شکوفه حبیبزاده
فقر و نابرابری دو وزنه سنگینی هستند که وضعیت وخیم اقتصادی در کشورها را نشان میدهند. در چند سال اخیر صحبتهایی درباره فقیرترشدن مردم ایران و ریزش طبقه متوسط رو به پایین به زیر خط فقر به گوش میرسد؛ سخنان نگرانکنندهای که ما را بر آن داشت برای بررسی این مساله به سراغ دکتر حسین راغفر که درباره مساله فقر مطالعات گستردهای را انجام داده است، برویم. راغفر بر این عقیده است فقر و نابرابری در ایران به حدی افزایش یافته که منجر به شکلگیری مادون طبقه (under class) در مناطق برخوردار شده است و در این زمینه به دولت هشدار میدهد که به این مساله توجه بیشتری داشته باشد. از سویی این اقتصاددان، نبود آمار قابل اتکا از سوی منابع رسمی را یکی از معضلاتی میداند که مسوولان را به گمراهی برده و به نادیدهشدن وضعیت واقعی فقر و نابرابری در کشور منجر شده است. راغفر میگوید: «من مطمئنم بسیاری از افراد داخل کابینه، هیچ تصویر روشن یا حتی مبهمی از وضعیت فقر و نابرابری در کشور ندارند چون اگر این تصویر وجود داشت باید حداقل در سیاستهای آنها منعکس میشد.» از سویی این کارشناس اقتصادی با اشاره به رفتارهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم برای فراهمآوردن زمینهها برای تحریمهای آمریکا با تخریب ظرفیتهای تولید در داخل و وابستهشدن اقتصاد ایران به خارج میگوید: «من فکر نمیکنم این عملکرد ناآگاهانه بوده باشد بلکه در انجام آن کاملا تعمدی در کار بوده است و به عقیده من باید مقامات مربوطه بررسیهایی را در این زمینه صورت دهند و علت آن را دریابند. شواهد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد تلاشی برای تخریب اقتصاد ملی و زمینهسازی برای فروپاشیهای سیاسی در کشور وجود داشته است.» گفتوگوی «شرق» را با این اقتصاددان در ادامه میخوانید:
آقای دکتر! برای آغاز بحث، لطفا خط فقر را تعریف کنید. خط فقر به چه معناست و فقیر کیست؟
به حالت کلی و به سادهترین وجه ممکن میتوان گفت خط فقر یک حداقل سطح زندگی است که پایینتر از آن، سلامت اعضای خانوار دچار خطر میشود. همچنین در خط فقر مطلق نیز سلامت خانواده به مرحله هشدار میرسد. این خط فقر به این معنا نیست کسانی که در آن مرز قرار دارند لزوما لباس مندرس و ژنده پوشیدهاند بلکه به این معناست که افراد از یک حداقل سطح زندگی برخوردار نیستند و چهبسا روی کیفیت زندگی و دسترسی به خدمات سلامت، خود را نشان میدهد. به عنوان مثال در سالهای اخیر شاهدیم بسیاری از خانوارها بهویژه خانوادههای طبقه متوسط از هزینههای مختلف خود بهواسطه افزایش قیمت حاملهای انرژی و تاثیری که روی تورم داشته است، کم کردند و سعی کردهاند مخارج غذایی خود را ثابت نگاه دارند ولی مخارج دیگر مثل بهداشت، آموزش، پوشاک، تفریحات و سایر خدمات که داشتند را کاهش دادهاند و تنها غذا را به سبب حفظ سلامت در خانوار ثابت نگه داشتهاند.
خط فقر در ایران چقدر است؟
خط فقر معمولا با توجه به ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی هر منطقه تعیین میشود. به خاطر تنوعی که در ایران وجود دارد و تفاوتهای فاحشی که در سطح توسعهیافتگی مناطق مختلف کشور دیده میشود، نمیتوان یک خط فقر ثابت را برای همه مناطق در نظر گرفت. میزان خط فقر از سال 1363 تا 1392برای مناطق مختلف کشور به صورت استانی و به تفکیک شهر و روستا بررسی شده است. کشور بنابر موقعیتهای یکسان اقتصادی و اجتماعی موجود در این مناطق به 9منطقه تقسیم شده و بررسیها صورتگرفته و سپس میانگین کشوری نیز برای آن ارزیابی شده است. اما توجه داشته باشید اگر خط فقر ملی در یک کشور اعلام شود به این معناست که میانگین در کشور در نظر گرفته شده است و برای اینکه این میانگین معنادار باشد باید تفاوتهای منطقهای خیلیکم باشد، ولی در مورد ایران این مقایسه معنادار نیست. تفاوت بین شهر و روستا در ایران بسیار بالاست، همانطور که تفاوتهای شهری نیز بسیار بالاست. در ایران شهری با 9هزارنفر شهر است و شهری هم مانند تهران که تا پیش از تجزیه کرج جمعیتی بالغ بر 12میلیوننفر را دربر میگرفت نیز شهر محسوب میشود.
