کاهش قیمت نفت هرچه بود غیرقابل پیشبینی نبود. در سالهایی که کشورهای صادرکننده نفت از قیمت بالای آن ذوقزده شده بودند، سرمایهگذاری روی منابع غیرمتعارف بهلحاظ اقتصادی توجیهپذیر شده بود. با پیشرفت تکنولوژی استخراج، بیش از پنجمیلیون بشکه به تولید نفت آمریکا افزوده شده بود و اگر تحولات سیاسی خاورمیانه و شمالآفریقا نبود، این کاهش قیمت خیلیزودتر رخ میداد. غلامحسین حسنتاش در سخنانی که روز پنجشنبه در موسسه دینواقتصاد ایراد میکرد، ضمن بیان این نکات بهبررسی آینده بازار نفت پرداخت. از نظر او هرنگاهی که به تحولات بازار داشته باشیم، قیمت نفت در سالآینده پایین خواهد بود. اینکه افت قیمت نفت را سیاسی بدانیم یا ناشی از فرآیندهای بازار آزاد، در اینکه قیمت نفت در سالآینده پایین خواهد بود، تفاوتی ایجاد نمیکند.
محور سخنان من سهبخش دارد: بخش اول در مورد دلایل سقوط قیمت نفت و اینکه آیا این سقوط، قابلپیشبینی بود؟ بخش دوم در مورد تاثیرات سقوط قیمت نفت بر اقتصاد کشورهای مختلف و اقتصاد جهانی و بخش سوم مربوط به چشمانداز ادامه روند کنونی قیمتهاست.
اگر بخواهیم دلایل سقوط قیمت نفت را بهطور خلاصه شرح دهیم؛ باید به این نکته اشاره کنیم که در چهارسال گذشته، عرضه جهانی نفت نسبت به تقاضای جهانی بیشتر بوده است؛ بنابراین تزلزل بازار و افت قیمت نفت قابلپیشبینی بود. این افزایش تولید، عمدتا مربوط به نفت و گاز شیل آمریکا بوده که از لحاظ تکنیکی - از آنجا که از لایههای سنگهای شیلی که فشردهتر از لایههای مرسوم هستند، استخراج میشود و در قدیم امکان برداشت آن وجود نداشت- رفتهرفته تکنولوژی برداشت این نفت را ممکن کرد و قیمت بالای نفت نیز این برداشت را بهلحاظ اقتصادی به صرفه کرد. این مساله باعث شد در پنج، ششسال گذشته تولید نفت آمریکا بهشدت افزایش و در مقابل، واردات این کشور بهشدت کاهش پیدا کند. این مساله به نفت محدود نمیشود بلکه در تولید گاز نیز همین روند، اتفاق افتاد. به موازات تولید گاز، میعانات گازی هم تولید میشود. این میعانات نوعی نفت بسیار سبک هستند. در حال حاضر تولید نفت و میعانات گازی ایالاتمتحده به ٥/١٣میلیونبشکه بالغ میشود. واردات این کشور نیز با کاهش حدود پنجمیلیون بشکهای از حدود ١٣میلیونبشکه به حدود هفتمیلیونبشکه کاهش یافته است. این رشد قابلتوجه در عرضه، عمدتا با تحولات سیاسی و ژئوپیلتیکی که منجر به کاهش عرضه شده بودند، جبران شده بود. در کنار این مسایل، مسایل فنی نیز به این رشد قیمت کمک کرده بود که عمدهترین آنها، حادثه فوکوشیمای ژاپن بود. این حادثه باعث از رده خارجشدن نیروگاههای هستهای ژاپن و رویآوردن این کشور به نیروگاههای حرارتی با سوخت نفت و گاز شد. تحولات لیبی، تحریم ایران و ظهور داعش و از رده خارجشدن بخشی از نفت عراق، سبب جبران این افزایش تولید شده بود. اما این افزایش تولید ادامه پیدا کرد تا آنجا که اثر اتفاقات مذکور را خنثی کرد. این افت قیمت با یک نگاه و دقت در روند عرضه