یکشنبه, 16 آذر 1393 08:52

خیرخواهان: یارانه، ابزار کسب محبوبیت سیاسی

نوشته شده توسط

دکترجعفر خیرخواهان

مشاور معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی

شاید کمتر سیاستی مثل پرداخت یارانه به انرژی را بتوان پیدا کرد که از لحاظ منطق و عقلانیت اقتصادی بسیار ناکارآ بوده، اما از حیث تمایل سیاستمداران و کسب محبوبیت سیاسی کاملا جذاب بوده باشد.

یارانه‌هایی که در گذر چندین دهه به باری کمرشکن بر دوش دولت تبدیل شده‌اند اما همچنان پرداخت می‌شوند. برآوردهای مختلف نشان می‌دهد یارانه‌های غیرهدفمند پرداختی بابت این سیاست اشتباه بین 20 تا 30 درصد از تولید ملی را می‌بلعد. به واقع در مقاطعی قیمت نان یارانه‌ای دولتی آنچنان پایین تعیین شده بود که به مصرف خوراک دام و طیور در داخل می‌رسید و یکی از اقلام صادراتی غیررسمی به برخی کشورهای همجوار ما را نان خشک تشکیل می‌داد. قاچاق نفت و گازوئیل به کشورهای همسایه هم صنعتی گسترده و سودآور برای خود تشکیل داده است و با لطایف الحیل به آن سوی مرزها جریان می‌یابد. ترس عمدتا بی‌اساس از اعتراض‌های مردمی در گذشته به کمتر دولتی پس از جنگ اجازه داد تا شجاعت اقدام به افزایش قیمت‌های انرژی را پیدا کند. اما دولت گذشته برای اصلاح نسبی قیمت‌های انرژی و همزمان کسب محبوبیت، برگ برنده را در سردادن شعار پرداخت یارانه نقدی دید و با واریز پیشاپیش پول نفت به حساب مردم، از نقش بستن لبخند رضایت بر لبان توده‌ها و راه نیفتادن اعتراض‌های مردمی اطمینان خاطر یافت

از اين رو در اجرايي كردن تمام و كمال طرح هيچ تعللي جايز نيست و از ديدگاه نگارنده زمان شروع فاز سوم می‌تواند از همین امروز باشد که آخرین فاز هم تعریف شود و پرونده یارانه‌دهی بی‌حساب و کتاب انرژی به همگان را برای همیشه ببندد تا فکر و ذهن دولتمردان و مردم به مسائل اساسی‌تر مملکت مشغول گردد. در این فاز و طی یک دوره چندساله قیمت‌ انواع حامل‌های انرژی و آب و نان اصلاح و واقعی شود که قرار و قانون هم بر این بود اما دولت قبلی به این قانون عمل نکرد.

همیشه جاهایی وجود دارد که از دخالت دولت در بازارها برای تصحیح شکست و ناتوانی بازار دفاع می‌شود، مداخلاتی که توزیع درآمد را عادلانه‌تر می‌سازد یا کیفیت محیط‌زیست را بهبود می‌دهد. اما واقعیت غم‌انگیز درمورد یارانه انرژی این است که این یارانه به هیچ‌کدام از این اهداف نمی‌رسد و در واقع در جهت عکس عمل می‌کند به‌طوری که بی‌عدالتی را بیشتر کرده و محیط‌زیست را هم آلوده‌تر می‌سازد. از جنبه بی‌عدالتی بیشترین فایده از این یارانه نصیب دهک‌های بالای درآمدی می‌شود. برای مثال از یارانه بنزین، ثروتمندان و طبقه متوسط منتفع می‌شوند در حالی که فقرا یا پیاده راه می‌روند یا از حمل‌و‌نقل عمومی استفاده می‌کنند

