مشاور اقتصادی رئیسجمهور معتقد است رسیدن به رشد اقتصادی مثبت در فصل بهار 93 و خروج کشور از رکود، اتفاق عجیبی به نظر نمیرسد چرا که با اتخاذ سیاستهای اقتصادی عقلانی از سوی دولت یازدهم و امید ایجادشده پس از انتخابات سال گذشته، اقتصاد ایران به حرکت درآمده و پس از 9 فصل متوالی که در رکود به سر میبرده، در بهار امسال از رکود خارج شده است. مسعود نیلی میگوید اقتصاد ایران همواره با سه چالش تورم بالا، رشد اقتصادی پرنوسان و نرخ بیکاری دورقمی روبهرو بوده و وقت آن است که سیاستگذاران اقتصادی راهکاری را برای رفع این مشکلات ارائه دهند تا تورم یکرقمی شود، رشد اقتصادی مستمر باشد و نرخ بیکاری به زیر 10 درصد برسد. رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی اعتقاد دارد رسیدن به رشد اقتصادی بالا و مداوم نیازمند این است که دولت از تجربیات نیم قرن اخیر درس بگیرد و راه گذشته را نرود. نیلی در گفتوگویی که با تجارت فردا انجام داده علاوه بر اینکه از راز رشد اقتصادی در فصل بهار پرده برداشته، سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری در دولت یازدهم را شرح داده است.
دلایل رشد اقتصادی بهار93
اعلام نرخ رشد مثبت اقتصادی در سخنرانی آقای رئیسجمهور، موجی از حاشیهها را برای دولت ایجاد کرد. هر چند به فاصله اندک، نرخ رشد اقتصادی فصل بهار از سوی بانک مرکزی به همه حاشیهها پایان داد اما از آنجا که قصد داریم مسائل گذشته را کالبدشکافی کنیم، چند پرسش را مطرح میکنیم. سوال اول این است که پس از سخنان آقای رئیسجمهور، برخی به نرخ رشد اقتصادی اعلامشده شک کردند و آن را نادرست دانستند و حتی با تهیه گزارشهای میدانی سعی کردند از بازار خردهفروشی استعلام بگیرند که صحبت آقای رئیسجمهور واقعیت ندارد. میخواستیم در مورد این شبهات از جنابعالی بپرسیم که واقعیت نرخ رشد اقتصادی اعلامشده چیست؟
به نظر من بهتر است به جای بحث در مورد مقدار رشد، در مورد مثبت شدن آن صحبت کنیم. توضیح دو نکته در این مورد ضروری است. یکی موضوع ارائه برآوردهایی از رشد تولید ناخالص داخلی است و دیگری هم اشاره به شرایطی است که در آن قرار داریم. در مورد موضوع اول همانطور که میدانید آمار حسابهای ملی معمولا به صورت سالانه اعلام میشود، مثلا گفته میشود تولید ناخالص داخلی سال 1391 این مقدار بوده است. معمولا هم این طور است که آمار حسابهای ملی هر سال، چند ماه پس از اتمام آن سال اعلام میشود. برای تهیه آمار حسابهای ملی، مقدار زیادی «محاسبه» صورت میگیرد. اول حساب شرکتها بسته شده، مجامع شرکتها برگزار میشود و آمار نهایی به بانک مرکزی ارسال میشود. در بانک مرکزی هم آمارها تجمیع و بعد نتایج محاسبات اعلام میشود. احتمالا دیدهاید که روی برخی آمارها و حسابهای ملی مینویسند «مقدماتی». برخی آمارها مقدماتی، برخی نیمهقطعی و برخی قطعی است. به عنوان مثال در حال حاضر بانک مرکزی آمارهای سال 1391 را اعلام کرده ولی هنوز این آمارها قطعی نیست. آنچه اشاره شد، مربوط به آمارهای کل سال است؛ اما حتما میدانید که برخی آمارها مربوط به عملکردها در یک فصل مشخص است که اعلام میشود. مثلا میگویند در زمستان سال 1390 وارد رکود شدیم. ویژگی آمارهای فصلی این است که کمتر محاسبه شده و عمدتا برآورد میشود. در فرآیند برآورد آمارهای فصلی، از آنجا که امکان تهیه آمار از کل اقتصاد نیست و زمان این اجازه را نمیدهد، از اطلاعات بخشی از اقتصاد که میتواند کل آن را نمایندگی کند، استفاده میشود.با این توضیح توجه میکنید که ماهیت آمارهای فصلی متفاوت از ماهیت آمارهای سالانه است که این تفاوت عمدتا به بدهبستان بین دقت و سرعت مربوط میشود. مثلا در آمارهای فصلی، آمار کارگاههای بزرگ صنعتی بر اساس روشهایی شناختهشده به شاخص تولید صنعت تعمیم داده میشود و بعد آمار فصلی را به صورت برآوردی اعلام میکند. تا همین جا میشود چند تفاوت عمده میان آمارهای برآوردی و محاسبهای در نظر گرفت. مثلا اینکه آمارهای برآوردی را میشود در پایان هر فصل برآورد کرد اما در مورد آمارهای محاسبهای باید ایستاد تا سال مالی تمام شود و پس از بسته شدن همه حسابها، آمارها را محاسبه کرد. پس آمارهای محاسبهای از دقت بیشتری برخوردارند؛ اما در ازای این دقت بیشتر، شما وقتی اطلاعات عملکرد اقتصاد را در اختیار میگیرید که زمان گذشته و دیگر امکان هدفگذاری و اعمال سیاست ندارید. در حالی که آمارهای فصلی را با دقت کمتر اما با سرعت بیشتر و در زمانی که هنوز در داخل سال قرار دارید، دریافت میکنید و میتوانید برای تحقق اهدافی که میگذارید اقداماتی انجام دهید. این مقدمه را گفتم تا چارچوب کلی و استفادههای متفاوت آمارهای فصلی و سالانه مشخص شود.
