دانشگاه مفید – اسفند 92
در ابتدا جناب آقای دکتر کیاءالحسینی بیان کردند: شاید بتوان تقریبی زد که در هفته معلم هستیم خداوند اینگونه مقدر کردند تا در مجلسی برای بزرگداشت معلم فرهیخته بنشینیم و افتخار هم میکنیم که دانشگاه مفید این توفیق را داشت که در رشته اقتصاد برای بزرگداشت آقای دکتر محمد حسین تمدن جهرمی مجلسی، را برگزار کند. من زیاد وقتتان را نمیگیرم یکی از شاگردان ایشان جناب آقای دكتر محسن رنانی اصفهاني دعوت ما را قبول کردهاند و بر ما منت نهادهاند و از ایشان دعوت مینمایم که مطالبی که درباره زندگی ایشان، خاطرات و سطح فکری ایشان دارند بیان بفرمایند.
جناب آقای دکتر رنانی: بسیار خوشحالم که در خدمت سروران علم اقتصاد و در شهر قم هستم تا در باب یکی از ادیبان اقتصادی سخن بگویم که ایشان ستارهای بودند. عنوان سخن من، چیزی که اعلام شده "تمدن سرمایه نمادین در علم اقتصاد" است. علاوه بر بیان زندگی آقای دکتر تمدن، بحث سرمایه نمادین را هم برای شما بیان میکنم. حقیقتا برنامهی امروز برای من خاطرهانگیز خواهد بود، این سومین باری است که در دانشگاه مفید شرکت میکنم در سال اول درس کلان را در خدمت دانشجویان بودم. جلسه دوم، دعوتم کردند که دربارهی درباره سرمایههای اجتماعی صحبت کنم و پیرو این جلسه بود که من بحث سرمایههای اجتماعی را در ایران به مدت 7 سال پیگیری کردم.
سخنم را سه بخش کردهام: بخش اول: نگاه کوتاهی میکنیم به زندگی استاد تمدن جهرمي، در بخش دوم: درباره سرمایههای نمادین، مفهوم و کاربردش در علم اقتصاد بحث میکنیم و در بخش سوم: چرا تمدن سرمایه نمادین بود و ما چگونه میتوانیم از سرمایههای نمادین به سمت توسعه استفاده کنیم.
بخش اول:
بخش اول را با مروری بر زندگی استاد شروع میکنیم، استاد تمدن در سال 1304 شمسی در جهرم استان فارس به دنیا میآیند مادر خانهدار و پدر هم تاجر اما یک تاجر باسواد و فرهیخته که اهل مطالعه که روزنامه خواندن روزانهاش ترک نمیشد. تمدن از 5 سالگی به مدرسه گذاشته میشود و به همین ترتیب تا دبیرستان را در شیراز دنبال میکند و دیپلمش را در شیراز میگیرد تقریبا در سال 1320 مقارن با آغاز جنگ جهانی دوم . به اصرار پدر وارد رشته پزشکی میشود و اولین جلسهای که میرود اتاق تشریح و میز تشریح را میبیند میآید بیرون و دیگر برنمیگردد. بعد در سال 1321 ایشان کنکور دانشگاه تهران را برای ورود به رشته حقوق آزمون میدهد و تا سال 1324 لیسانسش را دریافت میکند كه همزمان در ایران تحولات سیاسی زیادی اتفاق افتاده است. دکتر تمدن هم در تحولات سیاسی دهه بیست بسیار فعال بوده است، در دهه سی ایشان کنکور دکترای حقوق را میدهد و موقعی که خواستند رساله دکتری را بنویسند هم زمان در آزمون دانشگاه لندن قبول میشود که در همان جا رشته حقوق را ادامه دهد. ایشان در هنگام مرگشان به 5 زبان مسلط بودند: فارسی، عربی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی. وقتی در دانشگاه لندن (مدرسه اقتصادي لندن كه محل پرورش نوبليست هاي اقتصاد است) پذیرفته میشود رساله دکتری ایران را رها میکند. در آنجا رشتهاش را رها میکند و وارد رشته اقتصاد میشود و سر کلاس درس هاي علوم سیاسی، جامعه شناسی، فلسفه علم و ریاضی میرود. این استاد هیچگاه از ریاضی استفاده نمیکرد ولی توانایی بالایی در کاربرد ریاضی داشت. وی یک اقتصاددان تک بعدی نبود بسیار عمیق در دانش اقتصادی میاندیشید.
در سال 1340 درسشان تمام میشود، به دعوت مرحوم حسین پیرنیا بنیان گذار علم اقتصاد در ایران در موسسه ایشان مشغول به کار میشود در سال 1344 در دانشگاه مشغول میشوند. در 30 سال تدریس سی و پنج درس جدید را تدریس میکنند.
