کودکان در استان هرمزگان نیز مربوط به همین مناطق است.
در عین حال فقر خانواده مانع از سرمایهگذاری برای تأمین امکانات تحصیلی برای دختران و پسران میشود. پسران میتوانند در مخارج خانواده سهمی داشته باشند اما دختران باید در خانه بمانند و در واقع سربار هزینههای خانه میشوند. همچنین مشکلات فرهنگی مثل غلبه مردسالاری در این استان مانع از استقلال دختران شده و نگرش مردان، دختران را در سن کودکی به سمت ازدواج زودهنگام سوق میدهد.
از سوی دیگر، بیشتر خانوادهها به دلیل مشکلات مالی، دختران خود را به عقد مردانی در میآورند که توانایی مالی در ساخت خانه و تأمین وسایل زندگی دارند. این امر تابع شرط سنی برای داماد نیست و البته رضایت دختران در اغلب موارد ازدواج نه مورد توجه قرار میگیرد و نه حتی درباره آن سوالی پرسیده میشود به طوریکه بیشتر دختران نه تنها از ازدواج در سن کودکی یا حتی سنی که پدر و سرپرست خانواده تصمیم گرفته راضی نیستند، بلکه حتی از سن همسر آینده خود که در واقع فردی نشان شده توسط پدر یا سرپرست خانوار است نیز اطلاعی ندارند. علاوه بر آن، بسیاری از موارد ازدواج دختر بچهها در دفاتر ازدواج ثبت نشده و صرفاً یک عقد شرعی است.
از سوی دیگر، خشکسالی ده ساله که به شرایط نامساعد اقتصادی، افزایش آمار بیکاری و افزایش تعداد خانوادههای کم بضاعت منجر شده، عامل مهمی در تغییر سن ازدواج مردان در شرق استان و به خصوص در جاسک و بشاگرد بوده است به این معنا که مردان نسبت به گذشته در سن بالاتر قادر به تأمین شرایط ازدواج هستند و بنابراین در سن بالاتر هم تشکیل خانواده میدهند.
مهسا ۲۱ ساله، متاهل و ساکن روستای گوهرت است. او در سن۱۶ سالگی ازدواج کرده ولی به دلیل بچه دار نشدن، همسرش بدون اطلاع او و با تشویق خانوادهاش با دختر 16 ساله دیگری ازدواج مجدد کرده است. او اوقات تنهایی خود را با تلفن همراه سپری میکند.
نسیمه ۱۳ و امینه ۱۴ ساله از روستای کیدر بالا بعد از پایان تحصیلات ابتدایی خود در خانه و منتظر ازدواج هستند.
فاطمه ۲۷ ساله و مجرد، ساکن روستای عبد در حال سوزن دوزی است.
دؙر خاتون، ۶۵ ساله و نابیناست. وی همسر دوم پیربخش دری زاده از روستای کیدر بالا است و امورات خود را با حصیر بافی و به سختی میگذراند.
فاطمه ۲۷ ساله و مجرد، ساکن روستای عبد با موبایل خود گذران وقت میکند.
نورا ۲۰ ساله و ساکن روستای گوهرت است و قصد دارد در رشته علوم انسانی تحصیل کند تا بتواند در آینده از حقوق زنان بلوچ دفاع کند.
فاطمه ۸۰ ساله تنها مامای روستای گوهرت بوده که چند سالی است از کار افتاده شده است.
پیربخش دری زاده دارای دو همسر است. همسر اول او زرملک در ۱۴ سالگی با وی ازدواج کرده است. همسر دوم پیربخش، دؙر خاتون پس از بیوه شدن به عقد وی درآمده است.
زوج تازه ازدواج کرده در روستای کیدر بالا. در این منطقه رسم بر این است که داماد برای ازدواج باید خانه و وسایل خانه را تهیه نماید، به همین دلیل در سالهای اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی سن ازدواج به خصوص برای مردان بالا رفته است.
مرضیه جهادپناه ۳۲ ساله است و ۵ فرزند دارد و در روستای کیدر قدیم زندگی میکند. شوهر او بیکار است و فقط با یارانه امرار معاش میکنند.
مریم جهانی، ۱۸ سال دارد و در روستای کیدر قدیم زندگی میکند. وی یکسال است ازدواج کرده و منتظر به دنیا آمدن فرزند اولش است.
دختران روستای کیدر قدیم در حیاط مدرسه در حال دادن امتحان املا هستند.
فاطمه کوپشی لباس عروسی خود را که با هنر زری بافی دست خود دوخته است نشان میدهد.
مهتاب ترابی ۱۵ سال دارد و چند ماه است که ازدواج کرده است. او تا کلاس چهارم درس خوانده است و به دلیل اینکه مادرش سه سال است فوت کرده پدرش او را ترغیب به ازدواج کرده است.
زهرا دیلکانی ۲۰ سال و همسرش سلیمان آبتین۷۰ سال دارد. زهرا پس از مرگ همسر اول سلیمان و با اصرار پدر و مادرش به عقد وی در آمده است. آنها هم اکنون دارای سه فرزند ۷، ۳ و یک سله هستند و در روستای کیایی در یک خانه اجارهای زندگی میکنند. سلیمان به دلیل کهولت سن با سختی و از طریق تهیه ذغال امورات خود را میگذراند.
داد محمد شهاب۹۰ ساله همراه با عروس و نوههایش در روستای علی آباد. در این منطقه تمامی اهالی روستا با هم فامیل بوده و در کنار هم زندگی میکنند.
مریم عالی زاده ۲۴ سال دارد و در سن ۱۷ سالگی با پسرخاله خود ازدواج کرده است. همسرش پس از دو سال زندگی مشترک او را طلاق داده و با شخص دیگری ازدواج کرده است. مریم هم اکنون با مادر و پدر خود زندگی میکند.
زهرا ۲۰ ساله به همراه فرزند سوم خود، پریسا یک ساله و دوستش مریم ۱۴ ساله مشغول جمع آوری هیزم برای پخت و پز هستند.
کلثوم ساربانی فرد، ۵۰ ساله، در حال قلیان کشیدن و وقت گذرانی با سایر زنان روستای جیفری است.
ایسنا