علی قنبری-استاد دانشگاه
در شرق نوشت: اقتصاد از همه مرزهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری گذشته و ورود آن به عرصه هنر، با خلق مفهوم «اقتصاد خلاق»، به یکی از ترمهای جدید بینالمللی تبدیل شده است. اقتصاد خلاق میتواند با خلق ارزش افزوده در فرایند تولید و عرضه محصول هنری، ضمن افزایش رشد اقتصادی به بهبود اشتغال نیز منجر شود. سهم اقتصاد خلاق از تولید ناخالص ملی اتحادیه اروپا ٦,٨ درصد است که حاکی از توجه بالا به اقتصاد هنر است. سهم بسیار بالایی -نزدیک به هفت درصد- از اشتغال اتحادیه اروپا را اقتصاد خلاق تشکیل میدهد. در اقتصاد ایالات متحده نیز این سهم بسیار بالاست و از سال ١٩٩٨ تاکنون به بیش از ٣٥ درصد رشد دست یافته است که بیش از چهار درصد تولید ناخالص ملی این کشور است. اقتصاد خلاق در دانشگاههای معتبر بینالمللی کرسیهای بسیاری را فتح کرده است اما در ایران، هنوز در مرحله گفتمانسازی است و نتوانسته آثار خود را به صورت افزایش ارزش افزوده صنایع هنری، سینمایی و ادبیاتی بروز دهد. آغاز گفتمانسازی اقتصاد خلاق در دولت اصلاحات شروع شد اما در دولتهای نهم و دهم، دستاوردهای خود را از دست داد. خوشبختانه در ساختار دولت تدبیروامید اقتصاد هنر، پایگاهها و زیرساختهای نهادی بالایی به خود اختصاص داده است و حضور درخشانتر فرهنگ و هنر ایران، با جذب توریست، خلق ارزش افزوده در پیش از تولید، ساختارسازی و نهادسازی، ایجاد اشتغال و تعریفشدن در سبد مصرفی خانوار ایرانی ظرفیت بالقوه این بخش مهم اقتصادی را فعال کرده و سهم بسزایی در رشد اقتصادی کشور و حل بحران بیکاری، ایفا ميکند. کسب جایزههای بینالمللی نیز نقش مهمي در اقتصاد کشور دارد. آخرین اثر اصغر فرهادی، سفیر فرهنگ، سینما و هنر ایران بود که با مرزهای اقتصادی گره تنگاتنگی خورده است. کسب یک جایزه که بالغ بر ششهزارو ٥٠٠ نفر از بزرگان صنعت سینماي جهان در آن دخیل بودهاند، فارغ از ارزش افزودهای که در حین ساخت فیلم و در زمان فروش و عرضه آن دارد، به طور فرابخشی به اقتصاد و سیاست کشور نیز کمک میکند. این جایزه تریبون چنددقیقهای را برای ایران و اقتصاد هنر ایران خالی میکند تا سفیر فرهنگ و هنر ایران، گرههای سیاسی اقتصاد ایران را باز کند. بخشی از مکانيسم بازار به مبادله کالاهای فرهنگی مربوط میشود که قانون و سازوکار تعریف حق انتشار و نهادسازی فرهنگی و تشکیلات ساختاری هنر، به تقویت آن کمک میکند. در جوامع درحالتوسعه، شفافیت بازار بهطورکلی پایین است و بازارها با مداخله دولتها از مکانيسم غیرشفافی برخوردار هستند و بهاینترتیب بازار نمیتواند به رونق هنر و افزایش ارزش افزوده آن منجر شود. پرداختن به وجوهِ دادوستدی و مکانیسم عرضه و تقاضای محصولات هنری، در حیاتِ هنر امروز بسیار اهمیت دارد. در این میان، هنرهای تجسمی و کاربردی نظیر نقاشی، عکاسی، سینما و طراحی پارچه و لباس (مُد) دارای اقتصادی درخور تأمل است. این هنرها در هنر امروز جهان، دارای بازاری نظاممند بوده و تحلیلگران اقتصاد هنر به ابعادِ از تولید تا مصرفِ محصولات آن، اهتمامی خاص ورزیدهاند. در ایران اقتصاد هنر در مرحله گفتمانسازی و ساختاردهی است و آنچنان که باید، مکانیسم سازمانیافتهای در بازار تخصصی ندارد. یکی از راهکارهای کاهش وابستگی به نفت بهرهگیری از ظرفیت پنهان هنر و فرهنگ ایران برای تبدیلشدن به بخشی از اقتصاد و خلق ارزش افزوده است. هنر از مهمترین اقلام صادرات غیرنفتی است که میتواند شوک مثبتی به درآمدهای ارزی کشور وارد کند. بهرهگیری از هنر به عنوان یکی از پیشرانهای توسعه در دنیای امروز از اهمیتي بیش از گذشته برخوردار است و زبان فرهنگ، زبانی ورای سیاست و اقتصاد است و میتواند ابزاری قدرتمند در رسیدن به اهداف چشمانداز و تبدیلشدن به قدرت اول در منطقه باشد. میتوان با بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی برای هنر و فرهنگ ایرانی، قدرت مذاکرات سیاسی و اقتصادی ایران را نیز افزایش داد.