معاون وزیر جهاد کشاورزی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
در روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4035 نوشت:
اولین دور مناظرات انتخابات ریاستجمهوری به جای فرصتی برای ارائه برنامهها و راهکارهایی در حوزه امور اجتماعی، صرف تعدیل و اصلاح ادعاهای غیربرنامهای و تخریبی برای برچسب زدن به دولت تدبیر و امید شد.تبلور آقای معاون اول در مناظرات در واقع درخشیدن دولت یازدهم و دکتر روحانی بود، اگر چه این دو بزرگ امروز در جایگاه رقبای انتخاباتی یکدیگر بودند. تدبیر دولت و جناح اصلاحطلب برای داشتن دو کاندید در صحنه رقابت، سیاست درستی بود که با شرایط و جو حاکم بر انتخابات کشور و تغییر لحظهای مواضع نامزدهای انتخاباتی معقول و پسندیده بود.این موضوع، نقطه قوت دولت یازدهم است که توانسته است به درستی از چهرههای قدرتمند و با تجربه بهرهگیری کند، در غیر این صورت اداره کشور با نفت 35 دلاری رویای دور از دسترسی بود که هیچکس در باور خود نمیتوانست بگنجاند.
رشد حباب گونه وعدههای انتخاباتی بدون پشتوانه برنامه عملیاتی که قابلبررسی، ارزیابی و نقد باشد بزرگترین چالش این انتخابات است که در اولین مناظره خود را به شدت نشان داد، وقتی کاندیدایی که سابقه اجرایی مهمی نداشته است با وعده ایجاد شغل، بدون ارائه طرح توجیهی و برنامه، اقدام به جلب آرا کند این رسالت طبقه روشنفکر است که با برخورد فعالانه ورود کرده و مبادرت به آسیبشناسی این وعدهها کنند. آنچه بیشتر از هر چیز دیگر در این مناظره نگران کننده بود، بزرگتر شدن وعدههای پوپولیستی و دروغهای انتخاباتی است. وعدههایی مانند ایجاد شغل، ایجاد مسکن و بهبود شرایط ازدواج جوانان که متاسفانه باید گفت به نوعی بهرهگیری از وضعیت جوانان و مشکلات آنها برای جلب آرا آنهاست.
بلوغ اجتماعی ایران با سابقه بالای برگزاری انتخابات به حدی رسیده است که خرد اجتماعی ما از قدرت تفکر بالایی برخوردار شده است و میفهمد دولت نهم و دهم با قیمت نفت بالای صد دلار کشور را به قهقرا سوق داد و دولت یازدهم یک چرخه رکود تورمی عمیق را با نفت کمتر از 40 دلار که یک مرز روانی برای قیمت نفت در تاریخ اقتصادی ایران بود، به تعدیل و رونق هدایت کرد. مردم عواقب کاهش قدرت خرید ناشی از تزریق مستقیم پول به کلیه افراد جامعه بهطور یکسان را درک میکنند.
سیاستهای غلط و شعارهای نادرست دولت نهم و دهم، تجربهای تلخ و تکرار نشدنی برای باور اجتماعی مردم است و ملت با تمامیت خود عواقب برخورد غیرعلمی و غیرتئوریک با مفاهیم اقتصاد کلان را درک کردند که وقتی کلیه اقتصاددانان یک صدا از تورمهای سنگین ناشی از اعطای یارانه نقدی و در نتیجه فقیرتر شدن و کاهش قدرت خرید مردم حرف میزدند، چطور این سیاست پولی انبساطی منجر به تورم شدید افسار گسیخته شد.علوم محض و پارادایم اقتصاد کلان، با ابزاری ساده اقتصاد جهانی را به پذیرش قدرت خود مجاب کرده است و امروز دنیا در دست اقتصاددانان و حقوقدانان اداره میشود.بیشترین مقامهای تصمیمگیر دولتها اقتصاددانان هستند، چرا که تغییرات تورم یعنی تغییر اندازه نان روی سفرههای مردم و این موضوع اگر دغدغه مردم باشد میدانند که مملکت با علم و برنامه و تدبیر میچرخد نه با شعارهایی که روز به روز در حال بزرگتر شدن هستند.
نقطه قوت دولت یازدهم تثبیت و تعدیل اقتصاد از رکود به رونق بود و شناسنامه دولت تثبیت قیمتها و حتی تقویت قدرت خرید آنهاست، البته پرداخت حقوق و بیمه بیکاری به بیکاران باید در مقابل شعارهای غلط و غیرعلمی رقبای دولت یازدهم، برای تقویت طبقه جوان و بیکار جامعه در قالب یک طرح و برنامه توسط دولت ارائه شود تا مردم با آگاهی بیشتر از چگونگی وضعیت حداقلی خود در چهار سال آینده به انتخاب صحیح هدایت شوند. باید در مقابل طرح ادعاهای بزرگ آن هم توسط کاندیداهایی که تجربه مدیریت اجرایی موفقی ندارند، از آنها برنامه و چگونگی تحقق اهداف و برنامههای ایشان را خواست، سوالی که چندین بار در مناظره اول انتخابات ریاست جمهوری از صاحبان این ادعاهای پوپولیستی شد و ایشان قادر به پاسخگویی آن نبودند همین بی پاسخ بودن، بزرگترین نشانه برای باور عمومی به تو خالی بودن این وعده هاست، باید به خرد اجتماعی احترام گذاشت.