بایزید مردوخی
نظام برنامهریزی کشور باید تغییر یابد و در این راستا برنامههای استانی باید به تفکیک تهیه شود و به مرکز انتقال یابد.تهیه برنامه از سوی پایتخت و ارجاع آن به مراکز استانی دارای مشکلات اجرایی و عملیاتی است و باید تعریف روشنی از اهداف و برنامههای آرمانی، کلی و کمی صورت گیرد که متاسفانه برنامههای بعد از انقلاب عمدتا آرمانی بوده است.همچنین با توجه به تعریف جدید رفاه اجتماعی به معنای امنیت فراگیر انسانی باید بتوان در برنامهریزیها به یک اجماع واحد در این زمینه دست یافت.فراموش شدگی یک گروه در نزد دولت یکی از مصادیق ناامنی و فقر است که آن میتواند ریشه بسیاری از ناامنیها باشد.به دو دلیل اساسی کشور نیازمند برنامه است؛ اول آنکه براساس قانون اساسی دولت موظف است با برنامه گام بردارد و همچنین با توجه به آنکه بیشتر درآمد کشور وابسته به نفت است درآمد نفتی باید صرف ارتقای سرمایههای انسانی و زیرساختها شود تا اگر در رابطه با درآمدهای نفتی مشکلی بوجود آمد، بتوان از پتانسیل نیروی انسانی و امکانات موجود استفاده بهینه کرد.از این رو 70 سال است که برنامه ریزی از سوی سازمان برنامه درحال انجام است که متاسفانه بدلیل نوع برنامه و برنامهریزی انجام گرفته تاکنون نتوانسته به همه اهداف خود برسد.
برنامهریزی علمی به معنای هماهنگ کردن همه موارد در چارچوب یک ابزار تحلیل همزمان و یکپارچه برپایه نوعی بهینگی است که این به معنای حل مجموعه مسائل به طور همزمان است که در آن هر متغیر را دیگر متغیرهای مجموعه تعیین میکند.براساس این تعریف برنامه «سندی است که دربرگیرنده اقدامات و فعالیتهای دارای زمان آغاز، انجام معین، مجری مشخص، ناظر و منابع مالی مشخص است.اما از منظری دیگر که در بسیاری از کشورها و حتی کشورمان سابقه دارد برنامه سه سطح دارد. سطح اول که در آن اهداف آرمانی است که در این سطح اهداف بلندمدتی است و قابلیت تحقق در طول پنج تا هفت سال را ندارد اما میتواند راهنمای خوبی برای تنظیم هدفهای کلی برنامه باشد، سطح دوم اهداف کلی است که در راستای اهداف آرمانی تعیین شده و براساس علم و تجربه قابلیت تحقق در یک زمان مشخص را دارد. سطح سوم که نقطه عطف برنامه ریزی است، اهداف کمی است.در برنامه عمرانی اول ایران بههیچ وجه اهداف کمی وجود نداشت اما بتدریج این ایراد به برنامه گرفته شد که برنامه باید دامنه وسیعتری داشته باشد و فقط به ساخت زیربناها و احداث کارخانه نپردازد بلکه جنبه دیگری از ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی را باید در نظر بگیرد.لذا باید سیاست یا استراتژی را تعیین نموده تا مسیر رسیدن به اهداف کمی برای مجریان مشخص شود.تدوین برنامه از سوی کارشناسان ستادی در پایتخت قابلیت اجرایی در استانها را ندارد و تجربه برنامههای قبلی نشان داده که موفقیت چشمگیری در استانها بدست نیامده است.آرمانی بودن برنامههای توسعه اقتصادی- اجتماعی و عدم توجه به ویژگیهای استانی این ضرورت را ایجاد می کند تا از هم اکنون که پیشنویس سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه تعیین شده در جهت تغییر محتوا و چارچوب برنامهها گامی اساسی برداشته شود.تدوین برنامه در سه بخش یا کتاب پیشنهاد میشود که کتاب اول طبق تعریف بین المللی برنامه حاوی تصویری از رشد کلان اقتصادی و تمام اطلاعات ضروری به همراه اقدامات و پروژههای قابل اجرا در مدت زمان برنامه و در دسترس مجریان برنامه در بخش های مختلف باشد.کتاب دوم مجموعهای از اهداف آرمانی است که درآن موارد با اهمیتی که قابلیت سنجش نداشته و یا مغفول مانده و نیاز به اصلاحات ساختاری و یا اصلاح قوانین دارد، باید گنجانده شود. تجربه نشان داده که بسیاری از قوانین نیاز به بازنگری دارد.کتاب سوم یک ضرورت اجتماعی و اقتصادی است که تاکنون به آن هیچ توجهی نشده و آن تدوین برنامه توسعه استانی است.
توسعه محلی یا توسعه مبتنی بر مشارکت مردم حلقه مفقوده در تدوین برنامه های کشور است و نمیتوان در یک مرکز برای 31 استان کشور و مردم با ویژگی ها و در مراحل مختلف توسعه، برنامه ریزی کرد.مشابه این موضوع در تاریخ برنامه ریزی کشور به پیش از سال 1351 برمیگردد که سازمان برنامه برای تمام بخشها و وزارتخانهها بدون مشارکت کارشناسان آنها برنامه ریزی می نمود که در آن سال وزارتخانهها با اعتراض نسبت به این موضوع و ایجاد دفتر فنی توانستند در طراحی برنامهها دخالت داشته باشند ولی متاسفانه در سطح استانی کارشناسان محلی مشارکت داده نشدند.لذا در کتاب سوم باید مشارکت مردمی و استانی را در تدوین برنامهها الزامی دانست. این مشارکت میتواند از سوی تشکلها، نهادها و نمایندگان مردم هر استان و کارشناسان دولتی در استان باشد. سنگ بنای اصلی یک برنامه تعهد و ضمانت اجرایی آن است لذا اگر تعهدی برعهده سازمانها نباشد، بهترین برنامه ها هم تاثیرگذار نخواهد بود.نتایج برنامه پنجم نشان می دهد که اقدامات خوبی در بخش بهداشت و درمان انجام شده اما متاسفانه در بسیاری از سایر موارد به اهداف مورد نظر در برنامه نرسیدهایم و اگر تصمیم به تدوین برنامهای اجرایی و متفاوت از برنامههای قبل داشته باشیم اکنون بهترین زمان برای تغییر در محتوا و چارچوب برنامههاست. فصل امور اجتماعی در پیش نویس سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه حاوی اهداف آرمانی همچون ترویج سبک زندگی پاک با ارتقای ظرفیت سرمایه اجتماعی و تقویت است.
منبع: آرمان