و تقاضا قابلپیشبینی بود. خود من در سال گذشته در چندین یادداشت، بالابودن قیمت پیشبینیشده نفت در بودجه را با توجه به تزلزل بازار نفت، گوشزد کردم. بههرحال مسایل سیاسی که منجر به کنترل قیمت شده بودند، همیشگی نیستند. ائتلاف بینالمللی علیه داعش شکل گرفت و تصور جهانی این شد که داعش کنترل شده و مناطق نفتی عراق به تولید خود ادامه میدهند، علاوهبر این مشکلات لیبی هم کاهش پیدا کرد و منجر به افزایش تولید این کشور شد. با این اتفاقات روند کاهش قیمت نفت آغاز شد. همین روند در سالجاری میلادی نیز ادامه خواهد داشت. تمام پیشبینیها این است که این رشد تولید نفت آمریکا ادامه پیدا میکند اما با توجه به قیمت پایین نفت، شیب این رشد کم خواهد شد. با توجه به رکودی که همچنان در جهان حاکم است و افتی که در نرخ رشد اقتصادی کشورهایی مانند هند، چین و برزیل اتفاق افتاده، همچنان رشد عرضه از رشد تقاضا در بازار نفت بیشتر خواهد بود. از طرف دیگر تحریمهای روسیه که منجر به کاهش سرمایهگذاری در بخش نفت این کشور و کمشدن تولید در میانمدت شده است با کاهش رشد اقتصادی و کاهش تقاضا برای نفت تا حدی جبران میشود. نفت شیل آمریکا در سهمنطقه عمده تولید میشود. با قیمتی حدود ٤٥دلار هم سرمایهگذاری در برخی از این مناطق، اقتصادی است. تحلیلها پیشبینی میکنند با قیمت ٤٥تا ٥٠دلار، فعالیت ٧٠درصد از منابع غیرمتعارف آمریکا ادامه پیدا میکند.
بحث بعدی این است که قیمت فعلی نفت چه تاثیری بر اقتصاد جهانی خواهد داشت. در این مورد باید کشورها را تقسیمبندی کرد. این افت قیمت موجب افت رشد اقتصادی کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت خواهد شد. حتی ممکن است نرخ رشد اقتصادی برخی از این کشورها منفی شود. با توجه به میزان تجارت این کشورها با کشورهای صنعتی، افت نرخ رشداقتصادی سبب افت تقاضای کالا و خدمات این کشورها از کشورهای صنعتی خواهد شد. این مساله بر نرخ رشد کشورهای صنعتی تاثیر خواهد گذاشت. در کشورهای واردکننده و مصرفکننده نفت مثل چین، افت قیمت نفت تاثیر نسبتا مثبتی خواهد داشت. در اتحادیه اروپا بههیچوجه قیمت داخلی فرآوردههای نفتی از قیمتهای جهانی نفت، تبعیت نمیکند. در شرایط فعلی که قیمت نفتخام حدودا نصف شده، قیمت فرآوردههای نفتی بین پنجتا ١٠درصد کاهش پیدا کرده است و به این معنی است که درآمد مالیاتی دولتها از محل فروش فرآوردههای نفتی بهشدت بالا رفته است. این افزایش درآمد دولتها به سیاستهای تحریک بازار و حل مشکلات رکود این دولتها کمک خواهد کرد. در کشوری مثل آمریکا که اقتصاد بزرگ و متنوعی دارد، ارزیابی این تاثیر مشکل است. از طرفی آمریکا یک تولیدکننده بزرگ نفت است؛ بهگونهای که حتی در تولید گاز به سمت صادرات میرود. در این چند سالی که بخشهای دیگر، دچار رکود بودهاند بخش نفت به اقتصاد آمریکا کمک زیادی کرده است؛ اما اصولا سهم بخش نفت در اقتصاد آمریکا سهم بالایی نیست. بخش نفت اقتصاد آمریکا تا حدی افت خواهد