سمیه مردانه
عضو هیأت علمی دانشگاه وزارت خارجه
ارتباط نقدینگی و تورم مختص ایران نیست، در همه جای دنیا افزایش نقدینگی از یک دامنه و حدی به بالا به افزایش تورم منجر میشود، ایران هم از این تئوری اقتصادی مستثنی نیست. اکثر قریب به اتفاق اقتصاددانها این رابطه را قبول دارند که رشد نقدینگی دیر یا زود به رشد تورم منجر میشود اما آنچه درباره ایران نگرانکنندهتر است این است که به اصطلاح این نقدینگی سرگردان بماند.
اگر بخواهیم مسأله را سادهتر نشان دهیم مثل این میماند که خانواده کوچکی پساندازی دارد و قرار است که این پسانداز را به سرمایه تبدیل کند و از قبل این سرمایهگذاری درآمد خود را افزایش دهد. اگر ساختارهای مالی در کشوری کارا باشد، راههای مختلفی پیش پای این خانواده قرار دارد که این پسانداز در یک سرمایهگذاری مولد قرار گیرد یعنی فرد سهام شرکتهایی که بازدهی معقولی دارند خریداری کند و این منافع صرف توسعه و اشتغالزایی این شرکتها شود یا فرد در بانک سپردهگذاری کند که روش غیرمستقیم رساندن پول به دست سرمایهگذاران است. به این ترتیب سرمایهگذار از قبل سودی که در سرمایهگذاری به دست میآورد سود بانک را هم میدهد و بانک هم متقابلاً سود سپردهگذاران را پرداخت میکند. این اتفاقی است که برای نقدینگی در یک سیستم اقتصادی سالم روی میدهد اما همه اینها در شرایطی است که ساختارهای مالی کاملاً شفاف و کارا باشد و ثبات اقتصادی بر آن کشور حاکم، بنابراین سرمایهگذار نسبت به آینده پول خود نگرانی ندارد و تصمیم میگیرد کجا از منابع مالی خود استفاده کند.
اتفاقاً وقتی این پول در یک چرخه سالم اقتصادی قرار میگیرد منجر به افزایش رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم میشود اما در اقتصاد ما متأسفانه در درجه اول ثبات اقتصادی وجود ندارد و مصرفکنندگان نسبت به آینده اقتصادی کشور نگرش چندان مثبتی ندارند بنابراین همیشه این بیم وجود دارد پولی که به زحمت پسانداز شده از دست برود پس افراد به ناچار دنبال راهی میگردند که ضمن پس انداز، حفظ ارزش پول هم اتفاق بیفتد. البته این بیم و نگرانی نسبت به کارکرد سیستم بانکی به خاطر عدم شفافیت صورتهای مالی و اطلاعات و اخباری است که نسبت به بیثباتی بانکها به گوش افراد میرسد بنابراین افراد ترجیح میدهند به جای آنکه پول خود را در بانکهایی قرار دهند که نرخ سود در ازای سپرده بسیار کمتر از نرخ تورم است جای دیگری ببرند از سویی توجه کنیم که ساختار بورس ما هم ناکارآمد است و رشد واقعی ندارد. رشد واقعی زمانی است که بورس مبتنی بر هیجانهای کاذب نباشد اما اینکه نقدینگی موجود در جامعه از شدت نگرانی نسبت به آینده و کاهش ارزش پول به سمت بورس پناه ببرد و تقاضا برای سهام زیاد شود رشد، حبابی خواهد بود که ناشی از رشد واقعی نیست و به همان سرعتی که ارزش سهام بالا رفته به همان سرعت هم میتواند فرو بریزد بنابراین منابع مالی ناچار است به سمت بازارهایی چون سکه و ارز برود و توجه کنیم وقتی ارز خواهان بیشتری پیدا کند معلوم است قیمت ارز افزایش خواهد یافت و همین افزایش نرخ ارز تأثیر خود را در رشد قیمتها، افزایش بهای حمل و نقل، مواد اولیه تولید و افزایش بهای اقلام مصرفی
بر جای میگذارد.
اما آنچه در شرایط امروز وضعیت اقتصادی جامعه ما میتوان گفت این است که اگر میخواهیم به مدیریت نقدینگی موجود بپردازیم به طوری که مشمول داستان نقدینگیهای سرگردان نشود چارهای نداریم جز اینکه اصلاحات اساسی در سیستم بانکی کشور پدید بیاوریم. اصلاحات بانکی میتواند ثبات اقتصادی را در جامعه افزایش دهد و سطح اطمینان مصرفکننده بالا برود، در صورتی که ثبات اقتصادی در جامعه ما به وجود آید همین فضای ثبات باعث میشود تقاضا برای سفته بازی کمتر شود بنابراین افراد بهدنبال شیوههای امن سرمایهگذاری در سیستم بانکی و بورس خواهند بود و بورسی که در فضای ثبات اقتصادی فعالیت میکند رشد واقعی خواهد داشت بنابراین ما راهی نداریم که به سمت فضای ثبات اقتصادی برویم و این ثبات به وجود نمیآید جز وقتی که خوش بینی دوباره به مصرفکنندگان
برگردد.
«روزنامه ایران»