مراسم سالگرد مرحوم عالینسب عصر چهارشنبه هفته گذشته به همت مؤسسه دین و اقتصاد برگزار شد. در این مراسم فرشاد مؤمنی، میکائیل عظیمی و محمدحسین فاضلزرندی سخنرانی کردند و در پایان مراسم محمد ستاریفر و رضا امراللهی تنها به ذکر خاطره از او اکتفا کردند.
عالینسب، آیندهنگر فراجناجی
فرشاد مؤمنی، عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی
استاد فقید از هر جنبه و شأنی از جنبهها و شئون زندگی که بررسی شود، میتواند بهعنوان یک نمونه ارجمند و یک گواه صادق موردبررسی قرار گیرد. انصاف این است که ایشان چه بهعنوان یک انسان، یک مسلمان، یک مدیر و بهعنوان یک استراتژیست، ذخایر دانایی بسیارارجمندی برای ما به یادگار گذاشت و امیدواریم با بزرگداشت یاد و برجستهکردن وجوه اندیشهای او، کمک کنیم که بهمعنی دقیق کلمه معنای ذکر متجلی و از دل این ذکر، یادگیری با هویت جمعی حاصل شود.
برای کسانی که مسائل اقتصاد و توسعه ایران را دنبال میکنند، این شأن از وجود گرامی استاد فقید از همه شئون دیگر والاتر و آموختنیتر است و شاید یکی از توفیقات بزرگ او این بوده که هر سالی که از وفاتش میگذرد و ما شرایطی را تجربه میکنیم که مدیریت اقتصادی ایران در غیاب آن صلاحیتها و صداقتها و سلامتها جهتگیری خود را انتخاب میکند و جامعه هزینههای آن را میپردازد، قدر و منزلت و عظمت وجودی عالینسب بیشتر آشکار میشود.
در ماههای پایانی مسئولیت میرحسین موسوی، عالینسب مرا صدا زد و گفت: «امروز میخواهم مهندس موسوی را در معرض یک انتخاب خطیر قرار دهم». با همدیگر چارچوب کارشناسی آن را تهیه کردیم. عالینسب به مهندس موسوی گفت: «تیمی که بعدا قرار است روی کار بیاید، آدمهایی سیاسی هستند ولی تجربه اجرائی ندارند و بهجای آن تصورات خیلیخام دارند و ممکن است تا اینها بیایند و بر اوضاع مسلط شوند، ایران دچار مشکلات جدی شود. شما باید الان انتخاب کنید. پیشبینی و تدارک مایحتاج مردم و تولیدکنندهها اگر با این نگرش بخواهد انجام شود، در فهرست واردات زمان مسئولیت شما ثبت میشود. یعنی از نظر پرستیژ برای شما مناسب نیست ولی برای مملکت ضروری است. ما برنامه را تهیه کردیم و باید این تدابیر اندیشیده شود». برآورد عالینسب این بود که حداقل ١٨ ماه برای دولت بعدی زمان لازم است تا با واقعیتها آشنا شود. مهندس موسوی آن انتخاب تاریخی را انجام داد و مسئولیت تامالاختیار این کار را هم به عالینسب واگذار کرد و انجام شد.
عالینسب فردی به تماممعنا انسانگرا بود و در همه رفتارهای عالینسب، نگاه به آینده و چیزی که ما امروز اسم آن را نگاه ملی و دینی و فراجناحی میگذاریم، مجسم است.
عالینسب، مرد متذکر
میکائیل عظیمی، عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان
وقتی صحبت از فردی مانند عالینسب میشود، قرار نیست و نمیخواهیم از او بت بسازیم، اما وظیفه و اصولی هست که حکم میکند به مرحوم عالینسب احترام بگذاریم.
تکریم منش و مرام و ارزشهای فاخر عالینسب، تکریم ارزشهایی است که قوام و حیات اجتماعی به آن وابسته است. با قاطعیت میتوانم از این جمله دفاع کنم که حیات اجتماعی و جمعی منوط به یک سلسله ارزش و اصول است که اگر جامعه به این ارزشها و اصول بیتوجه باشد نابودی و انحطاط آن آغاز میشود. جدای از این بحث، نکته دیگری نیز هست که صحبت درباره عالینسب را ضروری میکند و آن هم بحث هویت در جامعه امروزی است. جامعه امروزی ما، دهههاست با پرسش مردافکن «ما کیستیم» درگیر بوده و هست. علما گفتهاند هویت پایه بسیار مستحکمی در تاریخ دارد و در این هویت تاریخی که ضلع بسیار قوی هویت اجتماعی است، چهرهها و افراد نقش برجستهای دارند. از اینرو با صحبت درباره عالینسب و تعظیم در برابر زحماتی که برای جامعه کشیده است، در فرایند کسب و تألیف هویت گام برمیداریم.
زندگی عالینسب در چندین حوزه قابل بررسی است؛ یک حوزه فعالیتهای صنعتی او است که تجلی اصلی این قبیل فعالیتها را در دو کارخانه «صنایع نفت و گازسوز عالینسب» و «کارتنسازی» میبینیم. در حوزههای دیگری مانند امور مذهبی و خیریه نیز فعالیت داشت اما اینجا به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و سهم عالینسب در سیاستگذاری پس از انقلاب میپردازیم.
در تحقیقات خود، با سندی برخورد کردم به نام «سیاستهای توسعه و تکامل جمهوری اسلامی» که اردیبهشت ٥٩ با امضای نخستوزیری منتشر شده است. آنگونه که در مقدمه سند آمده است؛ فرایند تدوین این سند فروردین ٥٨ شروع میشود. بعد از انقلاب دفتری به نام «دفتر طرحهای انقلاب» تشکیل میشود که مسئولیت آن برعهده دکتر یدالله سحابی بود. این دفتر در هشت فروردین یعنی دو ماه پس از پیروزی انقلاب تأسیس شده است.
بعد از تشکیل این دفتر، فراخوانی منتشر میشود تا جامعه پیشنهادهای خود را در حوزههای مختلف برای ساختن جامعه جدید در نظام تازه مستقرشده بدهند. در این فراخوان ٥٢٠ طرح در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارائه میشود و ١٩٥ نفر از کارشناسان دولتی، خصوصی، کشاورزی و صنعتی برای طبقهبندی این طرحها مشارکت میکنند. این کار تا مرداد ٥٨ طول میکشد و بیش از چهار هزار نفرساعت هم وقت میبرد. گزارش مقدماتی در مرداد ٥٨ تنظیم و با عنوان «گزارش مقدماتی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران» به نخستوزیری ارائه میشود. این گزارش در چندین نوبت در روزنامهها منتشر شود و از مردم تقاضای اظهارنظر میکنند. گزارش مقدماتی در اختیار ٢٤٠ استاد دانشگاه، متخصص حوزههای مختلف، کارشناسان دستگاهها، صنعتگران و کشاورزان قرار میگیرد و با صرف حدود هفت هزارو ٨٠٠ نفرساعت، به گزارش نهایی با عنوان «سیاستهای توسعه و تکامل جمهوری اسلامی» تبدیل میشود. در این مرحله پایانی، ٦٤ نفر مشارکت برجسته داشتهاند که آقای عالینسب یکی از این افراد بوده و جدای از این در دفتر طرحهای انقلاب هم از افراد برجسته بوده است. این سند برجسته است چراکه قرار بوده سند طرحهای حکومت پس از انقلاب باشد، سندی است که از دالان مشارکت لایههای مختلف عبور کرده و حتی متن آن در روزنامه منتشر و از مردم عادی نیز تقاضای اظهارنظر شده است. در محتوای این سند، رسیدگی به محیطزیست بسیار پررنگ است، به حقوق مالکیت پرداخته شده و لزوم مشارکت برای انجام برنامههای توسعه مطرح شده است. به مسئله آب نیز پرداخته شده و اینکه توسعه کشاورزی بدون تعیینتکلیف مسئله آب، نشدنی است؛ چیزی که ما الان بعد از ٣٥ سال به آن رسیدهایم. در مورد فعالیت عالینسب در مقطع پس از دولت موقت و زمان استقرار دولت میرحسین موسوی، اظهارنظر خود مهندس موسوی اینگونه است: «عالینسب دانش فراوانی همراه با تجربههایی ژرف و گسترده داشت. این دانش و تجربه در کنار تدین ایشان و نیز ایمان عمیق ایشان به پروژه انقلاب و دلسوزی برای قشر مستضعف و نیروی کار یک موقعیت استثنایی به ایشان میبخشید. میتوانم بهطور قاطع بگویم که در تحلیلها و نظرات ایشان راههای بسیار درخشان برای برونرفت از بحرانها و فائقآمدن بر مشکلات وجود داشت. اضافهبرآن بنده حساسیت و دلسوزی ایشان به مستضعفان و نیروی کار را با ارزشها و مصالح انقلاب کاملا سازگار میدیدم. بودند کسانی که در آن شرایط خود را طبیب اقتصاد درهمشکسته بهارثرسیده از دوران ستمشاهی قلمداد میکردند و درعینحال ذرهای به سرنوشت آن کسانی که امام از آنان به کوخ نشینانی {یاد میکرد} که مویی از آنان به همه کاخنشینان شرف دارد، توجه نداشتند. ایشان از همه غنیتباران متفرعن و همه کسانی که حضرت امام آنان را مرفهین بیدرد مینامید نفرت داشت. ایشان مرعوب قدرتها و ایسمها و مکتبها نبود و گفتمان انقلاب در آن شرایط چهرههای مستقل شجاع و غیرمرعوب را میپسندید».
