چهارشنبه, 27 فروردين 1393 21:00

رنانی: دولت در فاز دوم هدفمندی یارانه ها با چه چالش هایی روبرو است؟

نوشته شده توسط

اقتصاد ایران به تدریج دارد علایم ورود به مرحله تکینگی (بخوانید تکینه‌گی) را از خود بروز می‌دهد. البته هنوز کاملا وارد تکینگی نشده است اما پیش آگهی‌هایی را از خود بروز داده است که اگر مسیر کنونی ما ادامه یابد قطعا اقتصاد به نقطه تکینگی خواهد رسید و زنهار دادم که همه، یعنی همه اجزای حکومت و همه نهادهای اقتصادی و اجتماعی جامعه، باید همت کنند تا از افتادن به وضعیت تکینگی نجات یابیم. می‌کوشیم تا ببینیم در فاصله اسفند 91 تا اسفند 92، بر سر اقتصاد ایران چه آمده است و آینده اقتصاد ایران به چه مسایلی گره خورده است.

در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها‌، تحلیل دکتر محسن رنانی( دانشیار دانشگاه اصفهان) پیرامون «موقعیت فعلی اقتصاد ایران و آنچه دولت در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها با آن رو برو است»، را در ادامه می‌خوانید.

مفهوم تکینگی اقتصادی چیست؟

تکینگی، ترجمه واژه singularity است و به وضعیتی می‌گوییم که یک سیستم به وضعیتی برگشت‌ناپذیر می‌رسد یعنی وارد فرآیندی می‌شود که دیگر امکان برگشت دادنش به وضعیت قبل نیست. نمونه مهم این تکینگی را در ستاره‌ها می‌بینیم. ستارگان بزرگی که به پایان زندگی خود می‌رسند و به علت هم‌جوشی درونی خود در خودشان فرو می‌ریزند، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم می‌شوند.

در این صورت گرانش (جاذبه) این ستاره تکینه شده و در خود فرو ریخته، آنقدر شدید می‌شود که حتی نور را هم جذب کند و نور هم نمی‌تواند از حوزه گرانش آن خارج شود. به‌ همین خاطر به آن سیاه چاله می‌گویند چون نور هم از آن بیرون نمی‌آید تا ما آنچه در درون سیاه چاله هست را ببینیم. در واقع از آثاری که در پیرامون این‌ها هست درمی‌یابند که اینجا سیاه چاله است. به وضعیتی که یک ستاره در خود فرو می ریزد تکینگی می‌گویند.

گلوله‌ای را در نظر بگیرید که در میان پارچه‌ای که در هوا بسته شده انداخته ایم. پارچه از اطراف به سمت وسط، شیب پیدا می کند. هر چیزی در دامنه این پارچه قرار گیرد به سمت وسط پارچه حرکت می‌کند. این دامنه شیب‌دار پارچه را «افق رویداد» می‌گویند.

یعنی هر گلوله کوچک‌تر دیگری دراین دامنه بیفتد، به سمت وسط کشیده می شود. یعنی وارد مسیری برگشت ناپذیر می شود و می‌رود تا خودش هم در چاله وسط بیفتد. پس این فاصله‌ای که گلوله وارد مرحله‌ای می‌شود که لحظه به لحظه برگشت ناپذیر می‌شود را افق رویداد می‌گوییم و مرکز پارچه را سیاه چاله می‌نامیم.

تهران به سیاه‌چاله تبدیل شده است

برای اینکه مفهوم سیاه‌چاله را در زندگی روزمره نیز درک کنیم مثالی می‌زنم. تهران، امروز تبدیل به یک سیاه‌چاله شده است. یعنی به وضعیتی رسیده که همه چیز را در کشور به سمت خودش می‌کشد. نیروی انسانی، سرمایه‌های اقتصادی، نخبگان، قاچاقچیان و سایر طالبان قدرت و ثروت، همه به سوی تهران جذب می شوند. هیچ قدرتی هم دیگر نمی‌تواند این روند حرکت به سوی تهران را برگرداند.

دولت نهم چقدر تشویق کرد و وام داد تا بتواند عده‌ای از کارمندانش را به خروج از تهران راضی کند. ظاهرا تنها پنج شش هزار نفر استقبال کردند، در حالی که سالیانه ده‌ها هزار نفر به تهران مهاجرت می کنند.

یک سیاره که در دام افق رویداد یک سیاه چاله گرفتار شده است را تنها یک عامل بیرونی – مثل برخورد یک سیاره عظیم دیگر به آن – می تواند از دام سیاه چاله آزاد کند. یکی از خطاهای تاریخی نظام تدبیر در جمهوری اسلامی این بود که تهران را به یک سیاه چاله تبدیل کرد. تهران امروز مهم‌ترین آفت جمهوری اسلامی است.

هیچ دولتی که هیچ، هیچ رژیمی هم نمی‌تواند تهران را به وضع قبل برگرداند یا حتی پایتخت را جابجا کند. این سخن که می‌گویند پایتخت باید جابه‌جا شود، به‌ لحاظ سیستمی اصلا امکان‌پذیر نیست که بشود یک پایتخت تکینه شده را جابجا کرد چون وقتی به مرحله تکینگی رسید دست زدن به آن بحران می‌آفریند یعنی انبوهی از مشکلات و مسائل تازه می آفریند که دیگر نمی شود مدیریتش کرد. مثالش این است که یک بیمار سرطانی تومور سرطانی اش به مرحله متاستاز برسد یعنی سلول‌های سرطانی از جای خود حرکت کنند و به سرعت در کل بدن تکثیر شوند.

در این مرحله دیگر جراحی فایده ندارد و اگر جراحی کنید، عملا مرگ بیمار را تسریع می‌کنید. تهران امروز به مرحله تکینگی رسیده و با جراحی‌هایی مثل انتقال پایتخت و خروج تعدادی از کارمندان دولت از آن مشکلش حل نمی شود بلکه باید به تدریج از بیرون سیستم فرآیندها و تحولات بزرگ دیگری مثل تحولات فن‌آوری که مثلا در 20 سال آینده روی خواهد داد پیدا شود تا تهران از وضعیت تکینگی خارج شود.

فرض کنید وقتی که اتومبیل‌های پرنده ساخته شود. پس تکینگی وقتی است که یک سیستم به مرحله‌ای می‌رسد که امکان بازگشت به وضعیت قبلش وجود ندارد.

سیستمی که در دامنه افق رویداد قرار گرفته و دارد به سمت تکینگی می رود دو ویژگی از خود بروز می دهد که باعث می شود روز به روز پیش بینی پذیری آن کم شود. یکی این که به تدریج کنترل پذیری آن سیستم کم می‌شود، و دیگر این که انعطاف پذیری آن سیستم هم کاهش می یابد.نتیجه کاهش همزمان انعطاف پذیری و کنترل پذیری سیستم، می‌شود کاهش پیش‌بینی ‌پذیری.

تهران الآن کاملا در مرحله پیش‌بینی ناپذیری است. هیچ کس نمی‌داند که اگر در تهران 2-3 روز آب یا برق قطع شود چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد. هیچ کس نمی‌داند اگر حاشیه نشین‌ها در تهران شورش کنند چه خواهد شد. خیلی مسائل در تهران قابل پیش بینی نیست. بزرگ شدن بی رویه این سیستم باعث شده که پیش بینی پذیری آن از دست برود.

کاهش کنترل‌پذیری در اقتصاد ایران

ادامه در سایت جماران ...

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: