دکتر حسین راغفر
مهمترین علت عقبماندگی ما از برنامههای توسعه این است که ما در تدوین و تهیه این برنامهها، هدفگذاری و استراتژی توسعهای نداریم. در تمام برنامههایی که تدوین شده ما مشخص نکردهایم استراتژی اصلی ما کدام است که بخواهیم تمام قدرت و توان خود را برای رسیدن به آن صرف کنیم. مثلا اگر هدف، صنعتیشدن ایران است، باید مشخص کنیم چگونه به این هدف میرسیم و همه بخشها و امکانات را در اینراستا به کار بگیریم. بعد از آن میتوان مشخص کرد برای رسیدن به این اهداف چه شاخصهای کمیای را باید مدنظر قرار داد. مثلا باید گفت بهرهوری ما در بخش صنعت به چه نحو باید باشد و چه محصولاتی را باید تولید کرد. از طرف دیگر رسیدن به یک چشمانداز 20ساله باید در برشهای زمانی کوچکتر هم دیده شود. مثلا باید در برنامه پنجساله توسعه اهدافی را مقرر کرد و در یک برش کوچکتر بررسی کرد بودجه سالانه کشور باید چگونه هزینه شود که اهداف اسناد بالادستی تامین شود. ما در تمام این سالها به هیچکدام از این برشهای زمانی توجه نکردهایم. برنامههای توسعه و اهداف چشمانداز، اهدافی آرمانی و کیفی بوده و با شاخصهای کمی سنجیده نشده است. دولتها هم سالانه برنامههای خود را پایش نکردهاند که بدانند باید در هر سالی چه مسیری را طی میکردهاند. بنابرین عملیاتینشدن اهداف سند 1404 بهدلیل مجموعهای از مشکلات است. با توجه به اینکه زمان اجرای سند جشمانداز به نیمه رسیده و هدفی حاصل نشده، میتوان گفت عملا این سند به اهداف خود نمیرسد. پس باید یک برنامه جدید تدوین کرد و هدف را سال1424 گذاشت. اما سوال این است که با این روش فعلی و تداوم آن، چه ضمانتی وجود دارد که این چرخه باز هم تکرار نشود.
منبع: شرق