اما به هر صورت خط فقر در کشور هرازچندگاهی اعلام میشود. آیا میزان اعلامی، معتبر است؟
متاسفانه در ایران برخی شاخصهای مختلفی را برای محاسبه خط فقر ابداع کردهاند که بهعقیده من اشکالات جدی دارد و به دلیل نفوذ مبدعان آن، مورد پذیرش واقع شده و حتی مورد استفاده مرکز آمار نیز قرار گرفته است. بگذارید از خط فقری که از سوی مرکز آمار انتشار یافته آغاز کنم. مبنای خطر فقری که از سوی رییس مرکز آمار مطرح شده است، یکدلار در روز بر مبنای دلار سال 1990 است. مبنای این یک دلار از نشستی که در سال 2000 برگزار شد، به دست آمد. در سال 2000، نشست سران در مجمععمومی سازمانملل برگزار و در آن یک خط فقر در نظر گرفته شد و 176 کشوری که در آنجا حضور داشتند آن سند را که موسوم به (MDG Millennium Develop Goals) به معنای «اهداف توسعه هزاره» بود، پذیرفتند و بر اساس آن مبنای خط فقر تصویب شد. اما با وجودی که چنین طرحی به تصویب رسیده، اما اشکالات زیادی به آن وارد است. برای اینکه تفاوت بسیار فاحشی در سطح زندگی کشورها وجود دارد و با توجه به تنوع آب و هوایی و جغرافیایی آنها که روی کیفیت فرهنگها نیز تاثیرگذار است، تعیین خط فقر برای همه اینها ممکن نیست. به همین دلیل مقایسههای بینکشوری خیلی محاسبه دقیقی نیست و همیشه با اما و اگرهایی روبهروست. یکی از پیشنهادهایی که در آن نشست مطرح شد، این بود که بیاییم و بر اساس قدرت خرید «یکدلار در روز» خط فقر سرانه یک فرد را در نظر بگیریم. یک گروه از فعالان اجتماعی که در رابطه با مساله فقر و نابرابریهای بینالمللی تلاشهایی را برای مقابله با نابرابریهای فاحش و فقر کمرشکن در مناطق محروم جهان دنبال میکردند و در آن طیف وسیعی از هنرمندان و فعالان اجتماعی و تشکلهای غیردولتی حضور داشتند، مبنای یکدلار را مطرح کردند. آنها بر این عقیده بودند درصدی از هزینههای نظامی در دنیا میتواند فقر را در جهان ریشهکن کند. طبق محاسبات تقریبیای که داشتند، چیزی حدود یکمیلیاردو200میلیون نفر از جمعیت جهان حتی روزی یکدلار درآمد را نیز نداشتند. در حالی که اگر درصد ناچیزی از هزینههای نظامی کشورهای بزرگ برای کمک به این گروه از جمعیت جهان اختصاص مییافت در سراسر جهان توزیع میکردند، میتوانستند افرادی که زیر یکدلار درآمد دارند را به یکدلار درآمد روزانه برسانند. بنابراین این یکدلار مبنای سیاسی و مقایسهای داشت و مبنای علمی نداشت و در واقع نوعی اخطار به کشورهای بزرگ دنیا بود که شما یک مسوولیت اخلاقی در قبال فقر در جهان دارید و چون منابع اولیه خود را از کشورهای جنوب به دست میآورید، نوعی تعهد هم نسبت به مردم این مناطق دارید. سپس این سوال به وجود آمد که دلار در چه سالی مطرح است؟ بر این اساس قدرت خرید یک دلار آمریکا در سال 1990 در نظر گرفته شد. این میزان سالبهسال تعدیل و بهروز شد. حال مرکز آمار نیز بر مبنای همان یکدلار خط فقر را محاسبه کرده و میزانی نیز برای آن به دست آورده است مثلا اگر روزانه کسی کمتر از یکدلار سال 1990 که ظاهرا بر مبنای محاسبه مرکز آمار امروز معادل 2/5دلار است، درآمد داشته باشد، فقیر محسوب میشود. در واقع خط فقر در این آمار ماهیتی سیاسی داشته و مبنای علمی ندارد زیرا در علم اقتصاد، پایه و اساس تعیین خط فقر بر مبنای شاخصهای رفاهی تعیین میشود که با توجه به تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی و نیز سطح زندگی و نیز سبک زندگی در کشورهای مختلف نمیتوان تعیین خط فقر را به یک خط فقر مشترک یکدلار در روز تقلیل داد.
