دوشنبه, 27 بهمن 1393 10:57

نرسی قربان: مصرف‌کنندگان نفت، قیمت را هدایت می‌کنند

نوشته شده توسط

سقوط قیمت نفت تاحدود زیادی قابل‌پیش‌بینی بود. اگر بخواهیم دلایل سقوط قیمت نفت را به‌طور خلاصه شرح دهیم؛ باید به این نکته اشاره کنیم که در چهارسال گذشته، عرضه جهانی نفت نسبت به تقاضای جهانی بیشتر بوده است؛ بنابراین تزلزل بازار و افت قیمت نفت قابل‌پیش‌بینی بود. این اظهارات اکثر کارشناسان حوزه انرژی است که بر این عقیده‌اند، باتوجه به تحولات منطقه‌ای، سیاست‌های آمریکا در قبال تولید shale oil و همچنین سیاست‌های عربستان زمینه را برای کاهش قیمت فراهم کرده بود. به گفته کارشناسان باتوجه به رکودی که همچنان در جهان حاکم است و افتی که در نرخ رشد اقتصادی کشورهایی مانند هند، چین و برزیل اتفاق‌افتاده، همچنان رشد عرضه از رشد تقاضا در بازار نفت بیشتر خواهد بود. ازطرف‌دیگر تحریم‌های روسیه که منجربه کاهش سرمایه‌گذاری در بخش نفت این کشور و کم‌شدن تولید در میان‌مدت شده است با کاهش رشد اقتصادی و کاهش تقاضا برای نفت تاحدی جبران می‌شود. نفت شیل آمریکا در سه‌منطقه عمده تولید می‌شود. با قیمتی حدود ٤٥دلار هم سرمایه‌گذاری در برخی از این مناطق، اقتصادی است. تحلیل‌ها پیش‌بینی می‌کنند با قیمت ٤٥تا٥٠دلار، فعالیت ٧٠درصد از منابع غیرمتعارف آمریکا ادامه پیدا می‌کند. بااین‌حال مساله کاهش قیمت نفت، زمینه گپ‌وگفت ما با نرسی قربان، متخصص ایرانی حوزه اقتصاد انرژی، شد. او دکترای اقتصاد انرژی از دانشگاه لندن دارد و در خلال سخنانش بر سیاسی‌بودن کاهش قیمت نفت تاکید می‌کند.
‌تا چه حد کاهش قیمت نفت متأثر از نتیجه کاهش رشد اقتصادی در اروپا و چین، استفاده آمریکا از فناوری‌های جدیدی برای استخراج نفت از سنگ شیل (shale oil)، فشار بر روسیه و همچنین عرضه غیرمتعارف عربستان است؟
این تحولات در گذشته هم اتفاق افتاده است. قسمی از این عوامل به بخش تقاضا مربوط است، برخی به عرضه و بخشی هم سیاسی است. در سال‌های گذشته این تحولات را اوپک مدیریت می‌کرد و با کم‌وزیادکردن عرضه این تحولات را پوشش می‌داد. به این شکل که در زمان افزایش تقاضا، عرضه را بالا می‌برد و بالعکس و درنتیجه طی بیش از ٣٠سال گذشته مدیریت عرضه‌ای را شاهد بودیم که از ایجاد نوسانات شدید در بازار جلوگیری و از ثبات بازار محافظت می‌کرد، ولی الان تیمی متشکل از عربستان و کشورهای جنوب خلیج‌فارس، با این مدیریت عرضه مخالفت می‌کنند و این مدیریت عرضه رها شده است، البته برای این مخالفت دلایل سیاسی عنوان نمی‌کنند و عدم‌کاهش تولید را دفاع از سهم بازار بیان می‌کنند که درصورت کاهش سهم، بازار را به غیراوپک و رقیب می‌دهند. در ظاهر دفاع از سهم بازار است و به‌نوعی کاهش سهم غیراوپک را برای اوپک به ارمغان می‌آورد. بحث سهم بازار، غیراوپک و قیمت، گاهی تشدید می‌شود و گاهی تخفیف پیدا می‌کند. من به یاد دارم در سال١٩٨٦ هم قیمت‌ها به‌شدت کاهش پیدا کرد. همین کشورها چنین استدلالی داشتند که کاری کنیم رقبا سهم بازار را از دست بدهند. آن‌زمان بحث خارج‌کردن دریای شمال از میدان رقابت بود. آن‌زمان این کشورها چقدر موفق بودند؟ به‌هیچ‌وجه موفق نبودند. با اصرار همین کشورها تولید کاهش پیدا نکرد و قیمت‌ها به زیر ١٠دلار رسید، غیراوپک سهمی را از دست نداد، بلکه سهم بیشتری از بازار را گرفت. دریای شمال از مدار خارج نشد و در آخر اوپک ناگزیر از کاهش تولید و برگرداندن قیمت‌ها شد. اینها ظاهر قضیه است و بحث‌ها تکراری است. دولت آمریکا به‌تازگی منع صادرات shale oil را لغو کرده است تا از تولید داخل خود حمایت کند. با برداشتن ممنوعیت صادرات این محصول که تنها در بازار داخلی آمریکا مصرف می‌شد و در بازارهای بین‌المللی رقابتی برای آن وجود نداشت، روانه بازار صادرات شده و بیشتر بازارها را از ما می‌گیرد. با عدم‌کاهش تولید توسط اوپک نه‌تنها این کاهش توسط غیراوپک اتفاق نیفتاد و تولید shale oil متوقف نشد، بلکه روانه بازار اروپا شده و بیشتر بازارهای ما را تحت‌تاثیر و فشار قرار می‌دهد.
بنده معتقدم اگر همین الان صادرکنندگان بزرگ اوپک، حتی آنهایی که بالای یک‌میلیون‌بشکه نفت صادر می‌کنند، تنها پنج‌درصد از صادرات خود را کاهش دهند، با قاطعیت می‌توان گفت قیمت‌ها ٥٠درصد ترقی می‌کند. کدام عقل سلیمی این را نمی‌پذیرد؟ پس نتیجه می‌گیریم بحث اقتصادی نیست و مسایل سیاسی است.
این هدف‌گیری‌ها سیاسی است و در سطوح عمیق‌تری از این چندکشور اتفاق می‌افتد. این کشورها تنها مجری هستند و با اجرای این برنامه‌ها به خود این کشورها نیز لطمه وارد می‌شود. با این روند تنها کشورهای مصرف‌کننده سود می‌برند که هم قیمت کمتری برای نفت می‌پردازند و هم اقتصادشان شکوفا می‌شود و هم به اهداف سیاسی‌شان می‌رسند. چیزی که در بازار نبود و در داخل مصرف می‌شد را روانه بازار کردیم. مسایل مهم‌تری در پس این بحث‌های ظاهری نهفته است و کشورهای مصرف‌کننده قیمت‌ها را هدایت می‌کنند.
‌در عرصه سیاسی نمونه‌ای دارید که سیاسی‌بودن کاهش قیمت نفت را بیشتر نمایان کند؟
یک‌سری از مقامات آمریکایی ازجمله آقای مک کین از مقامات عربستان به‌خاطر کاهش قیمت نفت تشکر کردند. مقامات عربستان ادعا می‌کنند با سیاست عدم‌کاهش تولید به کشورهای غیراوپک فشار وارد می‌کنند. چطور شما تولید آمریکا را تحت‌فشار قرار می‌دهید و آمریکا از شما تشکر می‌کند؟ این روند توسط آمریکا برنامه‌ریزی‌شده است و این کشورها تنها مجریان طرح بودند. طراحان به‌دنبال دست‌یابی به اهداف سیاسی هستند و درصورت‌ عدم‌دسترسی به اهداف تعیین‌شده، به وضعیت قبل برمی‌گردند و این بحث‌ها خاتمه پیدا می‌کند، اما تا زمانی‌که برنامه‌ریزان اصلی از دست‌یابی به اهداف ناامید نشوند، این وضعیت می‌تواند ادامه داشته باشد.
