اصغر هادوی کاشانی
توسعه اقتصادی، شامل فرصت هایی است که کلیه آحاد جامعه با هر ویژگی «قومی ـ نژادی ـ مذهبی»، بدون تبعیض از آن بهره می برند تا منابع اقتصادی را برای اهداف تولید و مبادله و زیر ساخت ها به کار گیرند و از تخصیص منابع، بر اساس توانایی و شایستگی ها به طور یکسان برخوردار باشند. فرصت هایی که به آنها اشاره شد معمولاً از طریق افزایش تولید ناخالص ملی و افزایش درآمد سرانه پدید می آیند.
با نگاهی کلی به تاریخچه و پیشینه مباحث توسعه در قرن اخیر، بویژه از دهه پنجاه قرن بیستم میلادی به این سو، نشان می دهد که در آغاز، شاخص های صرفاً مادّی و فیزیکی ملاک بوده و به تدریج، دامنه مباحث توسعه از حوزه اقتصادی به سایر حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشیده شده است. مایکل تودارو، اشاره ای به آزادی به عنوان مولود مبارک توسعه داشته است، امّا آمارتیاسن در کتاب «توسعه به مَثابه آزادی» به عنوان نظریه ای در توسعه، مطرح نمود که آزادی، ارتباطی دو سویه با توسعه دارد و توسعه را هم ابزار توسعه و هم هدف توسعه معرفی نمود.
در این گفتار، علاوه بر معرفی آمارتیاسن و آنچه دیگران در مورد کتاب او گفته اند، اشاره ای به بخش های کتاب در مورد نظریه اش خواهیم داشت.
الف ـ آمارتیا سن و ویژگی کتاب او
آمارتیا سن در سال 1933 در شهر سانتین کتان در ایالت بنگال هند متولد شد. لیسانس خود را در سال 1953 از دانشگاه کلکته گرفت و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال 1959 از دانشگاه کمبریج دکتری گرفت. او از سال 1956 تدریس در دانشگاه «جداوپور» در کلکته را آغاز کرد؛ ولی اندکی بعد به انگلستان بازگشت و از سال 1957 تا 1963 در کمبریج، مشغول تدریس بود.
سِن در سال 1963 به عنوان استاد کرسی اقتصاد به دانشگاه دهلی پیوست؛ امّا در سال 1970 مجدداً به انگلستان بازگشت. او دوره 1971 ـ 1977 را در مدرسه عالی اقتصاد لندن گذراند و در سال 1977 استاد کرسی اقتصاد دانشگاه آکسفورد شد.
سِن در سال 1983 نایب رئیس و در سال 1984 رئیس انجمن اقتصاد سنجی انگلستان بود. او در سال 1967 رئیس گروه کارشناسان سازمان ملل متحد بود که بررسی «نقش مهارت و تکنولوژی پیشرفته» را انجام داد. سن همچنین از سال 1980 تا 1982 رئیس «انجمن مطالعات توسعه ای» بود. او در سال 1976 به دریافت جایزه هندی «ماهالانوبیس» نایل آمد. و در سال 1998 برنده جایزه نوبل رشته اقتصاد شد.
آنچه شهرت آرماتیا سن را جهانی ساخته است و نام او را زبانزد دانش پژوهان علوم اجتماعی و اقتصادی نموده است، همین کتاب «توسعه به مثابه آزادی» است. این کتاب، بسیار مورد توجه محافل علمی و مجامع بین المللی قرار گرفته است. برای مثال، کوفی عنان، دبیر کل فعلی سازمان ملل متحد، بیان می کند که: «دنیای فقیر و محروم در میان اقتصاد دانان، زبانی رساتر، دوراندیش تر و بصیرتر از آمارتیا سن ندارد، با نشان دادن این کیفیت که زندگی ما نباید صرفاً بر اساس درآمد و ثروت، بلکه باید بر اساس میزان برخورداری ما از آزادی اندازه گیری شود. نوشته های ایشان انقلابی در نظریه و عمل توسعه به وجود آورده است. سازمان ملل متحد در کارهای توسعه خود، از خرد، اندیشه و نظرات مفید پروفسور آمارتیا سن به طور گسترده بهره برده است».