با مشاهده وضعیت وحشتناک آلودگی شهرهای بزرگ و پرجمعیت جنبه مشوق آلوده‌سازی این یارانه‌ها هم که کاملا روشن است. کشورهایی که در حال برچیدن یارانه‌های انرژی و غذا هستند چیزهای زیادی درباره سازوکارهای کمک‌های انتقالی کارآ به فقرا آموخته‌اند و می‌توان از تجربه آنها درس گرفت. نوآوری‌های سیاست‌گذاری مثل پرداخت نقدی مشروط به شکل بسته‌های غذایی، آموزشی و بهداشت و سلامت در کشورهای مکزیک و برزیل در قالب برنامه‌هایی به نام‌های «پیشرفت یا فرصت» در مکزیک یا «کمک خرج خانواده» در برزیل توانست میلیون‌ها نفر را از دام فقر بیرون آورد. همچنین کشور هند با طراحی نظام شناسایی یکتا از طریق اثر انگشت و عنبیه چشم توانسته است به هر فرد هندی یک شماره شناسایی دوازده رقمی بدهد که امکان تقلب در دریافت کمک‌های دولتی را از بین می‌برد. از ديدگاه اينجانب، افزايش قيمت حامل‌ها و حذف يارانه‌ها بهتر است در دوره‌هاي  سه ماهه یا شش ماهه اتفاق بيفتد که به اين ترتيب طی سه سال به قیمت‌های جهانی خواهيم رسيد. با این کار از فشار و شوک دفعی جلوگیری شده و در عین حال انگیزه لازم در همه فعالان اقتصادی ایجاد می‌شود که به سمت اصلاح مصرف انرژی حرکت کنند و کسانی که در حال قاچاق سوخت یا تولید محصولات انرژی‌بر هستند تکلیف خود را می‌دانند و در این فاصله شغل و حرفه خویش را تغییر می‌دهند. اگر من مسوول اجرای فاز سوم بودم در ابتدا اقدام به شناسایی تمام خانوارهای فقیر و بسیار فقیر کشور و محاسبه فقرچندبعدی (که مکمل شاخص توسعه انسانی سازمان ملل است) می‌کردم که کاری شدنی و بسیار راحت است و حتی کشورهای فقیری مثل کامبوج با کمک و مشاوره نهادهای کمک‌رسانی غربی این کار را انجام داده‌اند

به این ترتیب تصویری تقریبی از گستره و عمق فقر در کشور به دست می‌آوردم. کشور ایران با اینکه در رده کشورهای با درآمد متوسط قرار دارد اما به دلیل وابستگی همیشگی به رانت نفتی نیازی ندیده است تا نظام اطلاعاتی و محاسباتی مقبول، معتبر و کارآمدی داشته باشد به طوری که حتی موفق به شناسایی مردگان از زندگان نشده است و اعلام شد در دولت قبلی حدود 500 هزار مرده یارانه می‌گرفته‌اند.

در گام بعدی و پس از شناسایی، تنها به سه تا چهار دهک پایین یارانه کالایی یا نقدی به شکل مشروط اختصاص می‌دادم (مشروط به سرمایه‌گذاری در توان جسمی و فکری) که توضیح مفصل درباره آن فرصتی دیگر را می‌طلبد. یکی از بدترین کارهایی که دولت پیشین در بحث یارانه‌ها انجام داد پرداخت همگانی و غیرمشروط یارانه نقدی به تمامی ایرانیان داخل و خارج از کشور بود. شاید در ایالتی مثل آلاسکا با جمعیت هفتصد هزار نفری که در شرایط سخت آب و هوایی زندگی می‌کنند پذیرفته باشد یارانه نقدی به همگان داده شود اما برای کشوری نزدیک به هشتاد میلیونی با توزیع نسبتا ناعادلانه درآمد واقعا چنین کاری یک سیاست کاملا نادرست بود که تصحیح آن همت و اراده‌ای محکم می‌طلبد.

سرانجام هر 6 ماه یک بار اثرگذاری این سیاست را ارزیابی کرده (Impact evaluation) و ایراداتش را به تدریج رفع می‌کردم.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۳۶۴

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: