شنبه, 11 دی 1395 16:38

مسعود نیلی: رشد اقتصادی گروگان اصلاحات ساختاری

نوشته شده توسط

مسعود نیلی در گفت‌وگو با «شرق» تشریح کرد.

گرچه رضایت خود را از اعلام نرخ رشد ٧,٤ درصدی اقتصاد کتمان نمی‌کند، ولی تداوم این رشد را در آینده مشروط به تحقق الزاماتی می‌داند که در گفت‌وگوهای قبلی‌اش بارها بر آن تأکید کرده است؛ الزاماتی مانند ضرورت دستیابی به اجماع در حوزه اقتصاد، انجام تغییرات ساختاری، ایجاد انگیزه در بخش خصوصی و تعامل سازنده با کشورهای دارای منابع و بازار.
مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور، در گفت‌وگو با «شرق»، می‌گوید: رشد اقتصادی تحقق‌یافته «حاصل فعال‌شدن ظرفیت‌های خالی اقتصاد، افزایش تولید و صادرات نفت و صادرات غیرنفتی است». آن‌گونه که در خلال مصاحبه‌اش تأکید می‌کند، دیپلماسی نفتی و تلاش همه‌جانبه کارکنان صنعت نفت در افزایش تولید نفت طی مدت کوتاه و تبدیل تمام افزایش تولید به صادرات، در کنار موفقیت‌های حاصل از اجرای برجام عوامل مهم در شکل‌گیری رشد اقتصادی هستند.
می‌گوید: «با توجه به نقش دیپلماسی موفق نفتی و تلاش کارکنان صنعت نفت در افزایش تولید نفت طی مدت‌زمان کوتاه» نباید بگوییم «این رشد نفتی است و نفت هم چیزی ندارد».
از آنجایی که این گفت‌وگو یک روز پس از اعلام رشد اقتصادی انجام شده بود و به دلیل مشغله‌های زیاد جناب دکتر نیلی تازه دیروز متن نهایی و قابل چاپ به دفتر روزنامه ارسال شد، بنابراین با وجود اعلام جزئیات نرخ رشد اقتصادی توسط وزیر اقتصاد، به رسم امانت‌داری متن مصاحبه عینا منتشر شده است. مشروح این گفت‌وگو را درادامه بخوانید.
موضوع بحث رشد اقتصادی است که هفته گذشته اعلام شد. این نرخ برای برخی کارشناسان و حتی مردم شوک‌آور و غیرقابل باور بود. لطفا این رشد را با اشاره به جزئیات آن قابل باور کنید.
قاعدتا مراکز رسمی مانند بانک مرکزی و مرکز آمار ایران که مسئول محاسبه و انتشار این اطلاعات هستند، اطلاعات مربوط به رشد اقتصادی را با تفصیل منتشر می‌کنند اما برای روشن‌شدن موضوع به لحاظ محتوایی به نکاتی اشاره می‌کنم. حدودا دو ماه پیش بود که در هیأت نمایندگان اتاق تهران مسائلی را مطرح کردم. محور بحث‌های مطرح‌شده در آن روز تبیین شرایط اقتصادی سال ٩٥ بود. آنجا توضیح دادم رشد اقتصادی امسال به‌راحتی در محدوده پنج تا شش درصد قرار خواهد گرفت و در ادامه آن بحث اعلام کردم که اگر نرخ رشد در دامنه شش تا هفت درصد هم قرار گیرد، مایه تعجب نیست. آن زمان با این سخنان با تردید برخورد شد و این سؤال مطرح شد که چطور ممکن است اقتصاد در سال ٩٥ تا این اندازه رشد کند. البته همان‌جا به تفصیل توضیح دادم که این رشد چه پیامدهای خوشحال‌کننده و چه نگرانی‌هایی دارد و چه شرایطی می‌تواند سال ٩٥ را به سالی استثنایی در اقتصادمان تبدیل کند. اطلاعات منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران در دامنه شش تا هفت درصد و بانک مرکزی که بالاتر از هفت درصد است، این گمانه را بیشتر تقویت می‌کند که به احتمال بسیار زیاد رشد اقتصادی ما تا پایان سال ١٣٩٥ بیش از شش درصد خواهد بود. شاید توضیح اینکه چه عواملی این شرایط را به وجود آورده، بتواند به رفع ابهام یا تعجبی که ایجاد شده است، کمک کند. بعد از توافق هسته‌ای این امکان به‌وجود آمد که تولید و صادرات نفت را افزایش دهیم. به دلیل محدودیت‌های قبل از برجام تا پایان دی سال ١٣٩٤، مقدار صادرات نفت خام حدود یک میلیون بشکه بود که با توجه به مقدار مصرف داخلی، این امر سقفی برای تولید ما ایجاد می‌کرد. بعد از اینکه محدودیت در صادرات نفت برداشته شد، تولید نفت از بهمن‌ماه گذشته افزایش یافت. کارشناسان و صاحب‌نظرانی که از نظر فنی با مسائل مربوط به مخازن نفت و بهره‌برداری از آنها آشنا هستند، معتقدند وقتی تولید نفت را کاهش می‌دهیم، بازگشت به حالت قبل دشوار است. تولید را می‌توان بلافاصله کاهش داد، اما برگرداندن و بازیابی آن کار بسیار دشواری است. یکی از اقدامات قابل تقدیر دولت و به‌ویژه وزارت نفت این بود که، از زمانی ‌که موضوع مذاکرات هسته‌ای تقریبا در مسیر مثبتی قرار گرفت، برنامه‌ریزی برای بازیابی تولید نفت در حداقل زمان ممکن را در دستور کار خود قرار داد و به همین دلیل میزان تولید و صادرات نفت یکباره در بهمن و اسفند افزایش یافت. این افزایش در سال ٩٥ هم ادامه داشت و در ماه تیر مقدار تولید نفت رشد قابل‌توجهی را تجربه کرد به‌طوری‌که تولید نفت نسبت به دی سال ١٣٩٤ بیش از یک میلیون بشکه افزایش پیدا کرد و به همان مقدار که تولید اضافه شد، به میزان صادرات افزوده شد. این در حالی است که بیش از سه دهه است که تولید نفت یکباره و در مدتی کوتاه، به میزان یک میلیون بشکه افزایش نیافته و مقدار افزایش‌های تجربه‌شده همواره در حدود ٥٠ تا صد هزار بشکه بوده است. بنابراین لازم است این اتفاق به‌عنوان یک دستاورد بزرگ مورد توجه و تقدیر قرار گیرد.
