پدرام سلطاني . نايبرئیس اتاق ایران
اقتصاد ايران از نظر درجه توسعهيافتگي، اقتصاد در حال گذار از اتكا بر منابع، به كارايي است. تركيب توليد و صادرات چنين اقتصادي بيشتر بر مواد اوليه، محصولات معدني و كالاهاي با ارزش افزوده نسبتا پايين استوار است؛ بنابراين درجه پيچيدگي توليد و صادرات نسبتا پايين است و چنين اقتصادي اهرمهاي متنوعي براي توسعه بهرهوري و اتكا بر آن و همچنين تولید مبتنی بر نوآوري و فناوريهاي جديد ندارد. از طرف دیگر وضعیت کنونی اقتصاد ایران به نوعی است که ديگر ابزارهایی که میتواند به حفظ و تقویت رقابتپذیری تولید کمک کند، وجود ندارد. اقتصاد ایران مشخصا اقتصادی است که نرخ سود بانکی آن بسیار بالاست و نرخ تورم با وجود کاهشی که در چند سال گذشته پیدا کرده، هنوز هم از متوسط جهانی بالاتر است؛ اقتصادی که وضعیت پیچیدهای از نظر مقررات و شرایط نامطلوبی در کسبوکار دارد؛ بنابراين در شرایطی که از اهرمهای رقابتپذیری محروم یا در حداقل ممکن از آن بهرهمند هستیم، مجبوریم به ابزارهای دیگر بیشتر توجه كنيم که یکی از این ابزارها نرخ ارز است. نرخ ارز و بهعبارتی تغییر نرخ ارز به سمت بالا به نوعی که اثرات تورم و نرخ سود بالا و محیط کسبوکار نامطلوب را بتواند تا حدی جبران کند، در شرایط فعلی برای اقتصاد ایران اجتنابناپذیر است.تا زماني که دولت با استفاده از ارز پرقدرت حاصل از فروش نفت به هر دلیلی نرخ ارز را کنترل میکند، این نرخ بعد از مدتی سرکوب و در نتیجه ثبات ناشی از آن در یک بازه زمانی چندساله، افزایش پیدا میکند. در چنین شرایطی تقریبا اکثر بخشهای تولیدی از این تغییر بیش از آنکه متضرر شوند، سود میبرند؛ زیرا رقابتپذیری آنها حفظ میشود. ازآنجاکه ترکیب اقتصاد ایران بیشتر با تولید محصولات با ارزش افزوده پایین یا مواد خام است، عموما از تغییر نرخ ارز، مجالی برای حفظ رقابتپذیری و صادرات بیشتر پیدا میکنند.به این نکته باید توجه کرد كه افزایش نرخ ارز اگر به صورت جهشی و در مقاطع زمانی کوتاهمدت و به صورت نوسانهای شدید کاهشی- افزایشی باشد، کمکی به هیچ بخش اقتصادی نمیکند؛ بنابراین مقصود، افزایش ملایم نرخ ارز در مسیر پوشش هزینههای ناشی از نرخ تورم، نامطلوببودن محیط کسبوکار و نرخ سود بالای بانکی است. این افزایش ملایم موجب ایجاد تعادل در بازار میشود.چنین سیاستی را نمیتوان به صورت مداوم پیگیری کرد. اگر موفق شویم پس از دههها نرخ تورم را زیر پنج درصد نگه داریم، اگر نرخ سود بانکی را تکرقمی کنیم و اگر بتوانیم انقلابی در محیط کسبوکار پدید بياوریم، دیگر ابزار نرخ ارز کارایی کنونی خود را نخواهد داشت؛ اما چون در این شرایط نیستیم و به شرایط متناسب با رقبای خارجی و متوسط نرخ جهانی نرسیدهایم، نرخ ارز جزء محدود اهرمها و ابزارهایی است که میتواند اقتصاد ایران را رقابتپذیر نگه دارد و رکود و کسادی بخش تولید را تا حدی جبران کند.از سوی دیگر، اثر افزایش نرخ ارز روی معیشت مردم نیز موضوعی است که همواره مدنظر سیاستگذاران اقتصادی کشور بوده است. معیشت مردم بیش از هر چیز و هر اتفاق، زمانی آسیب میبیند که درآمدی در آن خانواده نباشد و مشخصا نانآور خانواده بیکار باشد. این بالاترین میزان آسیبپذیری است که میتواند بر اقشار متوسط و فرودست تحمیل شود. این حالت زمانی به وجود میآید که اقتصاد در وضعیت رکود یا رشد مستمر پایین و شرایط واحدهای تولیدی و اشتغالزا نامطلوب باشد.
در نتیجه مهمترین کمکی که میتوان به اقشار آسیبپذیر کرد، آن است که شرایطی را فراهم کرد تا بهبودی در اقتصاد کشور حاصل شود و نرخ بیکاری کاهش یابد. برای ایجاد اشتغال، باید وضعیت عمومی تولید با استفاده از ابزارهایی که به آنها اشاره کردم، در وضعیت حفظ اشتغال موجود و در ادامه ایجاد اشتغال جدید قرار بگیرد. البته شرایط مطلوب شرایط ایجاد اشتغال جدید است که نرخ بالای بیکاری را بتوان از آن طریق جبران کرد. با فرض ثبات اشتغال، افزایش نرخ ارز اثر محدودی روی بخشی از سبد خانوار میگذارد که وابستگی مستقیم به نرخ ارز دارد. به طور مشخص کالاهای مصرفی یا کالاهای سرمایهای وارداتی خانوار. درباره کالاهای مصرفی باید گفت عموم کالاهای مصرفی وارداتی کالاهای لوکس یا نیمهلوکس هستند که معمولا در سبد خانوارهای متوسط بسیار سهم کمی را به خود اختصاص میدهند؛ بنابراین سبد خانوار تأثیر جدی و بالایی از افزایش نرخ ارز نخواهد گرفت. اگر نرخ ارز به صورت جهشی افزایش یابد، آنچه موجب فشار بر اقشار آسیبپذیر خواهد بود، افزایش نرخ تورم است که میتواند اثر خود را به صورت عمومی بر تمام کالاها بگذارد؛ اما تا زماني که تورم حاصل از سیاستهای پولی بانک مرکزی و بودجهای دولت کنترل شود، افزایش نرخ ارز اثر چشمگیری بر تورم و نهایتا معیشت خانوار نخواهد گذاشت. اظهارنظر رئیسکل محترم بانک مرکزی مبنی بر کاهش نرخ ارز در سه ماه آینده، به عقیده نگارنده بدون توجه به وضعیت اقتصاد کشور انجام شده است. تجربه نشان داده است كه هیچگاه، با وجود اظهارنظرهای رؤسای بانک مرکزی، افزایش نرخ ارز براساس واکنش واقعی اقتصاد، به بازههای قبلی بازنخواهد گشت. اگر دولت بخواهد با توسل به ارز نفتی دست به چنین عملی بزند، لطمات آن به اقتصاد بیشتر خواهد بود. بههمیندلیل این اظهارنظر را بیشتر نوعی اطمینانبخشی از سوی این نهاد به بازار و ایجاد ثبات و توقف افزایش نرخ ارز میدانم. در غیراینصورت اگر این تصمیم در بانک مرکزی به صورت جدی مطرح باشد، صرفا آثار منفی بیشتری را برای آن میتوان پیشبینی کرد. افزایش نرخ ارز در وضعیت کنونی، انعکاس طبیعی اقتصاد ایران و تعادلی درست و اصولی است و کاهش آن قطعا نمیتواند اثر مثبتی داشته باشد. در واقع، اگر این نهاد در ماههای آینده موفق شود نرخ ارز را در همین محدوده نگه دارد، بهترین تصمیم را گرفته است.در شرایطی که نرخ ارز از سطح اول خود برای رسیدن به سطح تعادل جدید حرکت میکند، ممکن است سوداگریها و تصمیمات هیجانی در آن بازه تغییرات غیرواقعی را به نرخ ارز تحمیل کند؛ اما زمانی که نرخ ارز به سطح جدیدی از تعادل میرسد، سوداگری رخ نمیدهد و اگر مسئولان بانک مرکزی سوداگری را دلیل افزایش نرخ ارز اعلام کنند، هیجان بیشتری را در بازار ایجاد خواهند کرد. اگر به گذشته نگاهی داشته باشیم، در چند سال قبل که نرخ ارز یکباره افزایش شدیدی را تجربه کرد، اظهارات مسئولان مبنی بر دلالی و سوداگری در بازار، تنش بیشتری را در بازار ایجاد کرد؛ اما خوشبختانه در این دوره چنین اظهارنظرهایی کمتر به چشم میخورد که نوعی حرفهایگری در اظهارنظرهای مقامات محسوب میشود.