یک ویژگی منحصر به فردی که ایشان داشت که ناشی از تعمقی که در دانش اقتصاد داشت این بود که از نسل جوان نمیهراسید، معمولا سالخوردگان از نسل جدید میهراسند ایشان اینطور نبودند علتش هم این بود که همواره در مرز دانش حرکت میکرد.
در مقدمه کتاب بازار یا نابازار من آنجا آوردم که، ناخواسته به اقتصاد وارد شدم و بعد حسابگرانه خواندم و ارشد را با رقابت خواندم اما در دکترا عاشقانه دنبال کردم. این پیوند روحی من با اقتصاد را دکتر تمدن ایجاد کرد، درسی داشتم با ایشان با نام انتخاب عمومی و اینجا متوجه شدم اقتصاد که ما میخوانیم اقتصاد نیست و سر کلاس ایشان بود که متوجه شدم اقتصاد چه عمقی دارد و حالا معتقدم در رشتههای علوم انسانی اقتصاد از همه سرآمدتر است. علتش این است که اقتصاد از همه علوم انسانی دیگر علاوه بر ریاضی، فلسفه و تاریخ از علوم دیگر هم تغذیه میکند و خودش را فربه میکند. بخواهید یک اقتصاددان خوب شوی زیاد نباید بخوانی، آن مقداری که خوانده میشود باید در فرآیندهای فکری بازیابی شود و پردازش شود. دکتر تمدن از آنهایی بود که پرخوانی نکرده بود اما عمیق خوانده بود، به خاطر همین کم حرف میزد ولی تا حرف میزد عمیق حرف میزد.
در سال 69 ایشان به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران انتخاب شدند و در سال 85 هم به عنوان چهره ماندگار علم اقتصاد در ایران انتخاب شدند و در سال 76 هم در راس سی سال ایشان را بازنشسته کردند، در حالی که در آن موقع وقتی بود که از آن سرمایه استفاده میشد.
بخش دوم:
سرمایههای نمادین اقتصاد: 250 سال طول کشید تا همین مفهوم ساده را بشناسیم تا قرن بیستم تمام اقتصاددانان و دولت مردان و سیاست گذاران تا اسم سرمایه را میشنیدند، یک چیزی به ذهنشان میرسید چیزی که پول باشد و بشود باهاش چیزی را خرید؛ اما اینکه محتواي آن چيست؟ خیلی زمان برد. در اواسط قرن بیستم بود که آرام آرام بحث سرمایه انسانی مطرح شد، اما 40 سال طول کشید تا کشف بکنیم یک چیزی هم هست به اسم سرمایه اجتماعی و آن هم خیلی مهم است بدون سرمایه اجتماعی اصلا تولید رخ نمیدهد. سال 1916 یک معلمی بنام هانی فان در یکی از ایالتهای آمریکا داشت در 2 مدرسه در 2 محله درس میداد، بعد دید، این دو محله به لحاظ اقتصادی هر دو محلههایی هستند که یکسان هستند دید که آی کیو یعنی ضریب هوشی دانش آموزان هم در هر دو مدرسه یکسان است، معلمهای هر دو مدرسه هم تقریبا تواناییشان هم یکسان است. ولی یک مدرسه بسیار بازدهی آموزشیاش بالاست، در امتحانات نهایی معدلشان بالاست و دانش آموزانش موفقترند اما مدرسه دیگر موفقیتی ندارند، روی این موضوع شروع به کار کرد. بعد متوجه شد در یک مدرسه بچهها با هم دوست هستند، گروهای درسی تشکیل دادهاند، گروههای ورزشی با هم دارند. او دید، اگر یکی از اینها مشکلی داشته باشد از دیگری کمک میگیرد. در مدرسه دیگر بچهها رقیب همدیگر هستند، کارهایشان را از همدیگر قایم میکنند، کار گروهی بلد نیستند، به هم کمک نمیکنند، گروه ورزشی ندارند. او به مدرسهای که دارای آن ویژگیهای مثبت است سرمایه انسانی گفت. 50 سال بعد جامعه شناسان تازه رفتند دنبال سرمایه اجتماعی و فهمیدند چه مفهوم مهمی است. 30 سال بعد اقتصاد دانان تازه با این مفهوم در جامعه شناسی برخورد کردند و فهمیدند چقدر این مفهوم به درد اقتصاد میخورد. از دهه 90 میلادی به بعد بخش زیادی از تولیدات علمی مربوط سرمایه اجتماعی را اقتصاد دانان انجام دادند و در حدود 10سالی هم هست که در ایران آمده است.
سرمایه اجتماعی: یعنی اینکه ما توانایی همکاری با هم را داشته باشيم و هم را بپذیریم و به هم اعتماد کنیم، قانون گرا باشیم. در بازی اقتصاد به پول نیاز نیست، دولت فکر میکند با تزریق پول میتواند اقتصاد را راه بیندازد، تا میتواند وام میدهد و راه نمیافتد. سرمایه اجتماعی را بهم زدیم، اعتماد را از بین بردیم، ثبات را بهم زدیم، قوانین را بیحرمت کردیم. مشکل بزرگ اقتصاد ایران تخریب و فقدان سرمایه اجتماعی است، که متاسفانه خود دولت عامل اصلی این تخریب بودهاند و ما مردم هم البته کمکشان کردهایم.
سرمایه نمادین: را اولين بار برديو یکی از جامعه شناسان، در کتابی بنام نظریه کنش مطرح کرد. هر سرمایه دیگری، هر سرمایه اقتصادی، انسانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که به مرزی برسد که وقتی شما میشنوی احساس احترام و غرور بهتان دست میدهد آن سرمایه نمادین میشود. پس سرمایه نمادین ابتدا باید یکی از انواع سرمایهها باشد و بعد وقتی این سرمایه به اندازه کافی به شهرت و اعتبار رسید به گونهای که وقتی بخشهایی از مردم یک جامعه میشنوند، احساس غرور و احترام بهشان دست میدهد. مثنوی یک سرمایه فرهنگی است و حالا طوری شده است که ترکها مثنوی را تبدیل به یک سرمایه نمادین کردهاند. وقتی یک کالایی سرمایه نمادین شد ارزش اقتصادی آن چندین برابر میشود. شخصیتها؛ آقای خاتمی، یک زمانی سرمایه سیاسی یک مملکت بود، آرام آرام به عللی حالا شده سرمایه نمادین. توسعه بدون سرمایه نمادین رخ نخواهد داد. سرمایه اقتصادی؛ دبی انقلاب که کرد، هیچ سرمایه اقتصادی نداشت بیابانهای شنی داغ داشت، نیروی انسانی نداشت، اما آمد یک محیطی با سرمایه اجتماعی بالایی درست کرد. یعنی یک قوانینی نوشت که مسلمان و مسیحی، اماراتی و غیر اماراتی در کنار هم بتوانند خوب زندگی کنند، قوانین را اجرا میکنند. قوانینی نوشت که هیچکس حق تخطی نداشت و در آنجا آرام آرام سرمایههای اجتماعی جمع شدند. دبی به این نیز اکتفا نکرد، آمد سرمایه نمادین مانند برج العربيه و جزاير نخل كه از كره ماه ديده مي شود، درست کرد. سرمایه نمادین انگیزه میآورد.
توسعه: یعنی توانایی تولید، تکثیر و حمایت از سرمایههای نمادین. جامعهای که نتواند سرمایههای نمادین خودش را حفظ کند، نمیتواند توسعه پیدا کند. اصلا توسعه یعنی انباشت اما یک انباشت هدفمند. وقتی محدوديت هاي بيروني، درونی شد، وقتی است که سرمایههای اجتماعی به وجود میآید. سرمایههای نمادین هستند که به ما یاد میدهند سرمایههای اجتماعی و انسانی داشته باشیم .
جامعهای که نتواند سرمایه نمادین درست کند نمیتواند توسعه پیدا کند، جامعهی ما دوره به دوره، سرمایه نمادین خلق میکند و بعد تخریب میکند. صبر کلید توسعه است، من امیدوارم که قرار است برای دکتر تمدن جایزه سالیانه بگذارند که در سالگرد نکوداشتشان به پژوهشگران برتر اقتصاد بدهند. امیدوارم با جایزه تمدن در اقتصاد ما به یک سرمایه نمادین در اقتصاد دست پیدا کنیم.
سوال دانشجو:
چگونه میشود سرمایههای نمادین را حفظ کرد؟ یک بخش آن برمیگردد به عادات رفتاری ما ایرانیها؛ این عادات تاریخی است غیبت یکی از ویژگی رفتاری ما ایرانیها است و غیبت هم سرمایههای نمادین را تخریب میکند. گام دومش به خاطر فقدان دانش ما از اهمیت سرمایههای نمادین است و حکومت هم باید سعه صدر داشته باشد.
آقای دکتر رنانی در پایان بیان کردند زمانی که خبر مرگ دکتر تمدن را شنیدم خیلی ناراحت بودم ، در اتاق راه میرفتم و آرام آرام این چند جمله را نوشتم که به یاد استاد میخوانم:
وسيع بود و تنها و سر به زیر و سخت
غریب بود و دریا و سر بلند و سبز
کسی چه میدانست؟ که پیرمرد
زبان کشیده در کنجی، نه یک تمدن آرا، یک جهان موج است
کسی نمیدانست که این شکسته نازک دل تراشیده
اگر قلم بدواند نصیب ما اوج است
کسی چه میدانست که این غریبه تنها چه میکند در خویش
کسی نمیدانست که این کبوتر پر بسته مانده در تشویش
کسی نمیدانست، که این شکسته زرد نحیف، یک باغ است
و قلب خسته این مرد سالخورد غریب
بسان لاله خندان نشسته در داغ است
کسی چه میدانست، که این غریبه تنها چه میکند در خویش