همچنین کِنت آرو(1) برنده سابق جایزه نوبل در رشته اقتصاد می گوید: «آرماتیاسن در این کتاب به طور زیبا و جامعی این ایده را که فرآیند توسعه اقتصادی ماهیتاً با افزایش آزادی، نسبت مستقیم دارد، بسط داده است. او با مثال های تاریخی، شواهد تجربی و تحلیل قوی و محکم نشان می دهد که چگونه درک وسیع و جامعه از توسعه، نه تنها مخالف آزادی نیست، بلکه مشخصاً به افزایش آن کمک می کند».
ب ـ فقر و آزادی
این جمله از آدابویا (از کشور غَنا) است: «فقر، مثل گرماست. شما نمی توانید آن را نبینید. فقط می توانید آن را احساس کنید؛ بنابراین برای آن که فقر را لمس کنید، باید در متن آن قرار بگیرید».
آمارتیا سن در این کتاب نشان می دهد که فقر در حکومت های استبدادی بیشتر است تا در ممالک دموکراتیک؛ دلیلش را هم نبودن آزادی های سیاسی و دموکراتیک در این کشورها می داند.
نویسنده درا ین کتاب، خاطره ای از کودکی (ده سالگی) خود، نقل می کند که به عنوان جرقّه ای در ذهن او، از عوامل تألیف این کتاب شده است: «بعد از ظهر روزی در باغ خانه خودمان در شهر داکا (واقع در بنگلادش) مشغول بازی بودم. ناگهان مردی فریاد زنان با چهره ای خونین وارد خانه ما شد. از پشت، چاقو خورده بود. روزها، روزهای آشوب محلّیِ ناشی از درگیری های مسلمانان و هندوها بود. نام مرد چاقو خورده «قادرمیا» بود؛ کارگر روزمزد و مسلمانی که برای تأمین معاش بخور و نمیر خانواده اش در خانه همسایه ما کار می کرد. او را در خیابان منطقه اکثراً هندو نشین ماجانی ها با چاقو مجروح کرده بودند، به او آب دادم و او از بزرگان خان ما طلب کمک کرد. لحظه ای بعد، پدرم وی را به بیمارستان منتقل کرد. قادرمیا گفت. گرچه همسرش او را از آمدن به این منطقه منع کرده بود، ولی او برای امرار معاش، مجبور بود به این جا بیاید. در واقع، نبود آزادی اقتصادی، او را به مرگ کشانده و اگر آزادی انتخاب اقتصادی داشت، زندگی اش به گونه ای دیگر رقم می خورد».
ج ـ رابطه قحطی و آزادی
به نظر آمارتیا سن، آزادی و حکومت مردم سالار می تواند مانع از گرسنگی و قحطی جوامع شود. او در این مورد می نویسد: «مردم سالاری و حقوق سیاسی حتی می تواند در پیشگیری از وقوع قحطی و دیگر منابع اقتصادی کارکرد داشته باشد. رهبران سیاسی، تمامیت خواه ـ که خود اغلب از قحطی یا دیگر منابع اقتصادی در امان هستند ـ، هیچ انگیزه ای برای پیشگیری از وقوع این گونه مصائب ندارند. در مقابل، دولت های مردم سالار، به خاطر پیروزی در انتخابات و مواجهه با نقدهای عمومی، انگیزه های بیار قوی ای برای ریشه کن کردن قحطی، بدبختی و دیگر مصائب دارند.
تعجب آور نیست که قحطی، هرگز در نظام مردم سالار، چه در آنهایی که اقتصادی غنی دارند (مانند اروپا و امریکای شمالی)، چه در آنهایی که به طور نسبی فقیرند (نظیر هند پس از استقلال، بوتسوانان، زیمبابوه) رخ نداده است. قحطی معمولاً یا در کشورهای زیر سلطه استعمار (مانند هند یا ایرلند تحت اداره حاکمان انگلیسی بیگانه) یا در کشورهای تک حزبی (مانند چین در دوره 1958 ـ 1961 اوکراین 1930 و کامبوج 1970) یا در کشورهایی با دیکتاتوری نظامی (مانند اتیوپی و سومالی و یا کشورهای ساحل افریقا در سال های اخیر) رخ داده است.
در واقع، همان طور که در این اثر تأکید شده است، دو کشور کره شمالی و سودان به نظر می رسد که سرآمد «لیگ قحطی» هستند. هر دو کشور، مصادیقی از حاکمیت دیکاتوری هستند، در حالی که پیشگیری از قحطی، مبیّن مزایای انگیزشی همراه با اراده روشن و قوی است. کثرت گرایی مردم سالاری در حقیقت، استطاعتی پیش از این دارد».
د) دو گرایش متفاوت در توسعه
آمارتیا سن معتقد است دو گرایش در توسعه وجود دارد: گرایش «مُشت آهنین» (Hard-knocks) و «فرآیند دوستانه» (Friendly Process) .
دیدگاه اول، توسعه را به صورت فرآیند «دردناک و خشن» همراه با خون و اشک می بیند و نویسنده، دیدگاه دوم را برگزیده است و در کتاب خود، تلاش کرده است که توسعه را به مثابه (به مانند) فرآیند گسترش آزادی های واقعی ـ که مردم از آن بهره می برند ـ ببیند. در این رویکرد، گسترش آزادی هم به عنوان هدف اوّلیه و هم به عنوان ابزارهای اصلی توسعه در نظر گرفته شده است.
نقش نهادی آزادی، با اهمیت آزادی های اساسی در غنی کردن زندگی انسان، ارتباط دارد. آزادی های اساسی شامل این موارد می شود: قابلیت های اوّلیه (مانند توانایی در اجتناب از گرسنگی، سوءتغذیه، بیماری و مرگ زود رس)، بعلاوه آزادی هایی که با سواد خواندن، لذّت بردن از مشارکت سیاسی و بیان آزاد و ... همراه است. در این چشم انداز اساسی، توسعه، گسترش موارد مذکور و سایر آزادی های اساسی را در بر می گیرد.
هـ ـ آزادی های ابزاری
منظور از این آزادی ها، آنهایی هستند که مستقیم یا غیرمستقیم در آزادی کلّی (مردم باید به گونه ای زندگی کنند که خود، مایل به آن هستند) تأثیر دارند. این آزادی ها عبارت اند از:
1 . آزادی های سیاسی که ناظر بر فُرصت هایی هستند که به مردم اجازه می دهد تا تعیین کنند چه کسی و بر مبنای چه اصولی باید حکومت کند.
2 . تسهیلات اقتصادی که ناظر بر فُرصت هایی است که افراد از آن به ترتیب بهره می برند تا منابع اقتصادی را برای اهداف مصرف یا تولید و یا مبادله به کار گیرند.
3 . فرصت های اجتماعی که در بر گیرنده ترتیباتی است که جامعه، جهت آموزش، بهداشت عمومی و ... ایجاد می نماید. این فُرصت ها نیز بر آزادی های اساسی افراد جهت زندگی بهتر، تأثیر می گذارند. این تسهیلات، نه تنها برای اموری همچون: سلامتی، اجتناب از افسردگی و مرگ زودرس، بلکه همچنین برای مشارکت مؤثر در فعالیت های اقتصادی و سیاسی نیز اهمیت فراوان دارند.
4 . تضمین شفّافیت، بدین معنا که افراد، در روابط اجتماعی، بر اساس این فرض که چه چیزی به آنها ارائه می شود و از آنها باید چه انتظاری داشت، با هم رفتار می نمایند. بدین جهت، جامعه بر اساس فرض اعتماد به یکدیگر عمل می کند. تضمین شفافیت، نیاز به فضای باز دارد. زمانی که به این اعتماد، خدشه ای وارد می شود، زندگی بسیاری از مردم، از نبود این فضای باز، تأثیر می پذیرد. بنابراین، تضمین شفافیت (حق افشاگری) می تواند از جمله مقوله مهمّ «آزادی ابزاری» باشد. تضمین شفافیت ها می تواند نقش ابزاری خوبی برای جلوگیری از رشوه خواری و عدم مسئولیت پذیری مالی و معاملات مخفیانه ایفا نماید.
5 . تأمین امنیت که برای ایجاد شبکه های تأمین اجتماعی، لازم است. از این طریق می توان مانع از در غلطیدن مردم به تهی دستی و تنگ دستی و یا گرسنگی و مرگ شد.
و ـ نقش های سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی زنان
یکی از جنبه های مهم نظریه «توسعه به مثابه آزادی» در نظر آمارتیا سن، درک کافی مشارکت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان و رهبری آنان است. ایشان در این باره می گوید: شواهدی وجود دارد که نشان می دهد زمانی که زنان، فرصت هایی را به دست می آورند که نوعاً در اختیار مردان است، آنان در استفاده از این امکاناتی که مردان مدعی هستند برای قرن های متمادی در اختیارشان بوده است، کم موفق نبوده اند.
فرصت هایی که زنان در سطوح بالای سیاسی در خیلی از کشورهای در حال توسعه، آن هم در موقعیت های خیلی استثنایی، به دست آورده اند، اغلب به دلیل مرگ پدران و یا شوهران دولتمرد آنان بوده است. با وجود این، در فرصت های به دست آمده، با حرارت و علاقه وافری استفاده برده اند.
ز ـ وابستگی متقابل آزادی و مسئولیت
آمارتیا سن، بین آزادی و مسئولیت، به رابطه ای دو طرفه اعتقاد دارد. او در این باره می گوید: «آزادی ها و اختیاراتی که ما در قبال مسئولیت هایمان به دست می آوریم، شدیداً با شرایط محیطی، اجتماعی و شخصی ما در ارتباط است. کودکی که فرصت تحصیل ابتدایی از او سلب شده است، نه تنها نوجوانی محروم، بلکه فردی ناتوان در تمام دوران زندگی اش خواهد بود؛ زیرا که او به عنوان یک انسان، کارهای اساسی معینی را که با خواندن، نوشتن و محاسبه کردن در ارتباط هستند، نمی تواند انجام دهد. بزرگ سالانی که از وسائل و امکانات لازم پزشکی برای درمان بیماری خود محروم اند، نه تنها گرفتار بیماری لاعلاج و مرگ خواهند شد، بلکه از آزادی انجام دادن کارهای مختلفی که در مقام انسانی مسئولیت پذیر، توانایی انجام دادن آنها را دارند نیز محروم خواهند بود. همین طور کارگرانی که نیمه مرده به دنیا می آیند، دختر بچه های مظلومی که مورد ستم قرار می گیرند و کشاورزان بی زمین عاجزی که به علت درآمد ناکافی، توان اداره خویش را ندارند، همه اینها از توانایی اداره زندگانی همراه به مسئولیت ـ که نیاز به آزادی های اساسی معیّنی دارد ـ نیز محروم شده اند. مسئولیت پذیری، مسلتزم برخورداری از آزادی است.
رابطه بین آزادی و مسئولیت، دو جانبه است. بدون آزادی بنیادین و قابلیت انجام دادن کارها، یک فرد نمی تواند در انجام دادن کارها احساس مسئولیت نماید؛ امّا برخورداری از آزادی و قابلیت انجام دادن کار، شخص را وادار می کند که انجام یا عدم انجام آن را مورد ملاحظه قرار دهد و این، نیازمند برخورداری از مسئولیت فردی است. در این صورت، آزادی، هم شرط لازم و هم شرط کافی برای مسئولیت پذیری است».
ح . تنّوع پذیری آزادی
آمارتیا سِن در نتیجه گیری نهایی از مباحثی که در مورد نقش آزادی مطرح نموده است، می گوید: «مجموعه ای از نهادهای متنّوع، مانند: بازار، ادارات، قانون گذاردن، احزاب سیاسی، سازمان های غیر دولتی، دستگاه قضایی و رسانه ها در فرآیند توسعه، به طور مشخص از طریق آثار آنها بر تقویت و پایداری آزادی های فردی نقش دارند.
دستیابی به توسعه، نیازمند درک یکپارچه و جامع از نقش های مربوط این گونه نهادهای مختلف و تقابل آنها و تعامل آزادی با نهادهای دیگر است که جنبه ها و ابعاد مختلفی به آزادی داده است؛ ولی اصل هماهنگ کننده ای بین این جنبه ها و اجزا وجود دارد و این اتحاد و یکپارچگی، حایز اهمیت است؛ امّا تنوع آزادی همچنان جای خود را دارد و این، جای تأسف ندارد، همان طور که ویلیام کوپر می گوید: آزادی، هزاران جلوه برای عرضه دارد که بردگان، هر چند راضی، هرگز از آن باخبر نخواهند شد.
در واقع، توسعه، عُصاره امکان های آزادی است».(2)
1 . آرو، مدارج مهمی را طی کرده است. 1956 رئیس انجمن اقتصاد سنجی امریکا، 1957 برنده مدال جان بیتس کلارک، در سال 1973 رئیس انجمن اقتصاددانان امریکا، 1980 رئیس انجمن اقتصاددانان غرب، 1972 برنده نوبل اقتصاد.
2 . توسعه به مثابه آزادی، آمارتیاسن کمار، ترجمه: حسین راغفر، تهران: کبیر، 1381، 517 ص، رقعی.
منبع: مجله حدیث زندگی - خرداد و تیر 1384، شماره 23.