در علم اقتصاد، خط فقر چگونه محاسبه میشود؟
در علم اقتصاد، پایه و اساس تعیین خط فقر را بر مبنای نیازهای اساسی خانوارها استوار میکنند. این نیازها از تنوع بالایی برخوردار است. در میان کالاهای متعددی که برای تامین نیازهای اساسی ضروری هستند، یک کالا که همه معتقدند اگر نباشد بقای فرد به خطر میافتد، یعنی غذا، مبنای محاسبه خط فقر قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر فردی مسکن نداشته باشد، میتواند در خیابان زندگی کند که البته این مساله در مناطق سردسیر امکانپذیر نیست، اما بر اساس تفاهمی که در بین محققان در جهان صورت گرفت، مبنا، غذا در نظر گرفته شد و باقی کالاهای مورد نیاز خانوار نیز با عنوان کالاهای غیرغذایی در نظر گرفته شد. مبنای حداقل غذای مورد نیاز را نیز کالری مورد نیاز بدن در نظر گرفتند. در محاسبات اخیر در ایران هر فرد بزرگسال دوهزارو80کیلوکالری در روز نیاز دارد. برای تعیین این دوهزارو80کیلوکالری متخصصان تغذیه تعیین میکنند که این میزان از چه ترکیبهایی باید تامین شود. به نحوی که هم تغذیه شکمی تامین شده باشد و گرسنگی مرتفع شود و هم تغذیه سلولی از طریق تامین ریزمغذیهای مورد نیاز بدن برای رشد ذهنی و فکری و ویتامینها تامین شود. در ایران انستیتو تغذیه فهرستی از کالاهای موردنیاز به این منظور را تهیه کرده که در واقع برای افراد بزرگسال میانگین کشوری است. این میزان در عرف جهانی برای تعیین خط فقر مطلق دوهزارکیلوکالری تعیین شده و اگر میزان آن کمتر از این رقم باشد، فرد دچار فقر تغذیه میشود. سپس ارزش پولی این دوهزارکیلوکالری مورد محاسبه قرار میگیرد و سپس نسبت هزینههای غذا به کل مخارج خانوار محاسبه میشود که نشان میدهد اگر غذا به عنوان مثال یکسوم مخارج کل خانوار را تشکیل میدهد میزان به دستآمده را باید در سه ضرب کنیم. به این روش تعیین خط فقر روش کالری گفته میشود. این میزان در ایران از سال63 برای خانوارهای یکنفره تا بالای 13نفره محاسبه شده است. البته هزینه خانوارها با افزایش تعدادشان لزوما به همان میزان افزایش نمییابد به عنوان مثال در یک خانواده دونفره هزینهها حتما دوبرابر یک خانوار یکنفره نیست بلکه دونوع صرفهجویی نیز اتفاق میافتد که به آنها صرفهجویی در مقیاس و صرفهجویی در ترکیب خانوار گفته میشود. محاسبات نشان میدهد هزینهها برای یک خانواده با دو بزرگسال معادل 7/1 یک بزرگسال است که این تفاوت در نتیجه صرفهجویی در مقیاس یا بعد خانوار حاصل شده است. آن چیزی که معمولا به عنوان خط فقر اعلام میشود، خانوارهایی هستند که از لحاظ بعد یا تعداد اعضا بیشترین فراوانی را در توزیعها دارند و آن، خانوارهای بین 6/4 جمعیت به بالا هستند. در این میان البته کاستیهای آماری نیز داریم زیرا دادههایی که مرکز آمار منتشر میکند در سطح شهری و روستایی کشور معنادار هستند اما در سطح استانها و شهرهای خاص خیلی معنی نمیدهند. با وجود این برای استانها و نقاط شهری و روستاها خط فقر را محاسبه کردیم. برای شهر تهران که جمعیت قابل توجهی از کشور را دربر میگیرد، برای خانواده پنجنفره آماری که وجود دارد آمار سال 1391 است، در حالی که در سال 1393 بر حسب سبد تورم خانوارها این خط فقر را تعدیل میکنیم که احتمالا خط فقر چقدر میتواند باشد اما مادامی که آمارهای تهران اعلام نشده باشد، نمیتوان درصد خانوادههای فقیر را محاسبه کرد اما میتوانیم حدودا بگوییم خط فقر چقدر است.
به این ترتیب بر اساس محاسبات شما، خط فقر در سال 93 چقدر میتواند باشد؟
بر اساس محاسبات ما خط فقر در سال 93، با توجه به نرخ تورم برای خانواده پنجنفره در شهر تهران حدود دومیلیونو300هزارتومان است. خط فقر به این معنا که یک خانوار پنجنفره در تهران با هزینه مسکن، خدمات سلامت، آموزش، تغذیه، حمل و نقل و ارتباطات و سایر کالاهای ضروری به عنوان کالاهای اساسی در سبد حداقلی یک خانواده تهرانی حداقل تا چه میزان باید درآمد داشته باشد. البته ممکن است این رقم برای یک خانوار کم هم باشد. این مساله به نوع افرادی که در آن خانواده قرار دارند، بستگی دارد، مثلا هزینهها برای خانواری که دو فرزند دانشجو در دانشگاه آزاد داشته باشند، قطعا بالاتر است یا خانوادهای که بیمار دارند هزینههای درمان نیز به هزینههای آنها افزوده میشود، اما فرض بر میانگین خانوادههای معمولی است و هزینههای استثنایی وارد آن نشده است. بر همین اساس در سطح کشوری برای مناطق مختلف این رقم به کل کشور حدود یکمیلیونو500هزارتومان محاسبه میشود.
بر اساس آخرین آماری که وجود دارد، چنددرصد از جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند؟
بر اساس آمار سال 91 و بر اساس شاخصهای خط فقر، حدود 40درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند. منظور از خط فقر مطلق، تعیین یک سبد حداقل کالایی است که عدم دسترسی به این حداقل زندگی، سلامت فرد و خانواده مورد تهدید قرار میگیرد از سویی خط فقر روستایی نسبت به خط فقر شهری چیزی حدود 30درصد کمتر بوده که نشانه این است که اصولا روستاهای ما نسبت به مناطق شهری فقیرتر هستند و این خود یکی از دلایل مهاجرت به شهرهاست. خط فقر دیگری نیز وجود دارد که از آن به عنوان خط فقر شدید یاد میکنیم که خانوارهایی هستند که کل مخارجشان اعم از مخارج غذایی و غیرغذایی، سبد غذایی آنها را تامین نمیکند. به این معنا که اگر تمام درآمدهای خود را صرف غذا میکردند باز هم حداقل سبد غذایی آنها تامین نمیشد و این در حالی است که این مبلغ را خرج همه نیازها اعم از مسکن، سلامت، آموزش، حملونقل، ارتباطات و... میکنند. متاسفانه محاسبات ما نشان میدهد 10درصد جمعیت کشور زیر خط فقر شدید به سر میبرند و این رقم بزرگی است. به این خط فقر خط فقر گرسنگی نیز میگویند. این میزان به این معناست که بسیاری از افراد با تغذیه ناکافی و گرسنگی در ایران مواجهند. آمارهایی که مراکز بهداشتی کشور هم محاسبه میکنند آمار ما را تایید میکند. همین نرخ برای مناطق روستایی بالای 14درصد است و برای مناطق شهری حدود هفتدرصد و میانگین آن 10درصدی است که بیان شد و این خود توجیهی است برای اینکه چرا افراد از مناطق محرومتر به مناطق برخوردارتر مهاجرت میکنند. این مهاجرتها خود منشأ بسیاری از نابسامانیهای دیگر هستند که از آنها به عنوان تلههای فقر نام میبریم که موجب مهاجرتهای گسترده میشود. این افراد اسکان غیررسمی یا مناطق غیررسمی را به خصوص در مناطق برخوردار شهری تشکیل میدهند. اتفاقی که میافتد این است که این افراد در حاشیه کلانشهرها یا در درون آنها، مناطق محرومی را که مناطق اسکان غیررسمی نامیده میشود، تشکیل میدهند. حضور در این مناطق یا حتی در همسایگی این مناطق میتواند یک تلهفقر باشد. به این معنا که افراد وقتی در درون آنها بهسر میبرند بهسادگی نمیتوانند از آن خارج شوند و نیازمند مساعدتهای بیرونی هستند. از ویژگیهای این مناطق میتوان به فقدان زیرساختهای یک زندگی مدنی، از جمله فقدان زیرساختهای مناسب آموزشوپرورش، مدرسه کافی و مناسب یا حتی فرهنگ مدنی مسلط اشاره کرد. در این مناطق دسترسی به خدمات سلامت نیز ضعیف است. از سویی رشد جرایم در این مناطق بسیار بالاست بنابراین افراد در بستر جرم قرار میگیرند و این خود رواجدهنده روابطی است که به تولید فقر کمک میکند و فقر را بازتولید میکند. فرزندان خانوادههایی که در این مناطق زندگی میکنند به سختیمیتوانند از این تلهفقر خارج شوند.
ادامه در .... شرق
منبع: شرق