نویسندگان: جرج آکرلف، الیور بلنچارد، دیوید رومر و جوزف استیگلیتز
مترجمان: سید احسان خاندوزی و علیرضا اشرفی احمدآباد
ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)
معرفی کتاب به نقل از مدرسه ایرانی اقتصاد نهادی:
کتاب «آنچه اقتصاد از بحران آموخت» که توسط جرج آکرلف، الیور بلنچارد، دیوید رومر و جوزف استیگلیتز به رشته تحریر در آمده توسط سید احسان خاندوزی و علیرضا اشرفی احمدآباد به فارسی برگردان شده و به همت انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به چاپ رسیده است. تدوین کنندگان این کتاب که خود از صاحبنظران و اقتصاددانان بنام و برجسته معاصر هستند در کتاب حاضر به خوبی بر این نکات تاکید دارند که اولا باید شکهای بخش مالی را جدی گرفت و مدلهای تحلیلی اقتصاد کلان را طوری ارتقاء داد که بخشهای مالی و پیچیدگی ها و مخاطرات آن را منظور کنند. ثانیا سیاستهای مدبرانه و منطقی و احتیاطی اقتصاد کلان در مواجهه با عدم تعادلها یک ضرورت است و بانکهای مرکزی به جای یک هدف و یک ابزار باید برای ثبات اقتصاد و تحقق اهداف در بخش حقیقی، رویه چند هدف چند ابزار را مدنظر قرار دهند و نقش سیاستهای صحیح مالی در مواقع ضروری نیز باید مورد توجه باشد. ضمنا اقتصاددانان مذکور، گذشته از نکات مفید نظری و سیاستی فوق بر ضرورت تغییر نگاه و انعطاف پذیری بیشتر در مقابل تغییرات اقتصادی و محیطی و اجتماعی و تعمیق تحلیلها و نظریه پردازی ها تاکید دارند. شایان ذکر است که این کتاب برای دانشجویان ارشد و دکتری درس اقتصاد کلان بسیار مفید بوده و مطالعه آن به تمامی علاقه مندان حوزه اقتصاد توصیه میگردد. این اثر که در قطع وزیری و در ۴۱۲ صفحه توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به چاپ رسیده است ۷۵۵ کتاب از مجموع آثار منتشره این ناشر میباشد. مطلب ادامه از مقدمه این کتاب انتخاب شده است.
اولیور بلنچارد، جیوانی دل آریکا، پائولومائورو
بحران اقتصادی و مالی جهانی در سالهای ۹-۲۰۰۸ و پیآمدهایش، سیاستگذاران را به بازاندیشی سیاستهای اقتصاد کلان واداشت. در گام نخست بحرانی که از لمون برادرز شروع شد، نشانگر کم براوردی خطرات تحمیل شده از سوی نظام مالی توسط سیاستگذاران و بیانگر محدودیتهای سیییاست پولی بود. در مرحله دوم بحران منطقه یورو بود که آنها را ناچار به بازنگری در کارآمد بودن اتحادیههای پولی و سیاست مالی نمود. به طور کلی هر دو دسته سیاستگذار مجبور شدند سیاستهای اقتضایی و بداههپردازانهاییی دددررر پپپیییش بگیرند: از بهرهگیری سیاستهای پولی غیرمتعارف تا تدارک ایجاد شرایط اولیه برای محرکهای بودجهای، انتخاب سرعت یکپارچگی بودجهای و استفاده از ابزارهای احتیاطی در اقتصاد کلان.
چند سال قبل ما نگاهی به این موضوعات انداختیم، هم در قالب یک مقاله (بلنچارد و دیگران، ۲۰۱۰) و هم در کنفرانس سال ۲۰۱۱ صندوق بینالمللی پول (بلنچارد، ۲۰۱۲). در میان محققان و سیاستگذاران شرکتکننده در کنفرانس، یک حس مشترک وجود داشت و آن یک جهان در حال مبارز طلبیدن بودو اینکه همه ما بیش از پاسخ، سوال داشتیم. دو سال بعد محیط سیاستهای احتیاطی پولی، بودجهای و کلان همچنان غیرشفاف بود اما آزمودن و پیشرفت ادامه داشت، هم در بعد تئوریک و هم در بعد تجربی. این مقدمه که برای دومین کنفرانس به میزبانی صندوق بینالمللی پول در بهار ۲۰۱۳ آماده شد، اباد آن مناقشه را به روزرسانی نموده است.
ملاحظاتی در خصوص چشمانداز تحلیل: نکات ما بر طراحی سیاست اقتصاد کلان بعد از خروج اقتصاد جهانی از بحران تمرکز دارد نه گزینههای سیاستی کنونی، به عنوان مثال طراحی سیاستهای خروج از تسهیل مقداری با موافقان و مخالفان محرکهای بودجهای تامین شده از محل حجم پول. آشکارا این دو دسته موضوعات با یکدیگر مرتبطند اما هدف ما تحلیل برخی اصول عمومی است که بتواند به عنوان راهنمای سیاستهای اقتصاد کلان در آینده استفاده شود نه اینکه تنها معیارهای مشخصی برای امروز ارائه نماید. ما همچنین لایه معینی از سیاست اقتصاد کلان را در پیش گرفتیم و مباحث مربوط به اصلاحات ساختاری و مقرراتگذاری مالی را کنار گذاشتهایم. گرچه مرز میان مقرراتگذاری مالی و سیاستهای احتیاطی کلان روشن نیست لکن ما بر ابعاد چرخهای مقرراتگذاری مالی تمرکز کردهایم نه صورتبندی کلی معماری مالی.