بله، اما برخی از کارشناسان و منتقدان می‌گویند این رشد حاصل نفت است و نفت هم معنایی جز خام‌فروشی ندارد. به این انتقاد چگونه پاسخ می‌دهید؟
مسلما افزایش تولید نفت نقش قابل‌توجهی در رشد اقتصادی سال ١٣٩٥ ایفا می‌کند، اما توجه داشته باشید کارکنانی که در میدان‌های نفتی کار می‌کنند، وقتی این گزاره شما را می‌شنوند، می‌گویند چرا با این اقدام بزرگ تحسین‌برانگیز که برای افزایش سطح رفاه مردم انجام داده‌اند، این‌طور ساده برخورد می‌شود. برخی تصور می‌کنند پس از توافق برجام یک نفر دکمه‌ای را فشار داده و تولید نفت یکباره افزایش پیدا کرده است. نکته دوم و مهم‌تر این است که نقش نفت در رشد اقتصادی اگر ناشی از افزایش قیمت باشد با زمانی که ناشی از افزایش تولید باشد، متفاوت است. در مقطع زمانی سال‌های ٨٤ و ٨٥ دوره‌ای داشته‌ایم که درآمد نفت و نقش آن در رشد اقتصادی در حال افزایش بود؛ نه به این خاطر که تولید زیاد شده بود بلکه به خاطر افزایش قیمت نفت. درحال‌حاضر تولید نفت افزایش پیدا کرده؛ این دو امر دو اثر متفاوت بر رشد اقتصادی دارند که تفاوت اصلی به تداوم رشد و ثبات آن بر می‌گردد و این نکته قابل توجه و حائز اهمیت است. البته به این هم توجه داشته باشید که وقتی صادرات نفت خام ما به‌خاطر تحریم‌ها به یک میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرد و عربستان و عراق جای ما را پر کردند، بازپس‌گیری بازار کار ساده‌ای نیست و خودبه‌خود اتفاق نمی‌افتد. مطلبی که لازم است به آن اشاره کنم و به نظرم کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که قیمت جهانی نفت که تا پیش از تابستان ١٣٩٣ بیش از صد دلار بود، از آن تاریخ به‌سرعت کاهش پیدا کرد و به ٦٠ دلار رسید و همان‌طور که می‌دانید در زمستان گذشته و درست هم‌زمان با برجام این کاهش قیمت تا دامنه ٤٠ دلار هم پیش رفت. هر جا صحبت از بازگشت ایران به بازار جهانی نفت و عرضه یک میلیون بشکه به بازار جهانی نفت بود، بسیاری می‌گفتند حضور ایران باعث کاهش بیشتر قیمت نفت خواهد شد. اما در عمل یک میلیون بشکه نفت ایران وارد بازارهای جهانی شد و نه‌تنها قیمت نفت کاهش پیدا نکرد بلکه افزایش هم یافت.
 ‌درواقع شما می‌خواهید بگویید برجام یک اثر مثبت بر رشد اقتصادی داشت و دیپلماسی نفتی دولت اثر دیگری. درست است؟
بله، درست است. این اتفاق حاصل دیپلماسی نفتی کشورمان بود که موجب شد پیشروی کنیم و بقیه کشورها از جمله عربستان عقب‌نشینی کنند تا امکان برای صادرات و فروش یک میلیون بشکه نفت ایران فراهم شود. یعنی اضافه‌شدن یک میلیون بشکه نفت ما با کاهش یک‌میلیون‌و ٢٠٠ هزار بشکه از تولید نفت اوپک هم‌زمان شد و ایران تنها کشوری بود که از کاهش تولید مستثنا شد. در واقع اگر برجام به نتیجه نمی‌رسید امروز یک میلیون بشکه را با قیمت ٤٠ دلار صادر می‌کردیم که ٢٠ تا ٢١ میلیارد دلار درآمد نفتی عاید کشور می‌کرد. معنی این حرف این است که برایند برجام، باعث افزایش یک میلیون بشکه صادرات و دیپلماسی نفتی، نیز باعث اضافه‌شدن ١٨ میلیارد دلار به درآمدهای نفتی کشور شده است. اگر درآمد نفتی ما در دامنه ٢٠ تا ٢١ میلیارد دلار قرار می‌گرفت، امسال با شرایط موجود ٣٠ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشتیم که هرطور که تأمین می‌شد، ضررهای بزرگی برای اقتصاد به دنبال داشت. در سناریویی دیگر اگر برجام به نتیجه می‌رسید و ما در اوپک موفق به دستیابی به این توافق نمی‌شدیم، مطمئنا امروز قیمت نفت همان قیمت قبلی بود و چه‌بسا ورود ما با حجم بیشتر به بازارهای جهانی نفت باعث می‌شد که قیمت‌ها با کاهش بیشتری مواجه شود. البته در شرایط بهتری نسبت به عدم اجرای برجام بودیم اما در موقعیت امروز نبودیم. در واقع دو اتفاق توأما باعث دستیابی ما به چنین دستاوردی شد؛ نخست به‌نتیجه‌رسیدن برجام و تلاش کارکنان صنعت نفت در افزایش تولید نفت ظرف فاصله بسیار کوتاه و تبدیل تمام افزایش تولید به صادرات و دوم دیپلماسی نفتی. پس، از این نکته به‌سادگی نگذریم و نگوییم که این رشد نفتی است.
 ‌ در سه‌ماهه اول سال جاری رشد اقتصادی کمتر از سه‌ماهه دوم است؛ چه اتفاقی افتاده که نرخ رشد به فاصله سه ماه تقریبا دو برابر شده است. علتش همان شوک فروش نفت در تیرماه امسال است یا دلایل دیگری در این زمینه مطرح است؟
جزئی از رشد اقتصادی ما در تابستان ٩٥ نسبت به بهار ٩٥ مربوط به افزایش تولید و صادرات نفت بوده است نقش نفت در افزایش رشد اقتصادی به‌تدریج کاهش خواهد یافت و البته تا آخر سال تداوم دارد. عاملی که رشد اقتصادی در تابستان را نسبت به بهار افزایش می‌دهد و فاصله ٩,٢ تا ٥.٤ درصد را پوشش می‌دهد به بخش‌های خدمات، صنعت، کشاورزی مربوط می‌شود. و این یعنی بخش‌های دیگر هم در شرایط فعلی در حال رشد هستند.
بعد از نفت، بخش خدمات بیشترین نقش را در افزایش نرخ رشد داشته است؟
بله همین‌طور است و اهمیت این موضوع به نقش بخش خدمات در ایجاد اشتغال برمی‌گردد. همان‌طور که می‌دانید بخش خدمات با بیش از ٥٠ درصد سهم در تولید ناخالص داخلی، بزرگ‌ترین بخش اقتصاد ایران است. براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، میزان اشتغالی که در فاصله بهار و تابستان ٩٥ نسبت به فصل مشابه قبل ایجاد شده اندکی کمتر از ٧٠٠‌هزار نفر بوده که میزان قابل توجهی است. با توجه به اینکه بخش نفت بخش اشتغال‌زایی نیست و رشدی که از نفت داریم، در کل اقتصاد اثر می‌گذارد و سرمایه‌بر هم هست. بخش نفت، بخشی نیست که مستقیما اثر زیادی در اشتغال داشته باشد اما بخش خدمات این‌طور نیست و در این بخش فرصت‌های شغلی زیادی ایجاد شده و اتفاقا عرضه نیروی کار زنان که در هشت فصل گذشته جهش داشته، به وسیله بخش خدمات پاسخ داده شده است. همان‌طور که می‌دانید درحال‌حاضر نه دولت این ظرفیت را دارد که مستقیما شغل ایجاد کند و نه بخش‌های دیگر از چنین ساختاری برخوردارند که بتوانند پاسخ‌گوی اشتغال زنان باشند. بااین‌حال ورودی به بازار کار بیشتر از سمت زنان شکل گرفته است.
بنابراین بعد از نفت بخش خدمات بیشترین نقش را در افزایش رشد اقتصادی داشته و بعد از آن بخش‌های صنعت و کشاورزی قرار می‌گیرند که میزان نقش آنها نزدیک به هم بوده است. و این سه بخش سهم عمده‌ای در رشد اقتصادی تابستان سال ١٣٩٥ داشته‌اند.
به گاز اشاره نکردید. تولید گاز هم جهش زیادی داشته این بخش قاعدتا باید در رشد اقتصادی اثر گذاشته باشد.
بله در کنار بخش نفت، تولید گاز هم در کشور ما رشد قابل توجهی داشته و با توجه به اینکه انتظار می‌رود تا بهار یا تابستان سال آینده تمام فازهای پارس جنوبی به بهره‌برداری برسد این روند افزایشی همچنان ادامه خواهد داشت. افزایش قابل توجهی که در تولید گاز داشته‌ایم باعث شده است نیروگاه‌ها که تا پیش از سال ٩٢، درصد بالایی از سوخت‌شان را به صورت مایع (گازوئیل، به‌عنوان سوخت گران و نفت کوره، با میزان آلایندگی بالا) استفاده می‌کردند با افزایش تولید گاز، این سوخت را جایگزین گازوئیل و نفت کوره کنند؛ در نتیجه صادرات فراورده‌های نفتی افزایش یافت؛ بنابراین بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی فعلی ناشی از صادرات است که فقط صادرات نفت خام نیست و بخشی از آن ناشی از صادرات فراورده‌های نفتی است. همچنین در نتیجه افزایش تولید گاز، صنایع که همیشه در فصل سرما با معضل تأمین گاز مواجه بوده‌اند به علت اینکه سوخت‌شان در سال‌ جاری تأمین شد، تولیدشان ادامه یافت و هم‌زمان خوراک صنایع پتروشیمی نیز در حد نیاز تأمین شد؛ بنابراین در کنار نفت شاهد رشد قابل توجه صادرات محصولاتی از قبیل فولاد و سایر محصولات صنعتی و پتروشیمی در شش‌ماهه اول سال جاری بوده‌ایم. موضوعی که امروز مشاهده می‌کنیم فعالیت قابل توجه صنایع بزرگ در کشور است که هرچند در حد مطلوب نیست؛ اما نسبت به سال ٩٤ در موقعیت بهتری قرار دارد.
 ‌ اما آن‌گونه که از حال و روز صنایع پیداست، فقط صنایع بزرگ بهتر شده‌اند و صنایع کوچک و متوسط همچنان در وضعیت نامطلوبی قرار دارند.
همان‌طور که می‌دانید از سال ١٣٨٦ به بعد گرفتار رشد اقتصادی پایین شدیم و در سال‌های ٩١ و ٩٢ نیز رشدهای منفی قابل توجه را تجربه کردیم و در ٩٤ هم با کاهش قیمت نفت مواجه شدیم. در چنین شرایطی اگر قرار باشد به حالت اول برگردیم، باید لوکوموتیوهایی درست شوند تا بتوانند با حرکت خود صنایع دیگر را پشت سرشان به حرکت درآورند. اگر این لوکوموتیوها بتوانند رشد را ادامه دهند می‌توانیم از ٩٥ به ٩٦ و از ٩٦ به ٩٧ این مسیر را ادامه دهیم و یکی از عواملی که می‌تواند به استمرار رشد اقتصادی کمک کند، صادرات محصولات این لوکوموتیوها یا صنایع بزرگ است و مفهوم صادرات هم این است که از فرصتی که در بازارهای بیرونی به دست می‌آید بتوانیم استفاده کنیم. هرچه این صادرات بتواند در مراحل بعدی عمیق‌تر شود و با صنایع دیگری مرتبط شود، می‌تواند به تداوم رشد کمک کند؛ بنابراین همیشه نقطه شروع صنایع بزرگ هستند. فقط بخش کوچکی از صنایع کوچک و متوسط محصول نهایی تولید می‌کنند و عمده صنایع کوچک و متوسط تولید‌کننده محصولات میانی و واسطه‌ای هستند. آنها یا باید به بنگاه بزرگی در خارج از کشور وصل شوند یا در داخل کشور به بنگاه بزرگی مرتبط شوند تا بتوانند استمرار رشد داشته باشند.
بعضی کارشناسان می‌گویند اگر صنایع بزرگ رشد داشته‌اند از رانت دولت برخوردار شده‌اند. نمونه آن هم تسهیلاتی بود که در پایان سال ٩٤ به مردم داده شده تا خودروسازان بتوانند خودروهای در انبار مانده خود را بفروشند.
یکی از مواردی که خوب است همیشه در تحلیل‌ها مورد توجه قرار گیرد عدد و رقم و کمیت است. خوب است ببینید گردش مالی یک صنعت چقدر است و نقشی که دولت ایفا می‌کند چقدر. تمام سروصدايی که سال گذشته درمورد وام خودرو ایجاد شد، حول محور دو‌هزار‌میلیارد تومان بود که نسبت به کل وام سالانه نظام بانکی که بیش از ٤٠٠‌هزار‌میلیارد تومان است، عدد بسیار کوچکی است. این مقدار وام پرداختی نه برای خودروسازان به میزانی بوده که بخواهد تحولی در وضعیتشان ایجاد کند و نه در مقایسه با وام‌های پرداختی نظام بانکی عدد قابل‌توجهی است. ممکن است در مورد نرخ رشد با دو گروه مواجه باشیم. یک عده این رشد را کم‌اهمیت جلوه دهند و در نتیجه خوشحال نباشند از اینکه اقتصاد ما امسال رشد می‌کند. درمقابل هم عده‌ای هستند که ممکن است خوشحالی سطحی داشته باشند که اقتصاد ما امسال هفت درصد رشد می‌کند و چنین تحلیل کنند که بدون ایجاد تغییرات بزرگ در اقتصاد می‌توان به‌آسانی تداوم رشد داشت. به نظر من هر دو گروه اشتباه می‌کنند.
رشدی که حاصل شده دستاورد خوبی است اما آیا می‌توان این نرخ رشد را در سال‌های بعدی هم حفظ کرد؟
اگر فکر کنیم که بدون ایجاد تغییرات اساسی در شکل فعلی اداره اقتصاد تداوم این رشد در سال‌های ٩٦ و ٩٧ امکان‌پذیر است، نادرست است. باید واقع‌بین باشیم. و واقع‌بینی این است که اقتصاد ما امسال حدود هفت درصد بزرگ خواهد شد که خوب است. آنچه نیاز داریم این است که عوامل تشکیل‌دهنده رشد امسال را بشناسیم و بدون شعار به الزامات تداوم آن هم توجه کنیم. آنچه در مورد رشد اقتصادی امسال می‌توان گفت این است که درحال‌حاضر از ظرفیت‌های موجود استفاده می‌کنیم. این ظرفیت‌ها حدی دارد. بنابراین وقتی به ظرفیت اضافه نشود نمی‌توان به تداوم رشد امیدوار بود. مثال ما مثل خودرویی است که یک عده برای عبور آن راه درست می‌کنند و بنابراین هرچه راه درست شود خودرو می‌تواند روی جاده جلو برود. اگر شما راه نسازید و جاده در جایی متوقف شود خودروی شما که قبلا مقداری جلو رفته بود ناگزیر باید همانجا متوقف شود. زیرا جاده‌ای ساخته نشده و نمی‌تواند ادامه دهد. ما الان در تولید نفت تقریبا به حداکثر ظرفیت تولیدمان رسیده‌ایم. این موضوع به این معنی است که از این به‌بعد اثر مستقیم نفت در افزایش تولید ناخالص داخلی متوقف می‌شود. در گاز هم این اتفاق سال آینده می‌افتد. ظرفیت تولید گاز با راه‌اندازی فازهای پارس‌جنوبی افزایش می‌یابد. و این دستاورد خیلی خوبی است و در رشد اقتصادی اثر دارد. و عمده آثار اقتصادی‌اش در سال ١٣٩٦ ظاهر خواهد شد. اما از آن به‌بعد اثر گاز هم در رشد اقتصادی متوقف می‌شود زیرا ظرفیت تولید گاز تکمیل شده است. امسال در تولید خودرو نیز رشد خوبی داشتیم که این روند ادامه دارد. و شاید در سال جاری رشد تولید خودرو به بیش از ٢٠ درصد برسد. که این موضوع در رشد صنعت در سال ١٣٩٥ اثر می‌گذارد. اما صنایع خودرو‌سازی نیز نمی‌توانند سالی ٢٠ درصد رشد کنند. پس باید ببینیم عوامل شکل‌دهنده به رشد را در سال‌های بعد چطور تقویت خواهیم کرد.
آیا رشد اقتصادی که در سال ٩٥ داریم واقعی است؟
بلی، قطعا این رشد واقعی است.
چقدر از این رشد بازار داخلی و چقدر صادرات بوده؟
بخش اصلی‌اش صادرات بوده و این باعث امیدواری است زیرا بایستی تعامل سازنده کشور را با کشورهای دارای منابع و بازار افزایش دهیم.
آیا این صادراتی که داریم صادرات محصول نهایی است یا بیشتر مواد خام است؟
بیشتر مواد خام است.
چرا؟
ما سال‌های متمادی است که صادرکننده محصول خام هستیم و یکباره نمی‌شود که در این امر تحولات چشمگیری اتفاق بیفتد. تبدیل مواد خام به محصول قابل رقابت در بازار‌های جهانی نیاز به سرمایه‌گذاری و تکنولوژی دارد که ما فعلا در هردو زمینه مشکل داریم و مطلبی است که من در مورد الزامات تداوم رشد بر آن تأکید دارم.
آیا این رشد تا پایان سال ١٣٩٥ ادامه پیدا می‌کند؟ برخی کارشناسان می‌گویند این رشد یکباره با سقوط مواجه خواهد شد؟
این رشد قطعا تا پایان سال ٩٥ در همین حدود ادامه خواهد داشت. عواملی وجود دارند که ظرفیت رشد برای سال ١٣٩٦ را ایجاد می‌کنند. مثلا بخش مسکن هنوز در اقتصاد ما فعال نشده است. این بخش چند سال است که در رکود است. درحال‌حاضر نشانه‌های ابتدایی از تحرک در بخش مسکن مشاهده می‌شود. اگر این نشانه‌ها استمرار پیدا کند سال ٩٦ بخش مسکن می‌تواند مولد رشد باشد. گاز در سال ١٣٩٦ به اوج تولید خودش خواهد رسید. وقتی تولید گاز افزایش پیدا می‌کند، اثر سرریزی روی خیلی از فعالیت‌ها دارد بنابراین در سال ٩٦ می‌توانیم از این محل هم تداوم رشد داشته باشیم. از طرف دیگر، با توجه به افزایش صادرات نفت امسال و افزایش همزمان قیمت آن، درآمد ارزی سال آینده افزایش خواهد یافت که حاصل آن با احتساب رشد صادرات غیرنفتی که به احتمال زیاد در سال آینده تداوم پیدا خواهد کرد، حجم تجارت خارجی کشور در دامنه ١٣ تا ١٥ درصد رشد خواهد کرد که کمک مؤثری به رشد سال آینده می‌کند.
آیا ما در سال ١٣٩٦ می‌توانیم رشد امسال را داشته باشیم؟
خیر، اگر اصلاحات ساختاری در اقتصاد صورت نگیرد تداوم رشد اقتصادی به میزان هفت درصد در سال آینده امکان‌پذیر نیست.
آیا اینها کفایت می‌کنند برای اینکه رشدمان ادامه پیدا کند؟
خیر، الان اقتصاد در شرایطی است که از نظر ضرورت‌های اشتغال نیازمند به رشدهای در همین حد برای سال آینده است. اگر شما کشوری را پیدا کنید که این کشور طی ١٠ سال یا بیشتر رشد پنج یا شش درصد داشته، کسانی که با علم اقتصاد آشنا هستند به شما خواهند گفت این کشور در گروه اقتصادهای نوظهور قرار دارد و اقتصاد آن کشور خوب اداره می‌شود. بنابراین حفظ رشد مهم است و اگر می‌خواهیم اشتغال ایجاد کنیم باید رشد اقتصادی ادامه پیدا کند. در این شرایط اگر در کشوری بدون ارتباط پایدار با دنیا رشد اقتصادی بالای پنج‌ درصد تحقق یافت باعث تعجب خواهد بود.
الان که ارتباط پایدار با دنیا نداریم پس برای رسیدن به نرخ رشد بالا در سال‌های آتی باید نگران باشیم.
بله، باید نگران باشیم. درواقع اگر می‌خواهیم محصولاتمان را به بازارهای دیگر صادر کنیم و از دنیا منابع فراهم کنیم باید بتوانیم با بخشی از جغرافیای دنیا ارتباط برقرار کنیم. حالا هر کجا که باشد بالاخره بایستی از جایی منابع بیاوریم و محصولمان را صادر کنیم و به لحاظ فناوری هم بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
لازمه داشتن صادرات بخش خصوصی توانمند است که در شرایط فعلی نه این بخش خصوصی قوی در اقتصاد وجود دارد و نه می‌توان در آینده‌ای نزدیک به حضور و وجودش امیدوار بود.
الان بخش خصوصی بالنده در اقتصادمان واقعا وجود ندارد و بدون وجود بخش خصوصی واقعی نمی‌توانیم به رشد پایدار برسیم. یک کشور بدون بخش خصوصی در داخل و بدون تعامل با دنیا نمی‌تواند رشد کند. بنابراین سازوکارهایی باید در اقتصاد ما ایجاد شود که درحال‌حاضر فاقد آن هستیم و این سازوکارها تداوم‌بخش رشد ما هستند. نکته این است، بنابراین درحال‌حاضر به‌جای اینکه وقتمان را صرف این قضیه کنیم که آیا مقادیر رشد اقتصادی اعلام‌شده درست است یا نه (که البته درست هستند) موضوعی که باید روی آنها متمرکز شویم شناسایی عواملی هستند که می‌توانند تداوم رشد را ایجاد کنند.
چه عواملی هستند؟
یکی از عوامل رشد پایدار، ارتباط با سایر کشورهاست. شما نمی‌توانید کشوری را پیدا کنید که بدون تعامل با دنیا رشد پایدار داشته باشد. بنابراین ما بایستی نقشه دنیا را جلویمان بگذاریم و هر کشوری را که می‌خواهیم خط بزنیم اما بالاخره باید کشورهايی را در جغرافیای دنیا پیدا کنیم که اولا بتوانند منابع به کشور بیاورند و ثانیا بازار داشته باشند. هرجا را خواستیم پیدا کنیم اما باید با آن کشور رابطه پایدار برقرار کنیم نه‌اینکه رابطه را قطع و وصل کنیم. از عوامل درونی رشد پایدار، بخش خصوصی است. دولت هیچ‌جای دنیا مستقیما رشد ایجاد نمی‌کند. دولت تسهیل‌کننده رشد است. به این معنی که فضایی را فراهم می‌کند تا بخش خصوصی بتواند فعالیت کند.
دولت برای تأمین زیرساخت‌ها به پول نیاز دارد اما در شرایط فعلی پولی در بساط ندارد.
کشوری که دولت در تأمین منابع مالی‌ مورد نیازش دچار مشکل است و بخش نفت هم اثرش در بودجه دولت حداکثر همین است که امسال می‌تواند اتفاق بیفتد، نمی‌تواند به نحو مطلوب خدمات ارائه دهد زیرا دولت نیاز به منابع مالی پایدار دارد. و امکان تأمین منابع مالی پایدار با استفاده از شیوه‌های غیررایج در دنیا وجود ندارد. دولت‌ها از طریق مالیات تأمین مالی می‌شوند. و مالیات در زمانی می‌تواند تأمین‌کننده منابع مالی دولت باشد، که اقتصاد بزرگ شده باشد و بتوان از آن مالیات گرفت. پس از این مسیر نیز به ضرورت تحقق رشد اقتصادی می‌رسیم.
