حبيب نيکجو
اين روزها کمتر کشوري را مي توان يافت که از ورود کالاهاي ارزان قيمت چيني در امان باشد. به هر کشوري که مي روي حرف از محصولات چشم بادامي هايي است که توانسته اند با توليدات داخلي اکثر کشورها رقابت کنند.
محصولاتي که ديگر تنها به سوزن ته گرد و سنجاق محدود نمي شود و اتومبيل، يخچال و تلويزيون و خلاصه هر آنچه که فکرش را بکني، در بر مي گيرد: اين وضعيت اين روزهاي دومين اقتصاد بزرگ دنيا است.
اما آن هايي که قديمي ترند خوب به ياد دارند که چينِ 36 سال پيش نشانه اي از کشور امروزي نداشت. شايد آن روزها ، چين را با سياست «جهش بزرگ رو به جلو» مائو مي شناختند که به دنبال دولتي کردن تمامي صنايع بود که با بروز قحطي سبب گرديد بيش از 30 ميليون نفر هلاک شوند. در اين گزارش به دنبال توضيح، عواملي هستيم که توانست چين 1979 را به چين 2014 تبديل کند.
عواملي که اقتصاد چين را دگرگون ساخت
پس انداز؛ محور رشد چين
شايد وجود سرمايه فيزيکي بالا يکي از مهم ترين دلايل رشد اقتصادي چين بوده است. منظور از سرمايه فيزيکي کليه کارخانه ها، شرکت ها و زيرساخت هاي فيزيکي است که در چين توسط پس اندازهاي داخلي و خارجي تامين شد. نکته جالب اينکه چين در طول تاريخ داراي بالاترين نرخ پس انداز بوده است. مثلا در سال 1979 که اصلاحات اقتصادي آغاز گرديد، مردم و دولت اين کشور 32 درصد توليد ناخالص داخلي شان را پس انداز کردند. اين پس اندازها با گذشت زمان نه تنها کاهش نيافت بلکه در سال 2004 به رقم بالاي 49 درصد نيز رسيد. براي درک بهتر اين عدد، بد نيست بدانيم که نرخ پس انداز در آمريکا نزديک 10 درصد است. يعني مردم و دولت چين به جاي صرف درآمدها براي هزينه کالاهاي مصرفي لوکس، به پس انداز پرداختند تا زمينه رشد و باروري کشور فراهم گردد.
بهره وري؛ برگ برنده چين
برنامه ريزي متمرکز در چين که موجب هلاکت 30 ميليون نفر شد، سبب گرديد تا بر وضعيت سلامت و آموزش در چين تاکيد گردد. اين گام ها در زمينه آموزش، سلامت و باروري، سبب گرديد بهره وري کارگران چيني در مقابل کارگران ساير کشورها وضعيت بهتري پيدا کندبه گونه اي که پاول کروگمن در مورد توسعه چين گفته است: رشد چين برخلاف کره جنوبي و ساير ببرهاي آسيايي که به دليل سرمايه گذاري هاي هنگفت در کالاهاي سرمايه اي صورت پذيرفته، مبتني بر بهره وري بالاي کارگران بوده است. هم چنين ساير دانشمندان نشان داده اند که 42 درصد رشد اقتصادي چين در دوره 1979 تا 1994 به دليل بهبود بهره وري در اين کشور بوده است. جالب اينجاست که بهبود بهره وري در چين به بخش خاصي محدود نگرديد و بر بخش هاي گوناگون صنعت، کشاورزي و بازرگاني تاثير گذاشت.
برنامه ريزي تدريجي چين
عامل ديگري که در رشد معجزه آساي چين موثر بود، اجراي طاقت فرسا، تدريجي و نظام يافته اصلاحات بوده است. رويکرد چين برخلاف بسياري از کشورهاي اروپاي شرقي مانند روسيه و لهستان بوده است که يک «انفجار بزرگ» در نظام اقتصادي بازار آزاد را انتخاب کردند. اين کشورها غالبا با مشکلات بسياري مواجه شدند و با رکودهاي شديدي مواجه شدند اما چين نظام برنامه ريزي متمرکز را حداقل براي يک مدت طولاني بدون تغيير نگه داشت و اصلاحات خود را در حاشيه صورت داد. براي مثال توليدکنندگان بعد از رسيدن به سهميه خود در بازار(که ميراث نظام برنامه ريزي متمرکز بود) آزاد بودند که در قيمت هاي بازار به خريد و فروش بپردازند و فروش مجدد ممنوع نشد. اين نظام «دو سويه» موجب تحريک کارايي تخصصي براي يک نظام اقتصادي مشتمل بر بازار رقابتي تر شد .
توسعه روستايي؛ موفقيت چين
پس از انجام اصلاحات سال 1978، کشاورزان چيني تشويق شدند که با عقد قرارداد با تعاوني ها، بخشي از زمين هاي کشاورزي را اجاره نمايند. در طي اين قرارداد آنها متعهد مي شدند که بخشي از محصولات خود را به تعاوني ها واگذار کرده و مابقي آن را به هر قيمتي و در هر بازاري که تمايل دارند، به فروش برسانند. از شروع اجراي اين سياست تا اواخر سال 1983، بيش از 97 درصد خانوارها با تعاوني ها قرارداد کشت و کار منعقد کردند . در اين شيوه، انتخاب نوع محصول، قيمت و نحوه فروش آن بر عهده کشاورزان گذاشته شد و وظايف تعاوني ها به انجام اموري چون ايجاد شبکه هاي آبياري، تأمين ماشين آلات و سرمايه براي کشاورزان محدود شد. اجراي اين سياست کشاورزان را به سرمايه گذاري بيشتر در فعاليت کشاورزي تشويق کرد.
منبع: خراسان