بازار ریزشی در پی پایان کابوس است و اکنون زمانی است که اقتصاددانان واقعی قدر می یابند.
می شود سیاست هایی به کار گرفت که کف شاخص تا 1/500000 بالا بیاد و یا دست روی دست گذاشت تا بازار خود، کف را بشناسد.
۱. از منظر کلان صعود و سقوط بازار فرع است و ایستایی نقدینگی در بازار اصل.
۲. تزریق پول در بازار گران فقط موجب رخنه نقدینگی به بازارهای رقیب خواهد شد. باور کنید این سیاست هم شکست خواهد خورد. مثل حجم مبنا، مثل دامنه نوسان، مثل بساط ننگین سرخطی، مثل انحصار کارگزاری، مثل هر چه کردید که نباید می کردید!
۳. بنیاد بورس تهران را تقویت کنید. به سودآوری شرکت ها توجه کنید. موانع تجارت را بردارید.
۴. کمیته ویژه برای احیای اقتصاد تشکیل دهید. آدم حسابی، با اصل و نسب، با تجربه و با سواد به کار گیرد.
۵. به لمپن ها مرخصی بدهید. باور کنید نمی رنجند. آب ها که از آسیاب افتاد در خدمتگزاری حاضرند.
۶. قیمت گذاری محصولات شرکت های بورسی را اصلاح کنید. دست واسطه ها و دلال ها را از بورس کالا قطع کنید.
۷. مجوزها را تسهیل کنید. قرار بود انحصار کارگزاری لغو شود. پس چه شد؟
۸. به کارشناس بورس چه ربطی دارد که جلوی طرح توسعه را می گیرد؟
۹. منابع مالی را به جای تزریق در بازار به شرکت ها بدهید.
۱۰. بپذیرید دوران بزم و عیش و نوش بورسی به سر آمده است. بار دیگر منطق بر بازار حکمفرماست. تا سهامداران مطمئن نشوند که سهام ارزنده است ریزش ادامه دارد.
۱۱. اجازه دهید سهام ارزنده شود. احیای بورس به نفع اقتصاد کشور است اما باید بپذیرید کار به کاردان سپرده شود.
۱۲. باید بپذیرید اقتصاد علم است؛ نه توهم، نه تخیل، نه حرف مفت.
چرا اصول حاکمیت شرکتی در کشور حاکم نیست؟ چرا طرف با مدرک ادبیات فارسی در صدر هیات مدیره می نشیند؟ اعضای هیات مدیره بانک، بورس، بیمه، شرکت دولتی با کدام معیار تعیین می شوند؟
اگر دین ندارید و از آخرت نمی ترسید، پس در دنیای خود آزاده باشید.
افراد بی صلاحیت را از مجموعه مدیریت اقتصادی کشور کنار بگذارید. اینها تعهد هم ندارند که اگر داشتند قبول مسئولیت نمی کردند. معیار احراز صلاحیت مدیران در ایران چیست؟
https://t.me/EconClinic