دکتر بهروزهادی زنوز
از زمان تقسیم جهان به دو بخش توسعهیافته و توسعهنیافته، مطالعات توسعه از سوی اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی مورد تاکید بوده است. هر گروه برای دستیابی به توسعه و قرار گرفتن در جهان برتر، طرحها و ایدههای مختلفی را که اغلب برگرفته از مطالعات و یافتههای غربیها است، ارائه کردهاند. x
از زمان تقسیم جهان به دو بخش توسعهیافته و توسعهنیافته، مطالعات توسعه از سوی اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی مورد تاکید بوده است. هر گروه برای دستیابی به توسعه و قرار گرفتن در جهان برتر، طرحها و ایدههای مختلفی را که اغلب برگرفته از مطالعات و یافتههای غربیها است، ارائه کردهاند. این مساله از این جهت اهمیت کلیدی دارد که از یکسو متاسفانه مطالعات آکادمیک توسعهای در سطح نخبگان علمی کشورهای جهان سوم در قالب رشتههای دانشگاهی یا تحقیقات علمی صورت نگرفته و از سوی دیگر این بیتوجهی سبب هدر رفتن امکانات بالقوه و بالفعل و فرصتها شده است. در کشور ما اگرچه از دیرباز موضوع توسعه در دستور کاردولتها به ویژه در برنامهریزیها قرار داشته، اما مطالعات راه به جایی نبرده است. اخیرا کتابی از سوی 6 اقتصاددان و استاد علوم سیاسی منتشر شده است. دو هفته پیش، متن گفتوگو با بانی اصلی این پژوهش یعنی دکترمحمد جواد اطاعت استاد دانشگاه شهید بهشتی در همین صفحه چاپ شد. یکی از نویسندگان این کتاب (مبانی توسعه پایدار در ایران)، دکتر هادی بهروز زنوز اقتصاددان و استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی است. دکتر زنوز در این گفت وگو به تبیین ویژگی دولتهای اقتدارگرا و نقشی که این دولتها میتوانند در توسعه ایفا کنند، اشاره میکند و میگوید: «دولت توسعهگرا میتواند اقتدارگرا باشد. اگر چنین دولتی بر سر کار باشد و چرخهای توسعه را راه بیندازد، رشد مستمر اقتصادی تضمین میشود و در سایه آن در دراز مدت طبقات اجتماعی جدید بهوجود میآید. آگاهی اجتماعی بالا میرود، جامعه مدنی متشکل شده و خواستار حقوق سیاسی میشود. در تعامل دولت- ملت که گاهی با تعارض همراه است گذار به دموکراسی شکل میگیرد. من این مسیر را اینگونه ترسیم میکنم.» دیدگاههای دکتر زنوز در این گفتوگو به عنوان اقتصاددان از این جهت حائز اهمیت است که اغلب اقتصاددانان معتقدند توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی است. او تاکید میکند: «عمیقا به این نتیجه رسیدهام که راه اصلاحات اقتصادی از مسیر اصلاحات سیاسی میگذرد... اگر دولت صحنه اصلاحات سیاسی را ببازد، سایر بخشها را نیز خواهد باخت.»
در این گفتوگو میخواهیم رابطه میان توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی را بر اساس تجربه تاریخی کشورها مورد واکاوی قرار دهیم. واقعیت این است که اقتصاددانان معمولا فارغ از تاریخ تحولات اقتصادی رابطه دولت و توسعه اقتصادی را با ارجاع به نظریه اقتصادی چنانکه باید باشد نه آنچنان که تجربه شده، تبیین میکنند. در این گفتوگو قصد داریم از این روال معمول فاصله بگیریم و به این موضوع از منظر تاریخی بپردازیم. پرسش اول من این است که شما توسعه اقتصادی و سیاسی را با توجه به موضوع مورد بحث و رویکرد این گفتوگو چگونه تعریف میکنید؟
با این پرسش موافقم. ابتدا لازم است مفاهیم مورد نظر خود را قدری تدقیق کنیم. تنها در آن صورت است که میتوان پرتو بیشتری بر بحث مورد نظر شما انداخت. با توجه به موضوع مورد بحث من توسعه را گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن تعریف میکنم. گذار به مدرنیته را میتوان در قالب کنش متقابل میان فرآیندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توضیح داد. هیچ یک از این فرآیندها به تنهایی نمیتوانند توضیح روشنی در مورد چگونگی تکوین جوامع مدرن به دست دهند. برای مثال سیر دولت مدرن تاریخی متفاوت با سیر اقتصاد مدرن دارد. اما دولت- ملت چارچوب نهادین سیاسی و حقوقی مشترکی را فراهم آورد که شکلگیری اقتصاد ملی را تسهیل کرد.
اما در اینجا این پرسش مقدر نیز مطرح میشود که خصوصیات و ویژگیهای معرف جامعه مدرن کدامند. چهار ویژگی جامعه مدرن را میتوان برشمرد. البته ممکن است این ویژگیها مورد تایید یا پسند من و شما یا عدهای از خوانندگان شما نباشد:
اول- تسلط اشکال دنیوی اقتدار و قدرت سیاسی و فهم دنیوی از حاکمیت و مشروعیت که در مرزهای سرزمینی مشخص عمل میکنند و از خصیصههای ساختارهای بزرگ و پیچیده دولت- ملت مدرن هستند.
دوم- وجود نوعی اقتصاد مبادلهای پولی که بر تولید و مصرف انبوه کالاها برای بازار استوار است و نیز مالکیت خصوصی گسترده و انباشت سرمایه به صورت نظاممند و درازمدت.
سوم- زوال نظم اجتماعی سنتی که پایگاههای اجتماعی تثبیتشده و نظامهای همپوشان بیعت و وفاداری داشت و نیز پیدایش نوعی تقسیم کار اجتماعی و جنسیتی پویا. وجه مشخصه این امر در جوامع سرمایهداری مدرن شکلگیری طبقات اجتماعی جدید و پا گرفتن روابط خاص پدرسالارانه میان مردان و زنان بود.
چهارم- سر برآوردن فرهنگ دنیوی و مادی که انگیزه فرد باورانه، عقلانی و ابزاری را که اکنون برایمان بسیار آشنا هستند به نمایش میگذارند. در توضیح مطلب اخیر باید بگویم، مشخصه ظهور جوامع مدرن زایش جهان فکری و شناختی نوینی بود که به تدریج از خلال جنبش دین پیرایی، رنسانس، انقلاب علمی سده هفدهم و روشنگری سده هجدهم سر برآورد. این تغییر در جهان فکری و اخلاقی اروپا تغییری بنیادی بود و همانقدر برای شکلگیری جوامع مدرن اهمیت حیاتی داشت که برای سرمایهداری آغازین یا ظهور دولت- ملت.
من با ارائه تعریف فوق درصدد نیستم که اثبات کنم مدرنیته در واقع چیز واحدی است که همه جوامع به ناگزیر به سوی آن حرکت میکنند. یک ضعف عمده غایت باوری در مورد تاریخ این است که این دیدگاه معمولا به وجود فقط یک راه برای تکامل اجتماعی باور دارد؛ یعنی راهی که جوامع غربی در پیش گرفتهاند. برخی از تحلیلهای تاریخی کلاسیک مارکسیستی همچنین نظریهای که در دهه 1950 رواج زیادی پیدا کرد بهویژه آن را میتوان در نوشتههای والتر روستو یافت (روستو 1971) که هر دو بر غایت باوری استوارند. دیدگاه اخیر شالوده عمده سیاست غرب در جهان سوم را رقم زد. طرفداران نظریه نوسازی از این نظر که تکامل اجتماعی را به یک علت اصلی یعنی به اقتصاد نسبت میدادند، بهطور تناقضآمیزی با مارکسیستها همنظر بودند. به نظر ما فرانسه، بریتانیا، ایالات متحده و ژاپن هریک راهی یکسره متفاوت با دیگران را به سوی مدرنیته در پیش گرفتند. در مجموع میتوان گفت که گرچه سازمان اقتصادی جامعه نیروی تاریخی فراگیر و قوی است، اما اقتصاد به تنهایی نمیتواند بیرون از وضعیت خاص اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه عمل کند و تحول پایداری را به وجود آورد. مثلا ژاپن اقتصاد دارای تکنولوژی پیشرفته را با یک فرهنگ عمیقا سنتی ترکیب کرده است. در آلمان، ژاپن و اتحاد شوروی دیکتاتوری به همان اندازه موتور صنعتی شدن بود که دموکراسی. اعمال زور و خشونت نقش تاریخی تعیینکنندهای در بسط سرمایهداری ایفا کرد.
نکته دیگری که مایلم بر آن تاکید کنم این است که امر مدرن ذاتا متناقض است؛ ضمن آنکه اوج موفقیت بشر به شمار میرود، سویه تاریکی نیز دارد. آلودگی محیط زیست و اتلاف منابع آن روی سکه توسعه است. متاسفانه فاشیسم و جنایات آن در جوامع مدرن ظاهر شد. استعمار نیز یکی از محصولات جامعه مدرن است.
در تعریفی که از توسعه به مثابه گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن ارائه کردید، دو مولفه سیاسی و اقتصادی مطرح شد. منظور شما از توسعه سیاسی چیست؟
ادامه مطلب را از منبع اصلی (دنیای اقتصاد) بخوانید