مدرس اقتصاد دانشگاه شریف و موسسه عالی بانکداری
اجرای مرحله بعد طرح هدفمندسازی یارانهها نیازمند ارزیابی از میزان موفقیت مراحل قبل و بررسی این امر است که تا چه میزان از اهداف کلی برنامه حاصل شده است.
مرسوم است که هنگام طراحی برنامههای اقتصادی و اجتماعی مراحل اجرا را تفکیک و به فازهای تعریف شده تقسیم میکنند، بهگونهای که مراحل اجرایی و اهداف هر فاز از ابتدا مشخص است. در مورد طرح هدفمندسازی یارانهها چنین برنامهریزی صورت نگرفته است و از همینرو است که بعد از چهار سال از شروع این برنامه هنوز سیاستگذاران و مجریان به دنبال پاسخ به سوالاتی هستند که باید قبل از شروع برنامه در مورد آنها فکر میکردند و به اجماع میرسیدند. طرح هدفمندسازی یارانهها موجود ناقصالخلقهای بوده که به دولت فعلی به ارث رسیده و دیگر موضوعیت خود را از دست داده است. اجرای این طرح نه توانست بازار انرژی را اصلاح کند و نه توانسته است با پرداخت نقدی تغییر قابل توجه و پایداری در سطح رفاه خانوارهای ایرانی پدید آورد. اینکه هرساله فاز جدیدی شروع شود که تنها تفاوت آن با فاز قبلی افزایش قیمت حاملهای انرژی باشد تکرار برنامهای است که قریب به یک دهه پیش توسط مجلس و تحت عنوان «طرح تثبیت قیمتها» متوقف شد، هر چند آن برنامه هزینه پرداخت نقدی را نیز بر دوش دولت نگذاشته بود و از این زاویه مناسبتر نیز بود. از این رو به نظر میرسد اصرار بر تکرار این طرح بدون درانداختن طرحی نو، هدر دادن منابع و فرصتسوزی است. اینکه قیمتها به یکباره افزایش داده شود یا تدریجی یا درآمد حاصله در کجا هزینه شود بدون اینکه هیچ چشماندازی از آینده طرح و انتهای آن وجود داشته باشد، تنها روزمرگی است. شرایط اقتصادی بهگونهای است که تمامی بخشها نیاز به کمک دارند. اینکه منابع در آموزش صرف شوند یا در مسکن یا سلامت، تنها موضوع سلیقه و ترجیحات افراد و دولتمردان است. آیا مشخص است که قیمت نهایی حاملهای انرژی چقدر است که سوال میشود به یکباره تعیین شوند یا تدریجی؟ و آیا آن قیمتها ثابت هستند یا متغیر؟ و آیا میتوان از میان بازارهای متعدد اقتصاد کشور تنها به بازار انرژی پرداخت و سعی در اصلاح آن داشت و به دیگر بازارها و عملکرد متقابل آنها توجه نداشت؟ به نظر میرسد مشکل طرح هدفمندسازی یارانهها بسیار فراتر از سوالاتی است که پرسیده میشود. هدف این طرح بسیار موجه است اما روشی که برای رسیدن به آن انتخاب شده است سازگار نیست.