آندری لانکوف
مترجم: شادی آذری
منبع: بلومبرگ
تصویری که اغلب ما از کره شمالی در ذهن داریم فقط تصویر کشوری آسیبدیده است که مردمانش با چهرههایی استخوانی و رنگ پریده در زیر آسمان خاکستری رنگ آن در حال رژه دستهجمعی هستند؛ اما خارجیهایی که این روزها به پیونگیانگ سفر میکنند در کشفیات خود کشوری را مییابند که مردمانش گرچه فقیرند، اما نیازمند نیستند. گرچه چاقی در این کشور پدیدهای نادر است، اما گرسنگی هم به همان اندازه نادر است.
رستورانها در حال رونقاند. بر اساس اظهارات افرادی که کشور را ترک کردهاند و افرادی که معمولا به آنجا سفر میکنند، در آنجا ترافیک شهری هم وجود دارد. برای درک وضعیت امروز کره شمالی، باید پذیرفت که اقتصاد این کشور گرچه در وضعیت دشواری است، اما به هیچ وجه نزدیک به ورشکستگی نیست. در واقع این اقتصاد از بدترین وضع خود در دهه 1990 یعنی وقتی که صنایع دولتی دچار فروپاشی شدند و قحطی موجب مرگ 600.000 نفر شد، تا کنون رشدی کند، اما با ثبات را تجربه کرده است. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که پیونگ یانگ نیم قرن بعد آمار خود را منتشر کرد، بنابراین غیرممکن است که درباره رشد اقتصادی دقیقا نظر داد، اما بانک مرکزی کره جنوبی برآورد کرده است که طی یک دهه گذشته تولید ناخالص داخلی کره شمالی با میانگین نرخ 3/1 درصد رشد کرده است. برخی از ناظران بر این باورند که ممکن است رقم واقعی از این هم بالاتر باشد، شاید در حدود 2 درصد. البته این رشد زیادی نیست، بهخصوص وقتی که با رشدهای بسیار بالاتر در شرق آسیا مقایسه شود. بهعنوان مثال سال گذشته کره جنوبی، رشد اقتصادی 3 درصدی را تجربه کرد. اما به هر حال همین رقم رشد اقتصادی کره شمالی هم نشان میدهد که اوضاع اقتصاد آن بهتر از تصورات عموم است. سال گذشته جهان از خبر مهمی در باره اقتصاد کره شمالی غافل ماند: برای نخستین بار طی سه دهه گذشته، کشاورزان کره شمالی توانستند غذای کافی برای نیازهای اساسی تغذیه مردم کشورشان را تامین کنند. گزارشهای اولیه نشان میدهد که امسال نیز بهرغم خشکسالی، میزان محصولات کشاورزی خوب خواهد بود. این موفقیت، حاصل نیاز است. در دهه 1990 تولیدات صنعتی کره شمالی به نصف کاهش یافت و فروپاشی صنعت کشاورزی منجر به بروز قحطی شد. اکثر خانوارهای کره شمالی توانستند از طریق ایجاد یک اقتصاد بازاری زیرزمینی به حیات خود ادامه دهند. آنها گزینههای محدودی پیش رو داشتند؛ چون فروشگاههای دولتی خالی از غذا ماندند و کوپنهای جیرهبندی غذا به کاغذپارههایی بیارزش تبدیل شدند.
اغلب این کسب و کارهای خصوصی در ابعادی بسیار کوچک کار خود را آغاز کردند. کشاورزان در دامنههای کوهستانی به تولید غذا برای خودشان اقدام کردند. کارگران شروع کردند به استفاده (یا دزدیدن) تجهیزات کارخانههای دولتی تا محصولات خود را تولید کنند، سپس آنها را فروختند. برخی از مردم رستورانهای مخفی افتتاح کردند و برخی دیگر بهطور غیررسمی خیاطی میکردند. بازارهایی که حکومت تاب تحمل آنها را نداشت، کمکم گشایش یافت. همانطور که انتظارش میرفت، برخی از عوامل طبقه کارآفرین و نوظهور کره شمالی نسبتا ثروتمند شدند و شروع کردند به جستوجو برای فرصتهای پرمنفعتتر. چنین شد که کارگاهها، مهمانسراها و رستورانهای غذای فوری بخش خصوصی، سر برآوردند. برخی از ناظران خارجی با وجود آنکه پذیرفته بودند که اوضاع رو به بهبود است، اما همچنان بدبین بودند، چون بر این باور بودند که رشد اقتصادی تا حدود زیادی تنها به پیونگیانگ محدود است؛ اما شواهد موجود نشان میدهند که در حومه شهرها هم زندگی رو به بهبود است. اصلاحات کمی که طی سال 2012 در سکوت انجام شد، بخش کشاورزی را بیشتر متحول ساخت. مانند چین دهه 1970، کشاورزان کره شمالی اکنون اجازه دارند نام اعضای خانواده خود را بهعنوان کارگر ثبت کنند و به این ترتیب مجاز شوند که یک سوم محصول تولیدی خود را برای خود نگهدارند. (هنوز مابقی به دولت تعلق خواهد گرفت.) بیشک پیونگیانگ همیشه از امتیاز بالاتری برخوردار است و ساکنان آن از چیزهایی که مردم روستا آنها را تجملات لوکس باور نکردنی میپندارند، برخوردار هستند. از جمله این موارد میتوان به خانههایی که گاهی دارای آب گرم هستند، اشاره کرد. طی یک دهه گذشته این فاصله طبقاتی بیش از پیش افزایش یافته است. اما همانطور که قیمتهای املاک نشان میدهد، این به آن معنا نیست که حومه شهرها از پیشرفت بازماندهاند. در تئوری، معاملات املاک در کره شمالی ممنوع است؛ اما در عمل این کار به امری متداول تبدیل شده است. طی 15 سال گذشته قیمت املاک در پیونگیانگ حدود 10 برابر شده است و این نشان میدهد که قدرت خرید مردم رو به افزایش است.
هماکنون قیمت یک آپارتمان خوب سه خوابه در پیونگیانگ در حدود 70،000 دلار است. در حومه شهر اما چنین آپارتمانی در حدود 15.000 دلار قیمت دارد و با وجود این هنوز قیمت آن هفت برابر بیشتر از اوایل دهه 2000 میلادی است. شاید اینطور بهنظر برسد که شرایط بهتر اقتصادی باید برای حکومت کرهشمالی وقت بخرد، اما دست کم در حال حاضر دغدغه بسیاری از شهروندان کره شمالی بیش از آنکه صرفا گذراندن ایام باشد، این است که چگونه پیشرفت کنند. اما معمولا وقتی مردم ناامیدند، هیچ انقلابی روی نمیدهد. شکلگیری انقلاب زمانی محتملتر است که شهروندان به این باور برسند که تحت رهبری فرد دیگری شرایط زندگیشان بسیار بهتر خواهد شد. رشد اقتصادی، آگاهی بیشتری نسبت به جهان خارج (که موفقتر هم هست) را به ارمغان میآورد.
تغییرات همچنین ترس مردم از دولت را کاهش میدهد؛ چون آنها دیگر برای تامین مایحتاج زندگی خود به دولت وابسته نیستند. آینده روشنتر برای مردم کره شمالی میتواند به معنای آیندهای تاریکتر برای حکومت این کشور باشد.