حال با این توضیح مهندس موسوی از مرحوم عالینسب، به بررسی حضور ایشان در شورای اقتصاد میپردازم؛ عالینسب در دهه ٦٠ حضور پررنگی در سیاستگذاری اقتصادی در این شورا داشته است. به استناد ماده دو قانون برنامهوبودجه کشور، هدف این شورا هدایت و هماهنگکردن امور اقتصادی کشور است؛ یعنی شورای اقتصاد اتاق فکر اقتصاد ایران محسوب میشود و عالینسب حضور جدی و پررنگی در این شورا داشت.
از شادروان رحیمیدانش درباره رفتار و اخلاق عالینسب در شورا پرسیدم، گفت: «عالینسب جزء افرادی بود که نسبت به برخی مسائل حتی از حاکمیت نیز توجه بیشتری داشت، در مورد مباحثی که اطلاع نداشت دخالت نمیکرد، بیشتر گوش میداد و کمتر حرف میزد، برای انسان ارزش قائل بود و اقتصاد را در فرمول خلاصه نمیکرد. در شرایطی که بیشتر اعضای شورا تقریبا جوان بودند، عالینسب مانع تندرویهای احتمالی بود. از مهمترین دغدغههای او این بود که هزینه دولت افزایش نیابد. نصیحتگونه سخن میگفت و هر چه میدانست، عرضه میکرد. یکی از طرفهای مباحث دشوار و پیچیده بود و باوجود برخورد برخی از اعضای شورا، روش او در برابر مخالفان، پرخاشگرانه و بیاخلاق نبود. به جرئت میتوانیم عالینسب را در آن دوره مرد متذکر بنامیم. پررنگترین صفت در این مقطع و حوزه از فعالیتهای عالینسب، این است که او مرد متذکر بوده است. عالینسب یک سرمایه ملی است نه به علت اینکه مالک دو کارخانه یا روزگاری مشاور نخستوزیر بوده، بلکه به این دلیل که عالینسب میتواند یک الگو باشد آنهم در زمانهای که نسل سرگردان وطن در بزنگاههای تصمیمگیری، خود را بیپشتوانه و بدون اتکا احساس میکند اگر نسل حاضر را ملزم به شناخت پیشینه تاریخی و شناخت مبانی هویتی میدانیم، پیش از آن باید امکان شناخت عناصر کلیدی تاریخ و مبانی هویتی را فراهم کرده باشیم. دراینمیان طرح برخی افراد و برخی نامها نهفقط برای حفظ حرمت، بلکه برای تضمین حیات و پویایی جامعه ضرورتی تام و تمام خواهد داشت برایناساس نام عالینسب در کنار جمله افرادی است که میتواند بهعنوان الگو، نمونه و سرمشق نسل مردد و گاهی مستأصل قرار گیرد، چراکه زندگانی و سیر حیات وی ظرفیت نمونهشدن و الگوگیری دارد.
مردی با نگاه به آینده
محمدحسین فاضلزرندی، استاد دانشگاه پلیتکنیک
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستادگی کردند. بعضی پیمانهای خود را به آخر بردند و بعضی در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. عالینسب سمبلی بود از این عاریه که تا آخرین لحظه عمر بر سر عهد و پیمان خود با خدا وفادار ماند.
بهطور کلی عالینسب را باید بدون افراط و تفریط در کانتکست عالینسب بررسی کرد، به عبارت دیگر، ای کاش میتوانستند خانواده عالینسب مکتوبات ایشان را جمعبندی و منتشر میکردند یا در اختیار دوستان میگذاشتند برای جمعبندی و تبدیل به اسنادی که از عالینسب باقی مانده است.
بسیاری از مطالبی که ما الان مطرح میکنیم، یا در گذشته مطرح میکردیم براساس روشها و منشهایی بوده که با عالینسب داشتهایم. عالینسب در چند وجه قابل بررسی است:
اول؛ وجه فلسفی عالینسب که بهشدت تحت تأثیر مرحوم بهشتی و مرحوم جعفری بود. بهنظرم بهلحاظ فلسفه مدرن، ملغمهای از فلسفه کانت بود، هابرماس بهعلاوه مسائل فلسفی اسلامی که سر جای خودش هست.
دوم وجه اخلاقی و رفتاری عالینسب که زبانزد خاص و عام بود. رفتار و اخلاقی اسلامی، براساس همان حدیثی که بارها میگفت: «پیامبر فرمود من مبعوث شدم بهخاطر مکارم اخلاق».
اقتصاددانان باید به وجه اقتصادی او بپردازند. بحث من وجه سیستمی عالینسب و تفکر سیستماتیک اوست. او بسیار دغدغه توسعه مدرن داشت و برای بنچ مارک هم ایران را با کشورهای توسعهنیافته مقایسه نمیکرد بلکه سرنوشت ایران را سرنوشت کشوری توسعهیافته میدانست و با اقتصادهایی مانند ژاپن یا کشورهای آمریکای شمالی مقایسه میکرد.
او در بسیاری از مسائل، سیستمی و سیستماتیک فکر میکرد. وقتی عالینسب با یک پدیده مواجه میشد، این پدیده را در متن یک پروژه میدید. میگفت باید تحلیل و برنامهریزی کنیم و با پیداکردن راهحل، اگر اجرای طرح شدنی است، اجرا کنیم. بارها میگفت هرچه را میگویید به مدل تبدیل و اجرا کنید.
عالینسب زیاد به گذشته رجوع نمیکرد. اگرچه تجارب گذشته را بیان میکرد. به عبارت دیگر آن چیزی که من از عالینسب گرفتم، نگاه او به آینده بود. او برای ایران توسعه و ریشهکنی فقر را آرزو داشت، زمانی که بحث بود کشاورزی محور توسعه باشد، عالینسب مخالفت میکرد؛ صنعت و تکنولوژی را محور پیشرفت میدانست و اگر میخواهیم پیرو او باشیم، باید با دستیابی به تکنولوژی و دانش بهدنبال توسعه باشیم.
٢ خاطره از عالینسب
در پایان محمد ستاریفر و رضا امراللهی فقط به ذکر خاطرهای از عالینسب اکتفا کردند.
در پایان مراسم بزرگداشت، دکتر محمد ستاریفر و دکتر رضا امراللهی با نقل خاطرهای کوتاه یاد مرحوم عالینسب را گرامی داشتند.
محمد ستاریفر: فکر کنم سال ٦٥ یا ٦٦ بود که بحران پولی داشتیم. برای تنظیم بودجه هرچه میکردیم تعادل در منابع و مصارف شکل نمیگرفت. بعد از تلاش همگانی قالب بودجه بسته شد و گزارش را به نخستوزیر دادیم. عالینسب به نخستوزیر گفت من نگران تأمین بعضی از کالاها بودم. یکی از کالاهایی که در آن شرایط حساس برای او اهمیت داشت، تأمین شیر خشک بود. همچنین عالینسب بهخاطر بودجهای که برای تأمین جهیزیه جوانان گذاشته بودیم، از ما تشکر کرد.
رضا امراللهی: عالینسب همیشه تأکید داشت که طبقات فرودست جامعه را بالا بیاورد. ولی نه اینکه بهظاهر به آنها کمک کنیم، بلکه این بحث او درمورد طبقات مستضعف با این نگاه بود که به دانش، تجربه و نگاه آنها به آینده اضافه شود.
منبع: شرق