علی ابراهیمنژاد
دانشجوی دکتری فاینانس بوستون کالج آمریکا
دوره دکتری در رشته اقتصاد در مقایسه با بسیاری از رشتهها مانند رشتههای مهندسی را میتوان دارای دو ویژگی متمایز دانست. اولا در دانشگاههای معتبر جهان در اکثر رشتههای مهندسی، دانشجو پس از شروع دوره دکتری معمولا بلافاصله درگیر کار تحقیقاتی شده و البته ممکن است برحسب صلاحدید استاد راهنما یا خود دانشجو چند درس مرتبط با پروژه تحقیقاتی خود را نیز بگذراند.
برعکس در دوره دکتری اقتصاد بهخصوص در نظام آموزش عالی آمریکا و نظامهای مشابه آن مانند کانادا، تاکید بسیار زیادی روی دروس دکتری است به گونهای که در دو سال اول دوره دکتری تمرکز کامل روی دروس است، سپس یک یا دو آزمون جامع که معمولا بسیار سختگیرانه و جدی است برگزار میشود. تفاوت دوم نیز به فرآیند انجام تحقیقات در این رشته برمیگردد، بهگونهای که در رشتههای مهندسی معمولا استادان با دریافت پروژه و کمک مالی (grant) از موسسات پژوهشی یا شرکتهای خصوصی اقدام به بهکارگیری دانشجویان دکتری برای انجام پروژه مذکور میکنند، درحالیکه در رشته اقتصاد معمولا از دانشجو انتظار میرود بهطور کاملا مستقل به انتخاب حوزه تحقیقاتی و یافتن ایدههای نو بپردازد و استادان، صرفا نقش مشاور و راهنما را دارند. به عبارت دیگر، یافتن موضوع برای انجام تحقیقات بهطور کامل بر عهده دانشجو است.
با این اوصاف، دو ویژگی اصلی دوره دکتری اقتصاد را میتوان تاکید بر ریاضیات و نیاز به تلاش قابل توجه برای یافتن ایدههای تحقیقاتی نوآورانه دانست. طبعا مکانیزم انتخاب دانشجو برای دورهای با این ویژگیها نیز باید متمرکز بر همین دو مساله باشد. از همین رو، در فرآیند انتخاب دانشجوی دکتری اقتصاد در دانشگاههای برتر دنیا اولا تلاش میشود حتیالامکان از تسلط و آشنایی فرد بر ریاضیات اطمینان حاصل شود و ثانیا میزان علاقه و توانمندی فرد در داشتن تفکر نقادانه
(critical thinking) و انجام تحقیقات مستقل
(independent research) سنجیده شود.
برای ارزیابی دانش ریاضی متقاضیان، معمولا توجه زیادی به پیشینه تحصیلی وی شده و برخلاف تصور، اصرار چندانی بر داشتن تحصیلات در رشته اقتصاد نیست. چه آنکه، محتوای دروس لیسانس و فوقلیسانس اقتصاد برخلاف مشابهت ظاهری عناوین دروس، تفاوت فاحشی با محتوای دروس دوره دکتری دارد. از این نظر، کمیتههای دکتری علاقه زیادی به جذب فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی و ریاضی دارند تا از تسلط فرد بر مباحث کمی و ریاضی اطمینان حاصل کنند. در صورت انتخاب فردی با پیشینه تحصیلی غیر از اقتصاد، وی میتواند در مدت زمان نسبتا کوتاهی مثلا با گذراندن برخی دروس دوره فوق لیسانس یا شرکت در یک دوره آمادگی تابستانه، تا حد زیادی آمادگی لازم برای دوره دکتری را کسب کند.
برای سنجش علاقه و توانمندی تحقیقاتی فرد نیز مصاحبههای علمی نقش اصلی را بر عهده دارند و اعضای کمیته دکتری زمان نسبتا زیادی را صرف گفتوگو با فرد برای ارزیابی احتمال موفقیت وی به عنوان یک محقق مستقل در این حوزه میکنند. در مجموع میتوان گفت، برخلاف تصور، تاکید اندکی بر آزمون به عنوان روش انتخاب دانشجوی دکتری میشود و آزمونهایی مانند TOEFL و GRE عمدتا برای حذف متقاضیان ضعیف استفاده میشود و کسب نمره بالا به هیچوجه به معنای پذیرش در دوره نیست.
متاسفانه در ایران تاکید زیادی بر آزمونهای ورودی دکتری میشود و حتی داوطلبان زمان و انرژی زیادی را صرف کلاسهای آمادگی آزمون میکنند. در حقیقت، به نظر میرسد در کشورمان دوره دکتری به عنوان دورهای تقریبا مشابه دورههای لیسانس و فوق لیسانس، اما در سطحی بالاتر و دشوارتر نگریسته میشود. همانطور که گفته شد، این نگاه با رویکرد غالب در دانشگاههای برتر جهان فاصله دارد و اگرچه استفاده از آزمون به عنوان مکانیزم انتخابی ممکن است برای دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد تا حدی مناسب باشد، اما به نظر نمیرسد برای سنجش توانایی تحقیقاتی فرد روش مناسبی باشد. در عین حال، لازم است به این نکته توجه شود که انتخاب چنین روشی در نظام آموزشی کشورمان احتمالا تحت تاثیر نیروهای تاثیرگذار بر نظام آموزشی کشورمان بوده است. به عنوان نمونه، تاکید زیاد بر انجام مصاحبه اگرچه به صورت بالقوه روشی مناسبتر است، اما در عمل نمیتواند همان خروجی که در نظامهای آموزشی پیشرفته داشته، در ایران نیز داشته باشد. اگرچه بررسی علل این موضوع خارج از حوصله این نوشتار است، اصلیترین عامل را میتوان در ساختار انگیزشی دانشگاههای ایران دانست.
در دانشگاههای برتر جهان، اولا استادان انگیزه مالی و علمی زیادی برای بهبود شهرت و اعتبار دپارتمان مربوطه دارند و ثانیا یافتن شغل مناسب توسط فارغالتحصیلان دکتری نقش زیادی در ارتقای رتبه و افزایش اعتبار یک دپارتمان اقتصاد دارد. بنابراین، کمیته دکتری انگیزه کافی برای انتخاب توانمندترین داوطلبان را دارد. در نتیجه دخالت عوامل غیرعلمی مانند روابط شخصی و دوستانه به حداقل میرسد. با این اوصاف، تاکید بیشتر بر مکانیزم مصاحبه برای انتخاب دانشجو در کشورمان مستلزم اصلاح ساختار انگیزشی استادان و دپارتمانهای اقتصاد است.