ابريشمي حميد,مهرآرا محسن پژوهشنامه بازرگاني زمستان 1383; 9(33):1-54.
در اين مقاله تاثير سياستهاي تجاري و ديگر متغيرهاي اساسي بر نرخ ارز حقيقي تعادلي (وارداتي و صادراتي) براي دوره 1381ـ 1338 با استفاده از تحليلهاي هم انباشتگي و آزمونهاي علي كوتاهمدت و بلندمدت، مورد مطالعه قرار ميگيرد. نتايج حاصله نشان ميدهند كه شاخص تعرفه، بهرهوري، تراز منابع، نسبت سرمايهگذاري به جذب داخلي و نرخ ارز اسمي، سازگار با الگوي نظري مانتيل (1997)، اثرات معنيداري بر نرخ ارز حقيقي وارداتي و صادراتي دارند. تراز منابع غيرنفتي شامل ورود سرمايه و درآمدهاي نفتي، علت ادواري (كوتاهمدت) كليه متغيرهاي دستگاه و علت بلندمدت نرخ ارز حقيقي تعادلي محسوب شده و نقش متغير پيشرو را در نوسانات ساير متغيرها ايفا ميكند. به علاوه اين متغير از بيشترين درجه برونزايي برخوردار بوده و سياستهاي ارزي كشور نقشي انفعالي در مقابل تراز منابع داشته است. شاخص تعرفه يا محدوديتهاي كمي وارداتي، مهمترين متغير پيشبينيكننده نرخ ارز اسمي در طول ادوار تجاري است به طوري كه افزايش شاخص تعرفه و محدوديتهاي وارداتي، رشد نرخ ارز مؤثر اسمي را كنترل كرده است. ارزشگذاري بيش از حد پول داخلي احتمالا به دليل انحرافات قيمتي و سياستي، نسبت سرمايهگذاري را كاهش داده و از اين طريق تأثير منفي بر رشد اقتصادي گذاشته است.
كليد واژه: نرخ ارز حقيقي تعادلي، سياستهاي تجاري، تحليل هم انباشتگي، رشد اقتصادي، ايران
منبع:sid.ir