اقتصاد باید از دایره خبیث خارج شود
براساس اعلام مرکز پژوهشهای مجلس، بودجه سال۹۹ در حالی مصوب شد که بر اساس اعلام کارشناسان این مرکز در خوشبینانهترین حالت این بودجه از کسری ۱۸۵ هزار میلیارد تومانی برخوردار خواهد بود. در روزهای پایانی اردیبهشتماه بود که جلسه شورای عالی هماهنگی سران قوا با هدف بررسی و ارزیابی مشکل کسری بودجه در نهاد ریاستجمهوری برگزار شد؛ جلسهای که جدای از حضور سران قوا، رییس سازمان برنامه و بودجه را نیز به عنوان میهمان ویژه همراه داشت تا گزارشی از اقدامات این سازمان در جهت تحقق قانون بودجه سال ۹۹ ارایه کند. شنیدهها از این جلسه حاکی از آن است که در نهایت پیشنهاد دولت برای جبران کسری بودجه سال ۹۹ به تصویب رسید، اینگونه که دولت مجاز است با هدف جبران کسری بودجه، ۱۵۰ هزار میلیارد تومان علاوه بر مجوزهای داده شده در قانون بودجه ۹۹ (یعنی ۹۰ هزار میلیارد تومان)، اوراق مالی منتشر کند. این اوراق قرار است در انواع بازارهای بدهی عرضه شود، هم در قالب بازار بین بانکی و هم در بازار بدهی در بازار سرمایه. بلافاصله پس از انتشار این تصمیم بود که دامنه وسیعی از مخالفتها و موافقتها میان اساتید دانشگاهی و تحلیلگران اقتصادی در خصوص این تصمیم در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی شکل گرفتند که در هر کدام از آنها از زاویهای خاص به این موضوع پرداخته شده بود. مخالفان این مصوبه با اشاره به این واقعیت که دولت دوازدهم با این تصمیم در واقع درآمدهای دولت آینده را نیز پیشخور کرده اعلام میکردند که هرچند ممکن است به صورت مقطعی بخشی از مشکلات بودجهای خود را پوشش دهد اما در بلندمدت و با فرارسیدن پرداخت بدهیهای این اوراق، این دولت آینده است که باید تاوان کسری بودجه دولت دوازدهم را پس دهد. در مقابل این تحلیلها اما دسته دیگری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفتهاند که انتشار اوراق را یک تصمیم اقتصادی شفاف و کاربردی ارزیابی میکنند و معتقدند که این تصمیم اقتصادیترین تصمیمی است که دولت در شرایط بحرانی فعلی با استفاده از آن میتواند هم نیازهای بودجهای خود را ساماندهی کند و هم از گسترش دامنه تورم در اقتصاد جلوگیری کند. دکتر علی سعدوندی دکترای اقتصاد و استاد دانشگاه استرالیایی وولونگونگ، یکی از چهرههایی است که معتقد است؛ تصمیم به انتشار اوراق عاقلانهترین تصمیمی است که دولت در شرایط بحرانی فعلی با استفاده از آن میتواند هم نیازهای نقدینگی خود را بر طرف سازد و هم از افزایش پایه پولی و تورم در جامعه جلوگیری کند و آن را بخشی از فرآیند اصلاح پولی و بانکی کشور ارزیابی میکند. سعدوندی در جریان این گفتوگو با رهیافت با بررسی ابعاد و زوایای گوناگون این تصمیم تلاش میکند تا نوری به ابعاد پنهان موضوعی بتاباند که میتواند اقتصاد ایران را وارد دور تازهای از اصلاحات پولی و مالی کند.
شما از مدافعان انتشار اوراق هستید و در نوشتههایتان نیز اعلام کردهاید که حتی این رقم فعلی (۱۵۰هزار میلیارد تومان) می تواند تا ۵۰۰هزار میلیارد تومان نیز افزایش یابد تا هم کسری بودجه جبران شود هم برنامههای مقابلهای با تورم پیش برود. در شرایطی که اقتصاد ایران با موضوعاتی چون؛ اقبال عمومی به بورس، کاهش نرخ سود بانکی و…روبهرو است؛ چرا فکر میکنید که این تصمیم برای اقتصاد ایران ضروری است؟
ببینید؛ ما از گذشته تا به امروز یک برنامه ۵۰ ساله برای اداره اقتصادی کشور داشتهایم که این برنامه از سال ۵۲ تا به امروز بدون کم و کاست اجرایی شده است؛ باید دید حاصل این برنامه چه بوده است؟حاصل این برنامه یکی بیکاری و فقدان اشتغال است و دیگری هم تورم؛ تورمی که همه میدانیم با گذشت زمان مزمن هم شده؛ تورمی که تحت عنوان تورم ساختاری از آن یاد میشود. شما توجه کنید ما کشوری در همسایگی مان داریم به نام عراق، کشوری که طی دههها دستخوش چندین جنگ خانمانسوز بوده است؛ کشوری که چالشی مثل حمله داعش را داشته است؛ کشوری که از منازعات داخلی فراوان رنج میبرد و سایر مشکلاتی که این کشور با آن دست به گریبان است. تورم عراق امروز چیزی بین منهای ۲دهم درصد تا منهای ۳دهم درصد است و تورم عراق سال گذشته چیزی بین ۳دهم درصد یا ۴دهم درصد مثبت بوده است؛ پس همانطور که میبینید کنترل تورم پدیده پیچیده نیست؛ بسیاری از کشورهای دنیا توانستهاند تورم را به خوبی کنترل کنند، توانستهاند رشد اقتصادی را علیرغم تحریمهای اقتصادی محقق کنند. مثال دیگری که در این زمینه میتوان مطرح کرد؛ کشور روسیه است؛ روسیه موفق شده نرخ تورم را نه تنها تکرقمی کند، بلکه سالهاست این نرخ تورم به صورت نزولی تداوم پیدا کرده، ولی الان تورم بین ۲ تا ۳ درصد است؛ سوال این است که چرا روسیه نتوانسته مثل عراق تورم خود را صفر کند؟پاسخ شاید این است که روسیه تحت تحریمهاست، اما عراق تحریم نیست. بنابراین تحریمها قطعا بر روی پایههای تورمی اثر میگذارد، اما این اثربنیادین نیست و به صورت تورمهای یک درصدی و ۲درصدی بروز میکند.
منظور شما این است که تحریمهای اقتصادی گزاره اصلی بر رشد تورم محسوب نمیشود و متغیرهای دیگری در این زمینه تاثیرگذار است؟
مساله اینجاست که اگر تحریمی بر کشوری اعمال شد اما آن کشور واکنش نادرست اقتصادی به آن تحریم نشان دهد و این واکنش نادرست موجب تشدید آثار تحریم شود، در آن صورت آن کشور وارد یک دایره خبیث تورمی میشود و ممکن است هر روز نرخ تورم افزایش پیدا کند. باز هم پرسش دیگری مطرح میشود که مگر سایر کشورها چه میکنند که ما نمیکنیم؟ اگر بخواهم در یک کلمه به این پرسش پاسخ دهم باید بگویم «اوراق» و اگر بخواهم در دو اصطلاح شرح بدهم میگویم؛ اوراق دولتی به علاوه عملیات بازار باز بانک مرکزی. یعنی این ۲، عواملی است که ما نداریم اما کشورهای دیگر با استفاده از آن تلاش میکنند تا حداقل مصیبت تورم را برای همیشه از اتمسفر اقتصادیشان دور کنند. دقت کنید بین تورم مثبت ۳دهم درصد و منفی ۳دهم درصد چندان تفاوتی نیست و میتوانیم بگوییم عراق از این بیماری مهلک، خدا رو شکر جان به در برده و امیدواریم برای اقتصاد ایران هم اینگونه شود.
چرا اینقدر موضوع انتشار اوراق از نظر شما مهم است؟ چرا فکر میکنید یکی از مهمترین قدمها برای اصلاح ساختار پولی باید دست به انتشار اوراق بزنیم؟
