دکتر داوود سوری
مدرس اقتصاد شریف و موسسه آموزش عالی بانکداری
کاهش تورم، هدف ارشمند و مغتنمی است که با دو چالش مواجه است، که هر دوی آنها راهحلهایی دارند که در ادامه به توضیح بیشتر این چالشها و راه حل مترتب بر هر یک میپردازم.
تامین مالی مجدد برای وامها؛ راهحل چالش عملیاتی
یکی از دلایل شکلگیری بانک، مدیریت ریسک است و یکی از ریسکهای مترتب بر بانک ریسک نرخ بهره است. شاید تاکنون ریسک نرخ بهره زیاد مورد توجه بانکهای ما نبوده است، اما بالا و پایین رفتن نرخ بهره در بازارهای مالی طبیعی است و بانکها باید با در نظر گرفتن این حقیقت به مدیریت داراییها و بدهیهای خود بپردازند. اینکه تغییرات نرخ تورم چه تاثیری بر داراییها و بدهیهای بانک میگذارد به این بستگی دارد که رابطه بین نرخ تورم و نرخ سود به چه صورت تعریف شود. حتی در صورت کاهش نرخ سود مشکل خاصی برای بانکها به وجود نمیآید؛ چرا که ارزش داراییها (وام) و بدهیهای (سپرده) بانک به یک نسبت افزایش مییابد، تنها ریسک مترتب بر بانک شاید بازپرداخت زودهنگام وامهای پرداخت شده باشد که در صورت وقوع باید از طرف بانک مدیریت شود. یکی از فعالیتهای رایج دنیای بانکداری تامین مجدد مالی (Refinance) است. در این فعالیت و در پی کاهش نرخ بهره بانک به دنبال تسهیلاتگیرندگان و مشتریان دیگر بانکها رفته و از آنها میخواهد با تسهیلات ارزانقیمتی که در اختیارشان قرار میدهد تسهیلات دریافتی از بانک خود را زود هنگام تسویه کرده و برای باقیمانده دوره تسهیلات خویش مشتری این بانک شوند و نرخ کمتر را بپردازند. این فعالیت در عمل موجب میشود که بانکها با کاهش نرخ بهره به صورت داوطلبانه و برای حفظ مشتری نرخ تسهیلات مشتریان خود را کاهش دهند. رقابت بین بانکها برای جذب مشتری ریسک کاهش نرخ بهره را از دوش مشتری برداشته و به عهده بانک میگذارد که اصولا باید نهادی تخصصی در مدیریت ریسک باشد.
چالش اقتصاد سیاسی و لزوم همدلی بیشتر صداوسیما و مطبوعات
به نظر میرسد که متاسفانه، ادبیاتی که به کار گرفته شده است، نظام فکری و تصمیمگیری کشور را به گروگان گرفته است. این نظام بیش از آنکه به دنبال حذف رانت و فرصتهای نامشروع ثروتاندوزی باشد خود را درگیر رانتخواران و ثروتاندوزان کرده است که نه تنها تمامی ندارند، بلکه زاینده نیز هستند. ای کاش همانگونه که سیاستهای فرهنگی و اجتماعی، در ملایمترین قرائت، به دنبال هموار کردن راه بهشت برای مردم هستند سیاستهای اقتصادی نیز همین هدف را دنبال میکردند و با جمع کردن خوان گسترده رانت و فساد که ریشه در دخالت گسترده دولت در اقتصاد دارد، مانع از وسوسه کسب ثروت نامشروع در مردم عادی میگردیدند. در این مورد آنچه موجب رانت میشود کمتر بودن نرخ سود از نرخ تورم است که موجب میشود عدهای با دسترسی به تسهیلات ارزان قیمت گنج نابرده رنج ببرند. آنچه برای این عده اهمیت دارد نرخ تورم نیست چرا که آنها نیز از تورم بالا صدمه میبینند، برای آنها مهم است که نرخ سود کمتر از نرخ تورم باشد و هر چه کمتر بهتر! و طبیعی است که آنها سعی در فشار به سیاستگذاران برای کاهش دستوری نرخ سود را دارند و برای مجاب کردن سیاستگذاران نیز از هیچ تلاشی رویگردان نیستند. این فرآیند هم اکنون نیز در جریان است و هر روزه صفحات متعددی از روزنامهها و دقایق بسیاری از صدا و سیما را به توجیه دلایل خود تخصیص میدهند. مقابله با این جریان همانا در گرو عزم جدی سیاستگذاران در اعمال سیاستهای صحیح اقتصادی و سلامت و صداقت در مجریان است.