چاپ کردن این صفحه
سه شنبه, 11 خرداد 1400 14:52

محمود اولاد: اصل ماجرای مالیات عایدی سرمایه و کج فهمی سیاست گذار!

نوشته شده توسط

اگر به ادبیات Capital gain tax نگاه کنیم و تعریف، شمولیت و ویژگیهای آن را بررسی کنیم، به نتایج زیر میرسیم:

۱- مالیات عایدی سرمایه مالیاتی است بر سود حاصل از تغییر ارزش سرمایه که هنگام فروش سرمایه اخذ میشود.

۲- این مالیات بر انواع سهام، اوراق بهادار، فعالیت تجاری (Business)، طلا و املاک و مستغلات تعلق میگیرد.

۳- در آمریکا نرخ این مالیات به صورت ثابت و نرخهای صفر و ۱۵ و ۳۰ درصد است. تفاوت نرخها، در اندازه سرمایه است. یعنی سرمایه های بیشتر مشمول نرخهای بالاتر. چیزی مثل افزایش پلکانی نرخ مالیاتی حقوق و دستمزد.

۴- مودی مالیاتی میتواند هزینه استهلاک سرمایه را از سود محاسبه شده کسر کند و مالیات به آن تعلق نمیگیرد.

خب حالا داستان چیست؟

فرض کنید شما یک فعالیت تجاری راه اندازی میکنید با سرمایه اولیه ۱ میلیارد تومان. چند سال فعالیت میکنید و البته هر سال سود عملیاتی بین شرکا هم تقسیم میکنید و مالیاتش را هم میدهید. اما کم کم به دلایل مختلف از جمله بازاری که ایجاد کرده اید، برندی که شده اید، مجوزهای فعالیتی که دارید و ...، سهام فعالیت تجاری شما بسیار ارزشمند شده است. الان اگر بخواهید تمام یا بخشی از سهام شرکت را بفروشید، چند ده میلیارد می ارزد! (مثلا شرکتهای معروف جهان را ببینید! ارزش سهامشان چگونه تغییر می یابد و ناشی از چیست؟). این تغییر ارزش سهام، ربطی به تورم ندارد و در واقع، سود پنهانی بود که سالانه علاوه بر سود عملیاتی به تدریج نصیب سهامداران میشد ولی گویا دریافت نکرده و انباشته شده و به ارزش سهام اضافه میشود.

این موضوع در مورد خرید سهام شرکتها و ... هم هست. حتی در مورد املاک و مستغلات، تغییر ارزش املاک ناشی از عواملی غیر از تورم مانند رانت موقعیتی و ... مطرح است. نکته جالبتر اینکه اگر شما یک خانه نوساز به ارزش ۱ میلیارد تومان بخرید و مثلا بعد از ۱۰ سال به ارزش ۳ میلیارد تومن (بدون تورم) بفروشید، تمام ۲ میلیارد سود سرمایه نیست بلکه میتوانید معادل هزینه استهلاک ۱۰ ساله ساختمان، از این سود کسر کنید تا مشمول مالیات نشود. در واقع اصل بز این است که “اصل سرمایه شما” که تبدیل به خانه نوساز شده، به همان صورت باقی بماند یعنی یک خانه نوساز. بنابراین استهلاک سرمایه باید کسر شود. هیچ معافیتی بر اولین و دومین خانه هم نیست جز یک معافیت مقداری ۲۵۰ هزار دلاری برای خانه ای که فرد اقامت دارد. یعنی اگر خانه ای ۲۰۰ هزار دلار خریده و الان ۵۰۰ هزار دلار میفروشد، از ۳۰۰ هزار دلار سود سرمایه، ۲۵۰هزار دلارش معاف است. (داشتن خانه بزرگ و لوکس مثل خانه معمولی معاف نیست!)

وقتی این ادبیات را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که فلسفه این مالیات، کماکان فلسفه مالیات بر درآمد اشخاص است. چطور یک فرد شاغل، نسبت به کل دستمزدش مالیات میدهد، صاحب سرمایه هم نسبت به کل عایدی (هم سود عملیاتی و هم سود پنهانی که روی ارزش سهام می آید)، باید مالیات پرداخت کند. عدالت مالیاتی از جنس اینکه هر عامل تولید به اندازه سهم از ارزش افزوده، سهم از مالیات داشته باشد.

توجه بفرمایید، هیچ داستان سرایی از جنس هدایت سرمایه و کنترل سوداگری و ... در کار نیست.

این حجم از کج فهمی صرفا ناشی از این است که هدف فقط کسب درآمد برای حاکمیت به هر طریقی است و بقیه بهانه!

Http://t.me/maolad

 

آخرین‌ها از محمود اولاد

موارد مرتبط