همانطور که اشاره کردید سوال اینجاست که چرا شخصی مثل من این همه سال روی راهکار اوراق تاکید میکند؟ اولین مقالهای که قبل از بازگشت به کشور نوشتم؛ و تحت عنوان «اوراق، داروی شفابخش» منتشر شد؛ از آن زمان عرض کردم که راهکار اقتصاد ایران اوراق است؛ راهکار جایگزین اوراق چیست؟ راهکار جایگزین، همان راهکاری است که اقتصاد ایران بیش از نیم قرن آن را انجام داده است و نتیجهاش را هم دیدهایم و بیش از ۱۸۰ کشور جهان آرام آرام از آن فاصله گرفتند. آن راهکار استقراض است؛ بنابراین ۲ راه وجود دارد که هر دو هم اتفاقا استقراض است. یعنی اوراق یک نوع بدهی است، یک نوع استقراض است و راهکار دیگری که ما و ونزوئلا و زیمبابوه پرچمداران آن هستیم آن هم استقراض است؛ منتها اوراق، استقراض از کل جامعه است؛ شامل بانک مرکزی، شامل نظام بانکی، شامل نظام بازنشستگی و… اما استقراض از بانک مرکزی مشخصا ایجاد پایه پولی است. به تجربه دریافتهایم وقتی که دولت از محل پایه پولی، کسری خود را جبران میکند، به ضرر اقتصاد است. دریافتیم که تورم در چنین کشورهایی رو به تزاید خواهد گذاشت و این اتفاقی است که در تمام طول سالهای گذشته در اقتصاد ایران افتاده است. من متاسفم که اعلام کنم «نرخ رشد نقدینگی» و «نرخ رشد پایه پولی» در اقتصاد ایران، بسیار فزاینده شده است؛ یعنی بر اساس آخرین آمار نرخ رشد نقدینگی ما از متوسط ۲۲ تا ۲۸ درصد نرخ رشد به ۳۲ درصد رشد نقدینگی رسیده است. باید هشدار دهیم، باید آژیرهای خطر را به صدا درآوریم؛ البته این مشکلها قابل درمان است. بنابراین ما اوراق را نیاز داریم برای اینکه اقتصاد را از شرایطی که هر روز به سمت بدتر شدن (مشکلی که در فضای آکادمیک اقتصادی از آن به عنوان دایره خبیث یاد میشود) حرکت میکند نجات دهیم. اتفاقا هدف تحریمها هم این است که اقتصاد ایران را وارد این دایره خبیث مشکل ساز کند. چون به صورت گرداب میتواند اقتصاد را پایین بکشد. ما باید از ظرفیتها و منابعمان استفاده کنیم از جامعه استقراض کنیم، نه فقط برای تامین کسری بودجه عمرانی چرا که بودجه عمرانی ما چند سال است که در اجرا صفر است؛ بلکه برای در پیش گرفتن روشهای ضد رکودی و ضد چرخهای. ما باید روشهای ضدرکودی در اقتصاد پیش بگیریم.
این روشهای ضدرکودی که درباره آن صحبت میکنید؛ شامل چه مواردی هستند؟
۲ راه ضدرکودی در اقتصاد بیشتر نداریم؛ یکی سیاستهای انبساطی پولی است و دیگری سیاستهای انبساطی مالی است. وقتی که از بانک مرکزی استقراض کنیم، تمسک جستیم به سیاست انبساطی پولی که متاسفانه باعث افزایش تورم و ایجاد موجهای سفته بازی و…در بازار ارز و داراییها خواهد شد. ما تجربیات تلخی از اجرای یک چنین سیاستهایی داشتیم و باید دیر یا زود متوقف شود. تنها راهی که باقی میماند چیست؟ تنها راه باقی مانده سیاستگذاری انبساطی مالی است با استفاده از اوراق. یعنی با استفاده از بدهی که از جامعه دریافت میشود.
یعنی نمیتوان از روشهای دیگر مثل کاهش بودجه به درآمدهای نفتی یا افزایش دامنههای مالیاتی برای جبران کسریها استفاده کرد؟
این صحبت بسیاری از افراد است. برخی این انتقاد را مطرح میکنند که چرا باید از اوراق استفاده کنیم؛ آیا بهتر نیست از مالیات برای پوشش این ضعف استفاده شود؟ این افراد میگویند به هر حال چتر مالیاتی کل جامعه را پوشش نمیدهد و برای حل این مشکل میتوانیم از درآمدهای مالیاتی پنهان استفاده کنیم. پاسخ چیست؟ پاسخ این است که اصلاحات مالیاتی نیازمند سالها زمان است تا اثرات اصلاحات مالیاتی نمایان شود. به یک سال و دو سال قد نمیدهد. مشکل ما مشکل همین امروز است؛ مشکل کسری بودجه اقتصاد ما، مشکل ۳ یا ۵ سال آینده نیست؛ مشکل همین امروز و همین حالای ما است. این نکته نخست؛ نکته بعدی اینکه زمانی که در اقتصاد شما با رکود تورمی مواجه بودید، افزایش نسبت دریافت مالیات از تولید ناخالص ملی، سیاستی است که وضعیت را بدتر خواهد کرد و رکود را تعمیق خواهد کرد. بنابراین شما راهکارهای جایگزین مثل استقراض از بانک مرکزی، مثل تمسک جستن به پول پرقدرت بانک مرکزی و نیز مالیات این سیاستها، سیاستهایی خواهد بود که وضعیت کلی اقتصاد کشور را از گذشته بدتر خواهد کرد.
برخی کارشناسان منتقد انتشار اوراق اشاره میکنند که بدون اصلاح عملیات بانکی، امکان انتشار اوراق و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده ممکن نیست؟مثل اینکه بخواهیم آب را در آبکش بریزیم و جابه جا کنیم.
بحثی که برخی اقتصاددانان مطرح میکنند در خصوص اینکه نظام بانکی ما، مستعد انتشار اوراق نیست، به نظرم برعکس است. یعنی اگر اقتصادی در نظام بانکی دچار مشکل است، اگر میزان وامهای معوق بالاست، اتفاقا راهکار این است که آن بانکهایی که توانایی تشخیص سره از ناسره یا تشخیص وام خوب از وام بد را ندارند؛ اتفاقا آن بانکها را باید ملزم کرد تا اوراق خریداری کنند. اما در این میان نگرانیهایی وجود دارد که به نظرم نگرانی درستی است؛ برخی افراد میگویند که در صورت انتشار اوراق و ورود اوراق به تراز نامه بانکها، چون اوراق شفاف است، عملکرد بانکها بیشتر زیر ذره بین قرار میگیرد و جامعه توجه بیشتری به بانکها میکنند، که این عامل مثبتی است.
یعنی تنها دلیل مخالفتها همین موارد است؟ یعنی موضوع به اصلاح ساختار پولی و مالی بر میگردد؟
برخی دیگر از افراد استدلالی را در خفا مطرح میکنند که به نظرم مهمترین دلیل مخالفتها همین است و آن اینکه، گفته میشود، زمانی که دولتها در ایران از بانک مرکزی استقراض میکنند، احدالناسی در این کشور باخبر نمیشوند. یعنی سه الی چهار نفر تصمیم برای استقراض را میگیرند و بعد از آن استقراض صورت میگیرد. اما اوراق به سیستم شفافیت میدهد؛ اوراق، زمانی که شفافیت به سیستم داد دست دولت برای انجام هر نوع مانور غیر کارشناسی شدهای را میبندد. هیچکس نمیخواهد دست دولت بسته باشد ولی همه مایل هستند دولت پاسخگو باشد. ما میخواهیم وقتی دولت ادعا میکند که استقراض میکند برای بودجه عمرانی، مشخص شود که این بودجه برای همین موضوع تخصیص پیدا میکند و نه موارد دیگر. همین امروز هم بدهی در حال ایجاد شدن است، اما بدهیهایی که طی نیم قرن گذشته ایجاد شده، غیرشفاف، غیر سیال و غیر جاری بوده است. هرگز مشخص نمیشود که بدهیهای غیر اوراقی دولت، چه میشود؟ آیا پرداخت میشود؟ یا نمیشود؟ به عنوان فردی که آگاهی دارم باید بگویم که هیچ نوع بدهیهای غیر اوراقی دولت به بانکها، نظام تامین اجتماعی، بازنشستگی و شرکتهای دولتی این بدهیها پرداخت نشده است. ما میخواهیم شفافیت به اقتصاد بازگردد؛ دلیل زیرین و پایهای تورم، عدم شفافیت است. دلیل زیرین و پایهای رشد نقدینگی و تورم، معوقات بانکی است. این معوقات بانکی ۲ شکل دارد؛ یکی اینکه ساختار بانکی به افرادی وام پرداخت میکند که از روز اول میداند بر نمیگردد و دلیل دیگر، معوقات دولتی است. هر بدهی که دولت طی نیم قرن گذشته ایجاد کرده در نهایت تبدیل به تورم شده است. تا وقتی که استدلالهای متعددی آورده میشود تا بدهیهای دولت تبدیل به اوراق نشود، من عرض میکنم همین اوضاع تورمی ادامه خواهد داشت، چون تجربه ۱۸۰ کشور مقابل ماست و همین را میگوید.
رییس کل بانک مرکزی اخیرا در خصوص ضرورت مهار تورم با استفاده از سیاستهای جدید پولی و مالی صحبت کرده اند؛ به نظر شما آیا این ایده قابلیت اجرایی شدن دارد و چه چشماندازی را در اقتصاد خواهد داشت؟
در خصوص عملیات بازار باز به باور من قابلیت اجرایی دارد. حتی آقای همتی هم چندبار تاکید کردند که بنا به اجرای این طرح را دارند، اما بسیاری افراد در بدنه بانک مرکزی وجود دارند که سالهاست که با عملیات ضدتورمی بازار باز بهشدت مخالفت کرده اند؛ این افراد سالهاست که در بانک مرکزی سنگر گرفتهاند و اجازه ندادهاند تا عملیات بازار باز اجرا شود و علنی اعلام کردهاند که بانک مرکزی مخالف اجرای یک چنین برنامههای ضدتورمی مبتنی بر بازار باز هستند. بنابراین هم در بدنه بانک مرکزی این مخالفتها وجود دارد و هم در بدنه دستگاههای اجرایی کشور اصولا هم با اوراق و هم با عملیات بازار باز مخالفتهای جدی وجود دارد.
http://www.econclinic.com