از صحبت‌های شما این‌طور متوجه شدم که سال ٩٦ هم رشد خواهیم داشت، اما در سال ٩٧ چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نکته‌ای که توجه به آن ضروری است، این است که اقتصاد ما در سال ٩٥ رشد دارد. این رشد در همین سال به درآمد تبدیل می‌شود. این درآمد باید بتواند پایه‌گذار رشد سال بعد باشد و رشدی که سال بعد ایجاد می‌کند، پایه‌گذار رشد سال بعد. همان‌طور که گفتم، بخش زیادی از ظرفیت داخلی در رشد سال ٩٥ نمود پیدا کرده است و بخش باقی‌مانده نیز اثرش را در نرخ رشد اقتصادی سال ٩٦ خواهد گذاشت. آنچه می‌تواند اقتصاد ما را به موتور پایدار رشد تبدیل کند، سرمایه‌گذاری است که در سال‌های ١٣٩١ و ١٣٩٢ رشد منفی بیش از ٢٠ درصد داشته است، یعنی منهای ٢٠ و خرده‌ای درصد که عدد منفی بسیار بزرگی است. مانند ماشینی که در جاده‌ای در حال حرکت بوده و تصادف کرده و قسمتی از موتور ماشین آسیب دیده و نیازمند بازسازی است. اگر درحال‌حاضر بدون سرمایه‌گذاری رشد می‌کنیم، به این معنی است که در حال استفاده از ظرفیت‌های موجودمان هستیم. اما سؤال این است که آیا بدون سرمایه‌گذاری می‌توان به تداوم رشد امیدوار بود؟ قطعا پاسخ این است که معلوم است که نمی‌شود.
منابعی که در داخل اقتصادمان هست زیاد نیست و باید به سمت جذب سرمایه خارجی برویم.
نخست باید کاری کنیم که منابع داخلی‌مان در حدی که امکان‌پذیر است به سرمایه‌گذاری تبدیل شود و سپس بتوانیم از منابع بین‌المللی هم استفاده کنیم تا بتوانیم رشد سال‌های ٩٧ و ٩٨ را محقق کنیم. متأسفانه نظام بانکی ما با چالش‌های زیادی مواجه است که نشانه این چالش‌ها بالابودن نرخ سود نسبت به تورم است. ما نیازمند اصلاح عمیقی در نظام بانکی هستیم تا بتواند به تجهیز منابع داخلی کمک کند و البته بازار سرمایه هم باید توسعه پیدا کند. سپس به بازارهای بین‌المللی دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم منابع خارجی را هم جذب کنیم.
سؤال این است کشوری مانند ما که هنوز رابطه بانکی‌اش مانند کشورهای نرمال نیست، در اسرع وقت از کجا می‌تواند منابع خارجی جذب کند؟
ما از نظر دسترسی به بازارهای صادراتی مشکلی نداریم. یعنی موانعی که به‌علت تحریم سر راه ما گذاشته شده بوده از نظر اینکه بتوانیم صادر یا وارد کنیم برداشته شده است. مشکلی که الان اقتصادمان با آن مواجه است مشکل دسترسی به نظام بانکی بین‌المللی است. این مشکل بعد سیاسی و اقتصادی دارد. بخش زیادی از بعد سیاسی مشکل برطرف شده و بخش باقی‌مانده هم باید برطرف شود. اما بعد اقتصادی این است که باید نظام بانکی‌مان را اصلاح کنیم تا بانک‌های ما بتوانند با بانک‌های دنیا کار کنند و در تأمین منابع موفق باشند.
 ‌  پرسش مردم که با اعلام نرخ رشد ٧,٤درصدی مطرح شده است، این است که آنان انتظار دارند وقتی رشد اقتصادی بالا می‌رود، معیشت آنها ارتقا یابد یا اینکه تأثیر رشد اقتصادی را در به‌دست‌آوردن شغل بهتر می‌دانند. حتی برخی از کارشناسان اقتصادی هم این سؤال را در زمان شک به نرخ رشد اقتصادی، مطرح می‌کنند.
یک بخش از تأثیر رشد بر زندگی مردم در چرخش مالی فعالیت‌هایی است که در سال جاری در مقایسه با سال گذشته از تحرک بیشتری برخوردارند. مثلا صنعت فولاد ما امسال نسبت به سال گذشته بیشتر تولید می‌کند، سال گذشته می‌گفتند هرچه تولید می‌کنیم، در انبارهایمان جمع شده اما امسال می‌گویند هرچه تولید می‌کنیم می‌فروشیم. به چه کسی می‌فروشند؟ یک بخش آن را صادر می‌کنند و از این طریق یک چرخه گردش مالی ایجاد می‌شود. بخش دیگر فولاد را مثلا به ایران‌خودرو و سایپا می‌‌فروشند. سایپا هم فولاد را در خودرو به کار می‌برد و به مردم می‌فروشد. عده‌ای هم این محصولات را می‌‌خرند. وقتی ایران‌خودرو سال گذشته نمی‌توانست تولید کند و امسال تولیداتش را برای سه ماه بعد نوبت‌گذاری می‌کند، یعنی یک‌عده به ایران‌خودرو پول پرداخت می‌کنند و خودرو می‌‌خرند. یعنی کارگر ایران‌خودرو امسال بیشتر از سال گذشته کار می‌کند و کسی هم که خودرو را خریداری کرده جریان درآمدی داشته که این مبادله صورت گرفته است. اسم این اتفاق رشد است. البته توجه داشته باشید ما داریم راجع به رشد اقتصادی یک فصل نسبت به فصل مشابه سال قبل صحبت می‌کنیم. اثر ملموس رشد اقتصاد بر زندگی تنها با استمرار رشد حاصل و مشاهده می‌شود. خیلی سخت است شما بتوانید بگویید با افزایش درآمد یک فصل نسبت به فصل مشابه سال گذشته چرا ما تغییر محسوسی را در زندگی مشاهده نمی‌کنیم. آنچه مهم است این است که وضعیت نسبت به سال ١٣٩٤ بهتر شده است. مثل خودرویی که در چاله افتاده بوده و هنوز واقعا بیرون نیامده است اما در مسیر بیرون‌آمدن قرار گرفته است. من قبلا این مطلب را گفتم اما برخی واکنش‌هایی نشان داده‌اند. گفتم درآمد سرانه‌مان شاید زودتر از سال ١٣٩٧ با سطح سال ٩٠ نرسد، این موضوع خیلی معنی دارد. یعنی به هرکسی که می‌بینید باید بگویید ما به دره سقوط کرده بودیم و الان در حال بالاآمدن هستیم و هنوز به جایی که قبلا بودیم نرسیده‌ایم. یعنی طول می‌کشد به شرایط سال ٩٠ که شرایط خوبی هم نبوده برسیم. رشد یک بحث است و سطحی که در آن زندگی می‌کنیم بحث دیگری است. ما در سطح مناسبی زندگی نمی‌کنیم. این رشد می‌خواهد ما را برساند به سطحی که اصلا سطح مناسبی نیست. شما می‌توانید این‌گونه در نظر بگیرید که اگر این شرایط را نمی‌داشتیم، حتما افت سطح زندگی برایمان خیلی ملموس می‌شد. اگر به گذشته برمی‌گشتیم یعنی نفت ٤٠دلاری و صادرات یک‌ میلیون بشکه نفت که دی‌ماه سال گذشته داشتیم (حیف که نمی‌شود گفت امتحانش مجانی است) باید می‌دیدیم چه وضعی پیدا می‌کردیم. این مسئله اصلی است.
آیا ما نباید نگران آینده باشیم؟
به نظرم باید خیلی نگران باشیم و همه‌ به این فکر کنیم که اتفاق نظری حاصل شود. شخصا همیشه تلاشم این بوده و شاید بقیه هم بتوانند این تلاش را بکنند تا بخش اقتصادی با بخش سیاسی به اتفاق نظری برسند. الان هشت فصل است که در اقتصاد، یعنی اقتصادی که حدود ١٠ سال ورودی به بازار کارش به‌طور میانگین کمتر از ٨٠‌ هزار نفر بوده است، بالای یک‌ میلیون نفر وارد بازار کار می‌شوند که این اتفاق بزرگی است. این اتفاق بزرگ با اشتغال حدود ٧٠٠‌ هزار نفر مهار شده اما به‌سادگی نمی‌شود دیگر ادامه داد.
 ‌ آیا روی‌کارآمدن ترامپ و جمهوری‌خواهان می‌تواند مانعی بر سر راه رشد اقتصادی ایران باشد؟
نمی‌دانیم ترامپ چه پدیده‌ای خواهد بود. در آمریکا هم نمی‌دانند ترامپ قرار است چه پدیده‌ای باشد. در حد شناختی که از ترامپ وجود دارد، این سؤال مطرح است که آیا ایشان بیشتر می‌خواهد سازوکارهای حاکم بر کارکرد درون آمریکا را تغییر دهد یا به‌دنبال تغییر سازوکارهای بیرون آمریکا است؟ باز هم نمی‌دانیم؟ یعنی اولویتش بیشتر پرداختن به مسائل داخلی آمریکاست یا مسائل بین‌المللی آمریکا، باز خیلی روشن نیست. ما که مناسبات تجاری و سرمایه‌گذاری و تکنولوژیک با آمریکا نداشتیم، بنابراین اینکه ترامپ خاص پروژه ایران بخواهد سیاستی را دنبال کند، باز خیلی روشن نیست. شاید در مورد هیلاری کلینتون بیشتر روشن بود که چه چالش‌هایی ممکن است برای ایران داشته باشد. در نتیجه به نظرم اگر روی رفع موانع اصلی که در اختیار خودمان است، متمرکز باشیم، می‌توانیم مطمئن باشیم این امر به بهبود رشد اقتصادی ما کمک خواهد کرد. یعنی یک دوره زمانی را بگذاریم روی این امر که به اصلاح سازوکارهای درونی اقتصادمان اولویت دهیم و کار کنیم و مناسبات با کشورهایی که خیلی شاید تحت‌تأثیر این شرایط قرار نگیرند برای ما فعلا می‌تواند تا مدت زیادی ظرفیت رشدایجاد کند.

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: