فاطمه پاسبان . کارشناس
اقتصاد سبز با همه ابعاد و ویژگیهایی که دارد، اهمیت وجودی آن در جهان کنونی نیازمند سیاستهایی است که به مرحله ظهور رسیده و توسعه یابد. سیاستهای توسعه اقتصاد سبز را میتوان در دو گروه طبقهبندی کرد: سیاستهایی که منجر به تحریک تولید و مصرف میشود. اقتصاد سبز هم به بخش تولید و هم مصرف بهعنوان حلقههای ارتباطی با هم توجه داشته و نگرش سیستمی حاکم است. از زاویه دیگر این سیاستها در سطح ملی، منطقهای و محلی تنظیم و اجرا میشوند و تفاوتهای منطقهای در آن لحاظ میشود. به عبارت دیگر هم تفاوتهای منطقهای و محلی و هم توجه به جزء جزء اجرای سیستم برای دستیابی به اقتصاد سبز و اهداف آن در سیاستهای توسعه اقتصاد سبز تجلی مییابد. سیاستهای بخش تولید با رویکرد توجه به مشوقهای اقتصادی است، به گونهای که منجر به توسعه کسبوکارهای سبز و رواج استانداردها و مقررات سبز در بخش تولیدی شود. سیاستهای بلندمدت برای تحریک تولید در جهت ایجاد ظرفیتهای محلی برای رقابت در اقتصاد سبز است. در این میان مشوقهای اقتصادی گوناگونی همچون معافیت در پرداخت هزینهها (مانند هزینه مجوز)، اعطای وامهای کمبهره، مشارکت در تهیه زمین یا ساختمان و معافیت مالیاتی حقوق و دستمزد برای کسبوکارهایی که از انرژی پاک استفاده میکنند به اعتبار مالیاتی و کاهش آن درخصوص مناطقی که با برنامههای سبز دولت همکاری و مشارکت میکنند اشاره دارد. همچنین مقررات و استانداردهایی وضع میشود تا با تحریک تولید، ترغیب به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر یا بهرهوری بیشتر انرژی و منابع را بهدنبال داشته باشد؛ برای نمونه مقرراتی وضع میشود که ساختمانهای دولتی در ساخت ملزم به رعایت استانداردهای سبز شدهاند؛ استانداردهای بازیافت بهمنظور کاهش ضایعات و تحریک صنعت وضع شده است؛ برنامههای صدور گواهی سبز برای کسبوکارهای محلی و اولویت خریدهای دولتی از کسبوکارهای سبز تدوین شده است.
در این میان بسیاری از اقتصاددانان معتقدند درونیکردن همه هزینهها (هزینههای صریح و غیرصریح) در کسبوکار قاعدتا هزینه تمامشده محصول را افزایش داده و وضعیت رقابتی این نوع کسبوکارها را در خطر میاندازد. از این رو لازم است سیاستهایی درخصوص توسعه ظرفیت کسبوکارهای سبز اتخاذ شود تا از طریق صادرات و توسعه بازارهای صادراتی، تقاضا برای تولیدات آنان را افزایش داد و از طرفی با جایگزینکردن تولیدات سبز بهجای واردات میتوان حمایت لازم را شکل داد. با اینهمه، سیاستگذاری درخصوص آگاهیبخشی و اطلاعرسانی اهمیت توجه به محیطزیست و خطرات پیش روی جهان با نادیدهگرفتن اقتصاد سبز، لازم و ضروری است، تا از طریق اطلاعرسانی و تبلیغات، مصرفکنندگان را به پذیرش قیمت بالاتر محصولات تولیدی سبز متقاعد کرد. در کنار این سیاستها یکی از برنامههای دیگر، توسعه طرحهای خوشهای است. طرحهای خوشهای باعث بهکارگیری نیروی کار در اقتصاد سبز شده و به ایجاد ظرفیتهای محلی برای رقابت در اقتصاد سبز کمک میکنند.
از سوی دیگر طرحهای خوشهای بهعنوان تسهیلگر عمل کرده و کسبوکارهای سبز را با عرضهکنندگان فناوریهای جدید مرتبط میکند. در این میان پرداخت یارانه به کسبوکارهایی که با استانداردهای اقتصاد سبز همراه هستند از دیگر سیاستهای بخش تولید است. بخش مصرف نیز در توسعه اقتصاد سبز نقش مستقیم و غیرمستقیمی ایفا میکند. مصرف از سهکانال به اقتصاد سبز پیوند میخورد: 1) مقررات و استانداردهای وضعشده درخصوص استفاده از انرژی سبز 2) ساختمانسازی سبز 3) خرید کالا و خدمات سازگار با محیطزیست. در اکثر مواقع پیادهسازی سیاستهای بخش مصرف، راحتتر از پیادهسازی سیاستهای مربوط به تولید است. از سوی دیگر بخش مصرف به طور غیرمستقیم به توسعه کسبوکارهای سبز و مهارتهای جدید از طریق ایجاد بازار برای کالاها و خدمات سبز کمک میکند. از جمله مشوقهای اقتصادی برای تحریک مصرف، کاهش مالیات یا اعتبار مالیاتی، کاهش یا معافیت هزینههای مجوز برای ساختوسازهای سبز و تامین مالی ساختوسازهای سبز است که همه این موارد در بخش مصرف به توسعه خدمات انرژی پاک و خوشههای سبز (بخش تولید) کمک میکند.
منبع: شرق