کرد ولی برعکس، این اتفاق، برای بخشهای دیگر رقم خواهد خورد. هزینه تولید با افت قیمت انرژی کاهش خواهد یافت و این به افت قیمت تمامشده محصولات کمک خواهد کرد. در حال حاضر در آمریکا با توجه به اینکه آن مکانیسم مالیاتی اتحادیه اروپا وجود ندارد، قیمت بنزین برای شهروند آمریکایی نصف شده است. طبیعتا این کاهش قیمت انرژی، قدرت خرید مردم برای سایر کالاها را افزایش خواهد داد. این تحریک تقاضا به تولیدکنندهها کمک خواهد کرد. برای اینکه در این تاثیر اغراق نشود باید بگوییم که هزینه بنزین در سبد هزینههای خانوار آمریکایی حدود چهاردرصد است. برای برآورد میزان تاثیر افت بخش نفت و رونق باقی بخشها در اقتصاد آمریکا مطالعاتی انجام شده که بعضی از آنها پیشبینی میکنند به ازای هر ١٠درصد کاهش قیمت نفت، رشد اقتصادی آمریکا ٢٥/٠درصد افزایش خواهد داشت. در گزارشی که اخیرا بانک جهانی ارایه کرده، برآورد شده است اگر همین روند قیمت نفت در سال٢٠١٥ ادامه پیدا کند، کل رشد جهانی حدود ٣/٠درصد افزایش پیدا میکند. کشورهای اوپک عمدتا دارای ذخایر بزرگ ارزی هستند که آنها را در مقابله با کسری بودجه یاری خواهد کرد. عربستانسعودی حدود٧٥٠ و اماراتمتحده بیش از هزارمیلیارددلار ذخیره ارزی دارند. این ذخایر به غیر از حجم زیادی از سرمایهگذاری خارجی این دولتها همچون خرید اوراق قرضه آمریکاست؛ بنابراین تاثیرپذیری رشد این کشورها از قیمت نفت، چندان زیاد نخواهد بود.
اما در مورد چشمانداز قیمت نفت و چرایی عدمهمکاری عربستان برای کاهش تولید و افزایش قیمت باید گفت این مساله با مسایل سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. من برای اینکه این بحث را باز کنم باید به صراحت بر این نکته تاکید کنم که خصوصا بعد از دهه٧٠ و وقوع شوک اول نفتی، کشورهای صنعتی و خصوصا ایالاتمتحده بههیچوجه نفت را به سازوکار بازار رها نکردهاند. این نکته بسیار مهمی است که این کشورها به نفت نگاه استراتژیک داشتهاند و آن را به امنیت ملی خود گره زدهاند. به همین خاطر یک مجموعه استراتژی در برابر آن داشتهاند مثل اینکه وابستگی آنها به انرژی وارداتی نباید از حد بهخصوصی بالاتر برود یا اینکه اخیرا تلاششان را بر خودکفایی در زمینه انرژی معطوف کردهاند. باید در این رابطه به وضعیت آمریکا و موقعیت آن در اقتصاد جهانی دقت کرد. من معتقدم برای فهم درست از بازار نفت باید شوک اول نفتی را بهعنوان یکواقعه بسیار مهم بهخوبی درک کرد. تحلیل من این است که در آن دوران آمریکا طالب افزایش قیمت نفت بود زیرا آمریکا با توجه به ابعاد اقتصادی و رابطهای که با دنیا داشت به این نتیجه رسید که مساله را از طریق افزایش قیمت نفت حل کند. نتیجه این میشود که در بلندمدت، قیمتهای پایین نفت از استراتژی امنیت ملی و امنیت انرژی آمریکا حمایت نمیکند. استراتژی امنیت انرژی آمریکا با قیمتهای پایین نفت پیش نمیرود. یکی از استراتژیهای امنیت ملی آمریکا این است که شاخص شرکت انرژی یعنی سهم انرژی در اقتصاد مرتبا کاهش پیدا کند. این یعنی بهرهوری انرژی دایما افزایش پیدا کند که خود مستلزم بالابودن قیمت انرژی است. استراتژی دیگر آمریکا این است که سبد انرژی خود را متنوع کند. یعنی سایر منابع انرژی هم به چرخه تولید راه پیدا کنند و وابستگی به نفت و گاز کاهش پیدا کند. این هم مستلزم بالابودن قیمت نفت است چون قیمت نفتخام شاخص سرمایهگذاری در تمام انرژیهای دیگر هم بهشمار میرود. برای مثال اگر مقالهای بخواهد به بررسی اقتصادیبودن یا نبودن تولید برق هستهای در جای خاصی از دنیا بپردازد حتما این مساله با قیمت نفتخام ارزیابی میشود. پس استراتژی متنوعسازی سبد انرژی هم به بالابودن قیمت نفت وابسته است. سیاست دیگر آمریکا این است که در خود نفت هم وابستگی این کشور به خارج کاهش پیدا کند. استخراج از منابع خود آمریکا نسبت به منابع خلیجفارس پرهزینه است و بهصرفهبودن آن مستلزم بالابودن قیمت نفت است. هر متنی در آمریکا که از مباحث استراتژیک بحث میکند این مطلب مفروض است که قیمت نفت نباید از حدی پایینتر بیاید. اگر وضعیت فعلی را با افت قیمت نفت در سال١٩٨٦ مقایسه کنیم وضعیت روشنتر میشود. در آن سالها عربستانسعودی حدود چهارمیلیونبشکه مازاد ظرفیت داشت و تقاضا برای نفت اوپک دایما کاهش یافته بود. این سازمان برای حفظ قیمتها دایما از تولید خود میکاست. در سال٨٦ عربستان بهصورت ناگهانی عنوان کرد استراتژی دفاع از قیمت این سازمان اشتباه بوده و ما باید به فکر حفظ سهم خودمان از بازار باشیم. هزینه تولید رقبای اوپک بالاتر است و با رهاکردن قیمتها این رقبا از بازار خارج خواهند شد و سهم تولید اوپک به حالت قبل باز خواهد گشت. بعدها اسنادی انتشار پیدا کرد که مقامات آمریکا در آن اعتراف کردند این یک تاکتیک موقتی برای تحقق برخی اهداف بود، این اهداف شامل وادارسازی ایران به پذیرش قطعنامه، تسهیل فرآیند فروپاشی شوروی و همچنین فشار بر دولت لیبی بود. این اهداف در آن دوره تا حد زیادی محقق شد. پس برای پیشبینی آینده بازار میتوان دو نوع نگاه داشت؛ یکی اینکه این استراتژیها همچنان برای آمریکا وجود دارد و قیمتهای پایین فعلی مخل آنهاست، بنابراین وضعیت فعلی موقتی است. نگاه دیگر این است که آمریکا از استراتژیهای بلندمدت خود دست برداشته و نفت را به سازوکار بازار رها کرده است. اگر حالت دوم را بپذیریم قطعا تا اواسط٢٠١٦ وضعیت بازار بر همین منوال خواهد بود. از اواسط٢٠١٦ این روند سبب افت تولید و تقویت تقاضا خواهد شد که این امر بهصورت تدریجی افزایش مجدد قیمت نفت را بهدنبال خواهد داشت. اما من معتقدم که آمریکا حاضر به دستبرداشتن از استراتژیهای بلندمدت خود نیست و در نتیجه این وضعیت، موقتی است. هدف عمده آمریکا از این وضعیت مهار روسیه است. ممکن است فشار به ما هم جزو اهداف این تاکتیک باشد اما تاثیر این فشار بر ما چندان زیاد نیست به این خاطر که ما بیش از آنکه درگیر بازار نفت باشیم، در این سالها درگیر تحریم هستیم.
جمعبندی این بحث این است که ما با هرکدام از این دو نگاه که موضوع را بررسی کنیم، سالجاری میلادی و سال آتی هجری، سال قیمتهای پایین نفتی خواهد بود. تاثیر تفاوت این دو نگاه این است که در حالت دوم، روند قیمتها زودتر از نگاه اول بازگشت قیمتها را پیشبینی میکند. اما این روند چگونه بازخواهد گشت؟ نباید فراموش کنیم که بههرحال عرضه از تقاضا بیشتر است و رشد عرضه هم بیشتر از رشد تقاضاست. بنابراین برای بازگشت قیمتها یا باید عربستان از مازاد تولید خود دست بردارد یا اینکه یک بحران ژئوپلیتیک در جایی پیش آید که عرضه را تحتتاثیر قرار دهد.
این نکته را باید موردتوجه قرار داد که بهدلیل ویژگی منحنی تقاضای نفتخام و کشش قیمتی تقاضای قیمت نفتخام، نوسانات قیمت در بازار نفت بسیار شدید است. این ویژگی به این دلیل است که منحنی تقاضای نفتخام تقریبا عمودی است. این به این معنی است که یک اضافه عرضه کوچک میتواند منجر به یک سقوط شدید و یک کاهش عرضه میتواند به یک افزایش قیمت شدید منجر شود. شما در یک کالای معمولی برای اینکه بخواهید قیمت را ١٠درصد کاهش دهید ممکن است ١٠درصد اضافه عرضه کافی باشد اما در بازار نفتخام که حجمی حدود ٩٠میلیونبشکهای دارد، دومیلیون اضافه عرضه سبب چنین سقوط قیمتی در بازار شده است. ممکن است در یک اجلاس اوپک، تصمیم کاهش این میزان از تولید گرفته شود. بنابراین اگر عربستان تحت فشار آمریکا تولید خود را کاهش دهد یا اینکه یکی از صادرکنندگان نفت دچار مشکل شود، روند قیمتها به آسانی باز خواهد گشت. پیشبینی بازار نفت کار دشواری است به این خاطر که اولا عوامل تاثیرگذار بر نفت بهعنوان یک کالای اقتصادی بسیار زیادند و ثانیا اینکه به اعتقاد من نفت بههیچعنوان کالایی اقتصادی نیست و کشورها به آن نگاه استراتژیک دارند. در هرصورت باید این را بدانیم که سال٩٤، سال قیمتهای بالای نفت نخواهد بود. مطلب دیگری که مطرح میشود این است که میگویند عربستانسعودی میخواهد با کاهش قیمت نفت جلو اقتصادیشدن نفت شیل آمریکا را بگیرد. من این را قبول ندارم. روند سیاستهای انرژی کشورهای صنعتی که موجب کاهش تقاضای نفت اوپک از سال١٩٨٠ بهبعد شد، از سال١٩٧٥ شروع شده بود. عربستان وقتی به فکر سهم بازار اوپک افتاد که سیاست سرمایهگذاری روی نفت غیراوپک و دریای شمال پیش رفته بود. از سال٢٠٠٤ قیمت نفت بالا بوده و سرمایهگذاری زیادی روی نفت و گاز شیل انجام شده است. همین الان بیش از هزارو٦٠٠دکل حفاری در آمریکا ساخته شده و زیرساختهای این نوع تولید فراهم هستند. اگر عربستان میخواست منابع جدید نفت را از رده خارج کند باید سیاست پایینآوردن قیمت نفت را از سال٢٠٠٥ اجرا میکرد. در عین حال باید به این نکته توجه داشت که روندهایی که در منطقه پیش میرود برای عربستان بهشدت نگرانکننده است و ممکن است این کشور برای تحتفشارقراردادن رقبای منطقهای دست به این کار زده باشد اما احتمال تبانی آمریکا و عربستان برای فشار بر روسیه بیشتر است.
منبع: شرق - وحید صابری