کاربرد آمارهای فصلی با توجه به دقت کمتر آن چیست؟
به هر حال باید در نظر داشت که فعال اقتصادی برای تصمیمگیری نیاز به پیامهای سیاستگذار دارد. اشاره کردم که میزان دقت آمارهای برآوردی با میزان دقت آمارهای محاسبهای و قطعی قابل مقایسه نیست. با این حال نوعی پیام است که باید به فعال اقتصادی و تصمیمگیرنده داده شود، ضمن اینکه آمارهای فصلی سرعت دسترسی به اطلاعات را بیشتر میکند. فرض کنید یک فعال اقتصادی نیاز به داشتن آمارهایی در مورد وضعیت اقتصاد ایران در سال 1392 داشته باشد، میتواند بر اساس آمارهای فصلی که قطعی نیست و برآوردی است، تصمیمگیری کند. حتی این برآوردها به دولت هم میتواند کمک کند تا نسبت به آنچه قرار است اتفاق بیفتد، آمادگی ذهنی داشته باشد. مثل اینکه ما به تکنولوژی پیشبینی وقوع زلزله در یک دوره مثلا یکهفتهای دست پیدا کنیم؛ یعنی این تکنولوژی میتواند برآورد کند که احتمال وقوع زلزله در این هفته وجود دارد پس ما میتوانیم رفتار خود را بر اساس این پیشبینی، تنظیم کنیم.
معمولا چقدر طول میکشد که آمارهای فصلی برآورد شود؟ یعنی این امکان وجود دارد که آمارهای فصل بهار را در تابستان برآورد کنند؟
معمولا برآوردها با تاخیر همراه است؛ یعنی ممکن است این تاخیر بیشتر از یک فصل باشد. مثلا در پاییز هر سال بهتر میشود در مورد عملکرد فصل بهار سخن گفت یا وضعیت اقتصاد را برآورد کرد. یا بعضی وقتها در زمستان میتوانیم بگوییم که بهار آن سال اقتصاد در چه وضعیتی به سر میبرده است. در کشور ما مراجع رسمی آماری یعنی بانک مرکزی و مرکز آمار، با دادههای متعددی اقدام به تهیه آمارهای فصلی میکنند؛ اما در همه جای دنیا، موسسات پژوهشی وابسته به دولت یا بخش خصوصی، برای آنکه بتوانند سریعتر واکنش نشان دهند اقدام به تهیه برآوردهایی با دادههای کمتر اما در فاصله زمانی کوتاهتر میکنند. در کشور ما هم یکسری اطلاعات مفید اما پراکنده تولید میشود که اگر ما این اطلاعات را مورد توجه قرار دهیم، میتوانیم برآوردهای مقدماتی از شاخصهای کلان اقتصادی با سرعت بیشتر داشته باشیم. ما با استفاده از همین اطلاعات توانستهایم برآوردی از رشد اقتصادی داشته باشیم؛ یعنی به جای آنکه بخواهیم از مدلهای اقتصادسنجی استفاده کنیم بر اساس روشهای علمی معتبر، دادههای محدود را برای برآورد وضعیت کلی اقتصاد به کار ببریم. مثلا در بخش صنعت، از اطلاعات مفید بورس میشود استفاده کرد. اطلاعات نفت هم موجود است. شرکتهایی که بعضا شرکتهای مهم صنعتی و تجاری و خدماتی هستند، در بورس عضویت دارند. این شرکتها مطابق استانداردهای بازار سرمایه باید گزارشهای دورهای و تاییدشده به بازار بدهند. با استفاده از این گزارشها میتوان به میزان تولید آنها پی برد. در مورد نفت هم همین قضیه وجود دارد. میدانیم که نفت بخش مهمی در اقتصاد ایران است. نفتی که به عنوان ارزش افزوده در حسابهای ملی میآید، ارتباط بسیار نزدیکی با آمار تولید نفت دارد. برخلاف کشاورزی که تولیدکنندگان انبوهی دارد، متولی تولید نفت در ایران فقط یک شرکت است که میتوان به راحتی از آمار تولید آن در طول ماه و هفته و حتی روز مطلع شد. دسترسی به آمار آب و برق و گاز هم چون توسط شرکتهای واحدی به تولید میرسند، کار چندان سختی نیست و بخشهایی هستند که اطلاعات آنها فراهم است. ما برای تهیه آمار بهنگام و دقیق تنها در دو گروه کشاورزی و زیرمجموعههایی از خدمات مشکل داریم. چون تولیدکنندگان و عرضهکنندگان آن بسیار زیاد و متنوع هستند.
در بخش ساختمان چطور؟ چون وزیر اقتصاد در گفتوگویی که اخیرا با ایشان داشتیم، افزایش صدور پروانههای ساختمانی را یکی از نشانههای پایان رکود اعلام کردند.
بله، در بخش ساختمان چون آمار پروانههایی که صادر میشود در دسترس است و در شهرداریها ثبت میشود میتوان از آن به عنوان یک نماگر استفاده کرد و گفت مثلا وضعیت کنونی بخش مسکن کشور چگونه است. در ضمن بودجه عمرانی دولت هم شاخصی است که میتوان از آن نتیجه گرفت که در واحد هفته چه میزان پروژه با چند درصد پیشرفت فیزیکی در حال انجام است.
از سال گذشته که در موسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی قرار گرفتم، در کنار همکاران خود به این موضوع فکر کردیم که آیا ممکن است این اطلاعات را کنار هم قرار دهیم و به برآوردهای اولیهای از وضعیت اقتصاد کشور دست یابیم؟ آیا میتوانیم با فاصله کمتری اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنیم و شمای اولیهای از وضعیت اقتصادی کشور ترسیم کنیم؟ که پاسخ مثبت بود و این کار را انجام دادیم.
و البته همین موضوع هم انتقادبرانگیز شده است چون با توجه به اینکه برآوردی درباره رشد اقتصادی صورت گرفت و رئیسجمهور هم در یک سخنرانی رسمی آن را اعلام کردند، برخی گمان کردهاند موسسه نیاوران جایگزین یا رقیبی برای دیگر نهادهای آماری شده است. آیا این نقد را وارد میدانید؟
این برآورد به هیچوجه تداخلی با تولید رسمی آمار و اطلاعات که ندارد، هیچ، بلکه تقویتکننده آنها هم هست. برخی از اطلاعاتی که ما مورد استفاده قرار دادهایم بر اساس یافتههای بانک مرکزی بوده است. اگر آمارهای بانک مرکزی نبود نمیتوانستیم اطلاعات جزیی را که به دست آوردیم در کنار هم قرار دهیم و برآوردی از رشد اقتصادی داشته باشیم. باید پایهای وجود داشته باشد که بتوانید بگویید روی آن ساختمانی ساخته شده است. ما که این برآورد را برای بهار انجام دادیم، بر پایه دادههای بانک مرکزی برای سالهای 1391 و 1392 صورت گرفته است. دوباره برای فصل بعد هم همان کار را انجام میدهیم و با آمارهای رسمی تطبیق خواهیم داد. این بده بستان بین سرعت و دقت، یک اصل پذیرفتهشده در تولید اطلاعات است. وقتی سرعت را بیشتر میکنیم از اطلاعات برآوردی بیشتر استفاده میکنیم. توجه داشته باشید زمانی شما میخواهید با دقت زیاد در مورد «میزان» رشد اقتصادی صحبت کنید و زمانی شما میخواهید از «وضعیت عمومی» اقتصاد یک ارزیابی ارائه کنید. برآوردهای موسسه، کاربرد دوم را دارد.
و البته آمارهای رسمی با آنچه شما تهیه کردهاید، متفاوت است.
طبیعی است که هر چه سرعت ارائه اطلاعات را بیشتر کنید، دقت آن کمتر میشود. هر چه دقت را بیشتر کنید، سرعت را باید کمتر کرد؛ بنابراین تفاوت در ارقام برآوردهای اولیه و آمارهای قطعی امری طبیعی است. اگر یادتان باشد رشد تولید ناخالص داخلی سال 1391 در ابتدا منفی 8/5 درصد و بعد در خردادماه امسال منفی 8/6 درصد اعلام شد. یا اینکه رشد اقتصادی فصول سال 1392، به فاصله کوتاهی تغییرات اساسی کرد. این موضوع طبیعی است که شما هر چه بازه زمانی را طولانیتر کنید، دقت هم بیشتر خواهد شد؛ اما زمانی میخواهید ارزیابی کلی از وضع اقتصاد ارائه کنید با این هدف که اطلاعات اولیه را در اختیار سیاستگذار و تصمیمساز قرار دهید تا بتواند بر اساس آن به سیاستگذاریهای کلان بپردازد و آثار تصمیمهای خود را در عرصههای مختلف ببیند. یا اینکه محققان کشور با استناد به آن بتوانند مدلسازی کنند و ارتباط بین متغیرها را بیرون بیاورند.
برآوردهایی که ما انجام دادیم، مناسب آن است که وضع کنونی را بشناسیم و برای فصول باقیمانده سال سیاستگذاریهایی انجام دهیم تا رشد اقتصادی مثبت و پایداری داشته باشیم. ما هماکنون در ابتدای پاییز به سر میبریم و هنوز شش ماه از سال 1393 باقیمانده است. میتوانیم با بررسیهایی که انجام میدهیم، روی همان برآوردهای اولیه مربوط به بهار سال 1393، آسیبپذیریهای رشد اقتصادیمان را بررسی کنیم تا بتوانیم هدفگذاریهای ابتدایی را انجام و تشخیص دهیم که کدام فعالیتها میتواند شتاب بیشتری به رشد دهد. به عنوان مثال، بر اساس ارقام اولیه به دست آمده مشخص میشود که باید روی صادرات، برخی صنایع که کندتر حرکت میکنند و بخش مسکن تمرکز داشت و موانع رشد آنها را بررسی کرد. این کار امکان خوبی را فراهم میکند و سیاستگذار را در مسیر صحیح تصمیمگیری قرار میدهد. این سوال را مطرح میکنم که اگر رشد اقتصادی فصل بهار به صورت دقیق مورد محاسبه قرار گیرد و فصل زمستان در اختیار سیاستگذار قرار گیرد بهتر است یا اینکه برآوردهایی ابتدایی پس از گذشت چند هفته از فصل مورد نظر محاسبه شده و سیاستگذار را در جریان آن قرار دهیم. درست است که در فصل زمستان میتوان آمار دقیقتری از فصل بهار همان سال ارائه کرد، اما سیاستگذار عملاً سه فصل را از دست داده است. از این رو برآوردهای مقدماتی میتواند این خلأ را برطرف کند تا دولت، زمان را از دست ندهد. هماکنون که برآوردهای رشد فصل بهار اعلام شده، دولت میتواند برای نیمه دوم سال و فصل نخست سال آینده برنامهریزی کند و راهی برای رشد بالا و مستمر در شرایط کنونی اقتصاد ایران بیابد.
آقای دکتر برخی منتقدان معتقدند نباید آمار موسسه با نهادهای رسمی آمارگیری معاوضه شود و رئیسجمهور باید به آمارهای رسمی استناد کند. آیا رئیسجمهور نباید به مشاور اقتصادی خود اعتماد میکرد؟
کاری که ما در مورد رشد کردیم نه جنبه تبلیغاتی دارد و نه اینکه قصد داریم تصویری غیرواقعی از شاخصهای کلان اقتصادی کشور ارائه کنیم. این کار نه با طبیعت من جور درمیآید و نه با ذات فعالیتهای موسسه. چون ما دنبال تبلیغات نیستیم و قصدمان این بوده تصویری اولیه از وضعیت اقتصاد کشور به تصمیمگیرنده ارائه دهیم. ممکن بود که ما محاسبات را انجام میدادیم و رشد منفی حاصل میشد. هدف از این برآورد این نبوده که کاری موازی با دیگر نهادها انجام گیرد بلکه غرض این بوده که با سرعتی مناسب و همه ملاحظاتی که راجع به دقت وجود دارد، این برآورد را انجام دهیم و نتایج آن را در اختیار سیاستگذار قرار دهیم. در این میان بانک مرکزی و مرکز آمار، به عنوان مراجع رسمی تولید آمار کشور کار خودشان را انجام میدهند و با توجه به اینکه زمان بیشتری در اختیارشان است بادقت بیشتری آمارهای خود را منتشر میکنند. این محور نخست کار است؛ اما محور دوم این است که میدانیم اقتصاد ایران در شرایط خاصی به سر میبرد؛ یعنی بعد از یک دوره بسیار طولانی که اقتصاد ما رشد منفی را تجربه نکرده بود، دو سال متوالی، یا بیشتر از دو سال، رشدی منفی داشته است. وقتی در یک دوره طولانی اقتصاد ما مستمراً کوچک میشود، یعنی سطح درآمد و میزان تولید، پایین میآید و وضع زندگی مردم بدتر میشود، در چنین شرایطی مردم و تصمیمگیرندگان میخواهند بدانند وضعیت کلی اقتصاد چطور است. در سال گذشته، به لحاظ تورم و بازار ارز، بهبودهایی در شرایط عمومی اقتصاد کشور حاصل شد و تصمیمگیرندگان منتظر بودند تا بدانند تولید در چه وضعی به سر میبرد و رشد اقتصادی در چه شرایطی قرار گرفته است. عطش دریافت این آمار فقط معطوف به تصمیمگیرنده نیست. بلکه معطوف به این است که همه میخواهند بدانند آیا در ریل بهبود قرار گرفتهایم یا خیر؟ پس این محور دوم به حساسیت خاصی برمیگردد که از گذشته به وجود آمده بود. برآوردهای اولیه و بعد آمارهای رسمی نشان داد که رشد مثبتی حاصل شده است. معنی این رشد مثبت آن است که شرایط بدی که داشتیم، به شرایط با رشد مثبت تبدیل شده است. ما هنوز از شرایط مطلوب فاصله زیادی داریم. زمانی راجع به رشد هشت درصد صحبت میکردیم، اما اکنون میگوییم رشد منفی، مثبت شده و از رکود خارج شدهایم. در چنین شرایطی نمیدانم چرا برخی دوستان هیجانزده شدهاند و اصرار دارند بگویند که رشد منفی است و مثبت نشده است. آنها پافشاری میکنند که شرایط اقتصادی خوب نیست که درک این موضوع بسیار سخت است.
پس از انتشار گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش در باب رشد اقتصادی ایران، یکی از خبرگزاریها گزارشی با عنوان رکود اقتصادی به روایت اهالی بازار مولوی و سبزهمیدان منتشر کرد. در این گزارش با صاحبان واحدهای صنفی و کسبه مصاحبههایی صورت گرفته است و آنها اعلام کردهاند این بازارها همچنان در رکود به سر میبرند. تحقیقات شما نشان میدهد در بهار سال 1393 اقتصاد ایران از رکود خارج شده است. آمارهای بانک مرکزی هم به شکل خوشبینانهتری این موضوع را تایید میکند. آیا این بهبود در وضعیت اقتصاد در سطحی بوده است که مردم کوچه و بازار نیز بتوانند آن را لمس کنند؟
در دو سه هفته اخیر از افرادی که حتی در مقطع دکترا تحصیل کردهاند، اظهار نظرهایی در مورد اینکه مردم عادی چه نگاهی نسبت به شرایط رکود و رونق دارند، نقل شد که تا حدودی عجیب به نظر میرسید. وقتی راجع به رکود صحبت میکنیم، منظورمان رشد منفی است. رشد منفی هم با رکود مترادف است. حال اگر رشد، مثبت شد، به این معناست که نشانههای خروج از رکود در اقتصاد ظاهر شده است. در گذشته چندان درباره این موضوعات صحبت نمیشد. شاید این نخستین باری است که این واژهها وارد ادبیات مردم شده و در سطح جامعه و به شکل عمومیتر در رسانهها مطرح میشود. در نتیجه من فکر میکنم اطلاعرسانی در این زمینه ضرورت دارد. اگر بخواهم شرایط اقتصاد ایران را بیان کنم، وقتی اقتصاد در وضعیت رکود فرو رفت، نسبت به روند بلندمدتی که طی میکرد، دچار سقوط شد و زمانی که رشد اقتصادی مثبت شود در وضعیت شاخصها و نمایهها بهبود حاصل میشود. در شرایط فعلی، اقتصاد در حال حرکت به سمت روند بلندمدت خود است و لذا رشد را هم تجربه میکند. به این دوره، اصطلاحاً «ریکاوری» گفته میشود. شما دیدهاید در بیمارستانها اتاق ریکاوری وجود دارد. این اتاق همان اتاقی است که بیمار از اتاق عمل به آن منتقل میشود. بیماری را که از اتاق عمل بیرون آمده به بخش منتقل نمیکنند. پزشکها در این اتاق ...