دوشنبه, 06 تیر 1401 08:19

محمدرضا یوسفی: چرا نظام های ناکارآمد تداوم می یابند؟

نوشته شده توسط

 

محمدرضا یوسفی 

 

? هر گاه یک بنگاه اقتصادی دچار ناکارآمدی شده، سعی میکند بر این ناکارآمدی غلبه کند زیرا تداوم این وضعیت موجب زیاندهی شده، منجر به تعطیل بنگاه خواهد شد. لذا گاه با تغییر روش تولید، ارتقاء سطح تکنولوژی و یا تغییر در کیفیت نهاده ها و یا کیفیت عوامل تولید به اصلاح پرداخته و سیستم تولیدی کارا شده در کورس رقابت باقی می ماند. در غیر این صورت، ناکارآمدی نمی تواند تداوم یابد و بنگاه ورشکسته شده و حذف می گردد. پرسش این است که چرا در سطح کلان، برخی از سیستمهای ناکارآمد دست به خوداصلاحی نمی زنند. تبیین های مختلفی برای توضیح این پدیده وجود دارد. در این یادداشت از منظر چرخه سیاست و اقتصاد این.پدیده بیان میشود. 

? گاه عملکرد نظام های سیاسی به گونه ای است که پیامد آن؛ فقر، نابرابری شدید، تورم و بیکاری است. در این صورت نظام دچار ناکارآمدی شده و نیازمند اصلاح است. اما نکته مهم این است که برخلاف بنگاههای اقتصادی که اقدام به اصلاح جهت کارآمدی می کنند، اما برخی از نظامهای سیاسی ناکارآمد تداوم می یابند. پرسش مهم این است که چرا در سطح کلان، نظام های ناکارآمد می توانند تداوم یابند؟ به اعتقاد نورث، دلیل تداوم سیستم های ناکارآمد را باید از منظر اقتصاد سیاسی دنبال کرد. 

? یکی از عوامل بازدارنده توسعه و تداوم عقب ماندگی کشورها، گستره فساد در آنهاست. در سال 1997 در نشستی که با حضور تعداد زیادی از تجار بین المللی و مقامات کشورهای مختلف برگزار شد در نهایت به این جمع بندی رسیدند که فساد مهمترین مانع توسعه کشورهاست. 

اساس فساد گسترده به توزیع نابرابر قدرت در کشور بر می گردد. در این ساختار توازنی میان اختیارات و مسئولیتها وجود ندارد و همین امر بستر فساد و مناسبات رانتی را هموار میکند. 

در ساختار نامتوازن قدرت، گروه مسلط با بهره گیری از ابزارهای قانونی و فراقانونی به تقویت موقعیت خود می پردازد. ساختار شدیدا نامتوازن قدرت، حلقه بسته قدرت را ایجاد می کند. در این سیستمها، معیار الحاق به حلقه بسته، سرسپردگی و حامی بودن و نه شایستگی است. در این نظام همه بر محور یک فرد می جرخند و چون معیار ارتقاء و بقاء در حلقه همین سرسپردگی است لذا در حوزه سیاست، نظام دسترسی محدود شکل می گیرد. در این صورت، هر کسی نمی تواند مبتنی بر توانایی و شایستگی های فردی خود به حلقه قدرت وارد شود. 

? حلقه بسته قدرت و به تعبیری دسترسی محدود موجب شکل گیری اقتصاد رانتی - انحصاری می شود. سپس چرخه نظام دسترسی محدود و اقتصاد رانتی به تقویت یکدیگر پرداخته و به تعبیر عجم اوغلو و رابینسون، چرخه رذیلت شکل می گیرد.  

نظام دسترسی محدود با معیار اظهار وابستگی موجب میشود که تا زمانی که فرد نافرمانی نکرده و یا دچار خطای فاحش غیرقابل بخششی نشده است در سیستم باقی بماند. بنابراین اطمینان به بقاء بستر ناکارآمدی و فساد را فراهم میکند. فساد در عرصه سیاست به اقتصادی رانتی انحصاری می انجامد. در این شرایط به گفته آکرمن، تولید مقرون به صرفه نیست. و اقتصاد به سمت دلالی و فعالیت های سوداگرایانه با بهره گیری از رانتهای اعطایی می رود. در نتیجه، اقتصاد ناکارآمد شده؛ فقر، تورم، بیکاری و نابرابری شدید حاصل خواهد شد. 

 ? بنابراین نتیجه چرخه سیاست و اقتصاد، رشد اقتصادی اندک و نوسانی، تشدید توزیع نابرابر قدرت و ثروت، فقر گسترده و دیگر آلام خواهد بود. در عرصه سیاست نیز آدمها با معیار شایستگی و کارآمدی در موقعیت خویش قرار نمی گیرند. از این رو تصمیمات کوته بینانه و فرصت طلبانه بوده و به تعبیری دم غتیمتی حاکم خواهد شد این امر به اتلاف منابع منجر خواهد شد و باز چرخه را تشدید می کند. 

 

@yousefimohamadreza

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: