کتاب انحلال نظام تدبیر
نویسنده: فتحاله آقاسیزاده
ناشر: روزنه، چاپ اول ۱۳۹۴
۷۳۶ صفحه، ۳۹۵۰۰ تومان
*****
از وقتی که توانستم بفهمم، در جستجوی فهم درستی از وقایع بودم. سالهای قبل که در دانشگاه درس میخواندیم، مهمترین دغدغه و پرسش ما توسعه ایران بود و شاید حاصل همان اندیشهورزیها و دغدغه توسعه ایران بود که مرا به سازمان برنامه و بودجه کشاند.
به اتکای درک پیشین و یافتهها و دادهها، خیلی زود متوجه شدم که کارشناسان سازمان برنامه و بودجه، تمرین درک درست از کلنگری میکنند. آنها پرورش مییابند تا «ماکرو» باشند و کلان نگاه کنند. البته طبیعی است که این سازمان نیز از آفات و بیماریها در امان نباشد و نیست و برخی از کارشناسان و مدیرانش، ظرفیت چندانی برای کلاننگری و دیدگاه کلگرایانه نداشته و ندارند. این شاید بدان سبب است که آنها استعداد چندانی برای حضور در آن سازمان نداشتهاند و مثل بیشمار آدمهای سرگردان در جبر زندگی ایرانی، گذرشان به سازمان برنامه و بودجه افتاده است! صرفنظر از گمگشتگانِ به جبر روزگار به بهارستان رسیده، شاکله سازمان برنامه و بودجه شاکلهای مقبول، دوستداشتنی و قابلستایش بوده و هست. نگارنده نیز یکی از آنها بود که این سازمان فرانگر را دوست میداشت. قطعاً همین علاقه به ارتقای جایگاه سازمان برنامه و بودجه موجب شده بود نگارنده به احمدینژاد که پرچم اصلاح و ارتقاء برافراشته بود، امیدوار گردد. چرا که بر این باور نیز بودم که آن سازمان چندان هم مقدس نیست! و باورمند بودم که اگر این سازمان پرورش یابد و بهسامان مدیریت شود، میتواند نقش شگرفی برای توسعه ایران ایفا کند.
اما احمدینژاد مستقل از نگاه و نظر خواص و عوام، آرای خویش را داشت و مدل اختصاصی خودش را دنبال میکرد و سازمان مدیریت و برنامهریزی نیز یک سازمان مادون و همیشه ملکِ طلق رئیسجمهور بود! بر این باورم که احمدینژاد صرفنظر از کارکردهای مثبت و منفیاش، ناخودآگاه برای ما علاقهمندان به توسعه ایران، نقش یک معلم را پیدا کرده بود. معلمی که آنچه کرد، برای ما و آیندگان درس بوده و هست! تردیدی نیست که رفتار احمدینژاد و کارهایش بود که روحانی را رئیسجمهور ساخت. او بدون آنکه خودش بخواهد حسن روحانی را به پاستور رساند وگرنه روحانی، مثل خاتمی، هیچگاه نمیتوانست چنین اقبالی را پیشبینی کند!
انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی، یکی از اقدامات مهم احمدینژاد بود که در سبد آرای روحانی وزن مهمی داشت و میتوانست خواص را متقاعد کند که او اهل حساب و کتاب است! فارغ از عملکرد حسن روحانی و تیم همراهش بعد از قدرت یافتن، آن انحلال که البته میتوانست از اختیارات رئیس دولت و صاحب سازمان مدیریت و برنامهریزی تلقی شود، بدان اندازه مذموم تلقی شد که روحانی و بسیاری نامزدهای انتخابات یازدهم برای احیای آن وعده میدادند و آن را برگ برنده برنامههایشان میدانستند. این سازمان در کارزار انتخابات یازدهم، گل سرسبد همه مناظرهها و تریبونها بود. جز لنكرانی و بعدها جلیلی، همه در سودای احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی بودند... گویی همین یك وعده برای نشستن بر بال آرای مردم، كافی بود!
روحانی بیش از همه از مناقب احیا سخن گفت: «احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی جزو برنامههای من و از تصمیمات هفته اول دولت تدبیر و امید است که باید عمل شود، حتی معتقدم رئیس این سازمان باید معاون اول رئیسجمهور باشد تا با قدرت عقبماندگیها را جبران کند و کار را بهپیش ببرد.»
صرفنظر از بزرگنمایی اندکی غیرواقعی در باب انحلال سازمان و تقدسبخشی غلوآمیز و ناصحیح، داستان احمدینژاد و سازمان مدیریت و برنامهریزی، برای نگارنده داستانی خواندنی است که میتواند برای اهل اندیشه خواندنیتر نیز باشد! روایتی تلخ اما آموزنده از اقدام رئیس دولتی که لایههای پنهان بیشماری داشت و میان قول و فعل او شکافی به وسعت ایران بود!
کتاب «انحلال نظام تدبیر» حاصل کندوکاو نگارنده علاقهمند به توسعه ایران است که به چرایی انحلال و نیز برشماری ابعاد و وجوه مهم تغییرات این سازمان در پی آن پرداخته است. در بخشی از پیشگفتار کتاب، چنین نوشتهام:
«... نمیخواستم منتظر دیگران بمانم. ولی امیدوارم دیگران هم بنویسند و درك و یافتههایشان را در خصوص موضوع منتشر كنند. اگر استنباط و برداشت من مورد تصدیق دیگر پژوهشها قرار گیرد بسی خشنود خواهم شد، اما اگر درك دیگری هم داده شود باز هم خرسند میشوم؛ چون تمام هدف من حقیقت بود نه چیزی دیگر. من هدف دیگری جز كمك به جویندگان حقیقت و راستی برای خود قائل نبودم...»
«... تصور میكنم این پژوهش را بتوان بهنوعی با تاریخ شفاهی سازمان برنامه و بودجه (سازمان مدیریت و برنامهریزی/معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی)، مرتبط دانست...»
کتاب در پنج بخش و چهارده فصل تدوین شده است:
مقدمه/ پیشگفتار
بخش اول:
فصل ۱: از آرامش تا انحلال
فصل ۲: انحلال؛ مهندسی اقدامات
فصل ۳: انحلال؛ ورود برقعی با مأموریت مشخص
بخش دوم: انحلال؛ چرایی
فصل ۴: آیا سازمان برنامه آمریكایی بود؟
فصل ۵: آیا سازمان برنامه طاغوتی، غیرانقلابی و غربی بود؟
فصل ۶: مبانی نظری برنامه چهارم چه بود؟
فصل ۷: اخلال در پیشرفت و مانع دستگاههای اجرایی
فصل ۸: مخالفتها، کار کارشناسی، خلقوخوی مغرورانه، فساد و ...
بخش سوم: انحلال؛ ابعاد و عرصههای تغییرات ساختاری
فصل ۹: تغییرات شوراها و شورای اقتصاد
فصل ۱۰: تغییرات تشكیلاتی و مدیریتی
فصل ۱۱: تغییرات نیروی انسانی، ساختمانها، آموزش نیروی انسانی
فصل ۱۲: تغییرات موسسه
بخش چهارم: مهندسی تدوین و تصویب بودجه سالانه
فصل ۱۳: انحلال؛ تغییرات در ماكت و محتوای بودجه سالانه
بخش پنجم:
فصل ۱۴: انحلال؛ نقشآفرینان
در کتاب «انحلال نظام تدبیر»، به واکاوی اقدامات دکتر محمود احمدینژاد، امیر منصور برقعی و بسیاری از نقشآفرینان همراه و همچنین به چگونگی فعالیتها و رفتار دکتر فرهاد رهبر در جایگاه ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی نیز پرداختهام. فصل اول کتاب، اختصاصاً به بازشناسی حضور فرهاد رهبر در سازمان مدیریت و برنامهریزی و چرایی خروج ایشان از سازمان پرداخته است. دیگر فصول کتاب به داستان انحلال و فضاسازیهای پیرامونی در دوره مهندس امیر منصور برقعی مربوط است. مطالعه دقیق این اثر را به همه آنها كه دغدغهی توسعه ایران دارند، توصیه میکنم؛ چرا که تصاویری دیدنی از سپهر سیاست، قدرت و مدیریت در ایران را نشان میدهد.
منبع: الف