‌دیدگاه دیگری مطرح است مبنی‌بر اینکه اوباما از عربستان خواسته اقتصاد روسیه را نابود کند. اقدامی که در سال١٩٨٥ (١٣٦٤) منجربه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. در آن زمان عربستان تولید نفت خود را از دومیلیون به ١٠میلیون‌بشکه افزایش داد و درنتیجه قیمت نفت از ٣٢دلار به ١٠دلار کاهش یافت. شوروی نیز مجبور شد نفت را به قیمت شش‌دلار بفروشد. عربستان چیزی از دست نداد، چون با افزایش تولید، خسارات کاهش قیمت را جبران کرد، اما این یکی از دلایل فروپاشی شوروی بود. آیا باز شاهد تکرار «اقدام مشترک» آمریکا و عربستان برای فروپاشی روسیه هستیم؟
فروپاشی شوروی مقوله‌ای نیست که بتوانیم آن را صرفا به کاهش قیمت نفت نسبت دهیم. این مساله پدیده‌ای بود که دلایل و عوامل بسیار مهم‌تری در آن دخیل بودند و ما نمی‌توانیم این اتفاق را تنها به کاهش قیمت نفت منحصر کنیم. ساختاری که وجود داشت با مشکلات عدیده‌ای مواجه بود و مجموعه‌ای از عوامل منجربه فروپاشی شد. بین بلوک غرب و روسیه اختلافاتی به‌ویژه در قضیه اوکراین وجود دارد، ولی بعید می‌دانم بتوانند با کاهش قیمت نفت، روسیه را در رسیدن به اهدافش به شکست بکشانند. فراموش نکنیم گاهی بعضی کارها، نتیجه معکوس می‌دهند. فشارهایی که به برخی کشورها وارد می‌کنند، ممکن است باعث مقاوم‌ترشدن و وقوع انقلابی در اقتصادشان شود.
‌اگر مساله اقدام مشترک آمریکا و عربستان موردتوافق است، آمریکا تا کجا می‌تواند دربرابر کاهش قیمت مقاومت داشته باشد؟ چراکه به گفته «توماس فریدمن» اگر قیمت نفت به زیر ٧٠دلار برسد، باید منتظر کاهش تولید در آمریکا هم بود، چراکه درآن‌صورت دیگر تولید به‌صرفه نیست و باز شاهد افزایش قیمت نفت خواهیم بود.
چنانچه قیمت نفت کاهش یابد، تولیدات پرهزینه زودتر تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند و تولیدات کم‌هزینه دوام بیشتری خواهند داشت. تولیدات پرهزینه ازجمله shale oil آمریکا که از قبل در آن سرمایه‌گذاری صورت‌گرفته به تولید ادامه می‌دهند و با کاهش مواجه نمی‌شوند، اما بخش اکتشاف بیشتر تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. می‌توانیم بگوییم تولیدات آتی تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند و سرمایه‌گذاری برای اکتشافات متزلزل می‌شود.
‌دیدگاه دیگری کاهش قیمت نفت را متأثر از اقدامات خودسرانه عربستان، باتوجه به تحولات منطقه‌ای و شکست‌های سیاسی‌ای که این کشور در پروژه سوریه، عراق و لبنان خورده، می‌داند. آیا به‌واقع عربستان می‌تواند به‌تنهایی عاملی برای کاهش قیمت نفت آن هم به‌دلایل بیان‌شده باشد؟
من بعید می‌دانم چراکه در این پروژه عربستان را مجری سیاست‌های برنامه‌ریزی‌شده و دیکته‌شده از جانب غرب می‌دانم. عربستان مبتکر نیست، بلکه مجری است.
 
‌گرچه کاهش قیمت نفت می‌تواند در کوتاه‌مدت زمینه را برای افزایشßخرید از سوی مشتریان عربستان فراهم کند، اما در درازمدت ریسک سرمایه‌گذاری را در عربستان افزایش می‌دهد و حاشیه امن آن را کوتاه می‌کند. ازاین‌رو پیش‌بینی زمانی برای کاهش قیمت نفت چه مدت خواهد بود و عربستان تا کجا می‌تواند این روند را ادامه دهد؟
کاهش‌های گذشته در سال‌های ١٩٨٦، ١٩٩٨ و ٢٠٠٨ را به‌خاطر داشته باشیم. هرکدام از اینها برهه‌ای داشت. کاهش سال٢٠٠٨ آخرین سقوط قیمت و شاید کمتر از یک‌سال اتفاق افتاد، اما کاهش سال١٩٩٨ حدود ١٦ماه ادامه داشت، هرچند ممکن است کاهش کنونی قیمت نفت مشابه قبلی‌ها نباشد. افت فعلی قیمت نفت به فضای سیاسی و برنامه‌ریزی‌ها بستگی دارد، اما حول‌وحوش یک‌سال می‌تواند ادامه یابد. زمانی‌که برنامه‌ریزان از رسیدن به اهدافشان ناامید شوند، این وضعیت تمام می‌شود و مدیریت به بازار برمی‌گردد.
‌تا چه حد عدم‌توازن سیاسی در میان اعضای اوپک منجر به کاهش قیمت نفت شده و آیا می‌توان ضعیف‌شدن کارکرد اوپک را در کاهش قیمت نفت دخیل دانست؟
ما هیچ‌موقع در اوپک شاهد متجانس‌بودن سیاست‌ها و هماهنگ‌بودن کشورها نبوده‌ایم. شرایط سیاسی یکسان نیست، بنابراین نباید انتظار داشته باشیم سیاست‌های این کشورها یکی شود. در برهه‌هایی شاهد تخاصم و حتی جنگ بوده‌ایم؛ مانند حمله عراق به کویت و ایران که بیانگر یکسان‌نبودن سیاست‌های این کشورهاست. چیزی که باعث دوام اوپک است، توافقاتی است که براساس منافع مشترک اتخاذ می‌شود و باوجود نامتجانس‌بودن سیاست‌ها، اوپک بیش از ٥٠سال دوام آورده است.
‌علی النعیمی، وزیر نفت سعودی، اخیرا مدعی‌شده «اقدامات ما صرفا درراستای تجارت و کسب‌وکار دولت ریاض است و در اقدامات ما توطئه یا هدف‌قراردادن کشور یا فرد خاصی وجود ندارد. بالاوپایین‌آمدن قیمت‌ها ویژگی طبیعی هر بازاری است.» تا چه‌حد این اظهارات با واقعیات صحنه سیاست بین‌الملل منطبق است؟
به‌نظر من انگشت تمام اتهامات به‌سمت عربستان است. به‌خاطر کاهش قیمت نفت آنها باید با ترفندهایی فرافکنی کنند و فضای افکارعمومی کشورهای صادرکننده را آرام کنند.
‌چرا عربستان تمایل زیادی به کاهش قیمت‌های جهانی نفت نشان می‌دهد؟ آیا ایجاد سقوط آزاد در بازارهای مالی غرب آسیا با افزایش کسری‌های بودجه پادشاهی عربستان ارتباطی دارد؟
این کاهش قیمت به‌ضرر اقتصاد کشورهایی است که با کاهش تولید مخالفت می‌کنند. آنها به کشورشان، به اقتصاد و مردمشان لطمه می‌زنند تا اهداف یک‌سری از کشورهای غربی محقق شود که در مورد محقق‌شدن آن هم‌ شک‌وتردیدهایی هست. آنها از حمایت مردمشان برخوردار نیستند و ناچارند به قدرت کشورهای بیگانه تکیه کنند و بالطبع باید اوامرشان را هم اطاعت کنند.

منبع: شرق - سپیده نوری

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: