سه شنبه, 28 مرداد 1399 12:12

سیدکمیل طیبی: توزیع نابرابر فرصت‌ها

نوشته شده توسط

سیدکمیل طیبی

استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

شیوع بیماری کرونا ابتدا کلاس‌های آموزشی را از سطح ابتدایی تا بالاترین سطح دانشگاهی یعنی دکترا به تعطیلی کشاند و در این بین تنها بیش از یک میلیارد دانش‌‌آموز جهان را در خارج از کلاس درس و مدارس خود قرار داد. با این‌حال برنامه آموزشی مجازی و از راه دور با یک وقفه یکی دوماهه به هر دو صورت آنلاین و آفلاین در کلیه مراکز آموزشی اعم از ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی، آغاز به‌کار کرد و تاکنون نیز ادامه یافته است. گستره این شیوه آموزشی، هم دامن‌گیر همه کشورهای جهان یعنی هر دو گروه کشورهای درحال توسعه و کشورهای توسعه یافته شد و تجربه‌‌های جدید و فراگیری را برای دانش‌آموزان، دانشجویان، آموزگاران، استادان، خانواده‌ها و حتی دولت رقم زد. با تغییرات شگرفی که در امر آموزش کلاسیک شکل گرفت، شیوه‌های تدریس و یادگیری هم به‌صورت مجازی و با استفاده از پلت‌فرم‌های متنوع دیجیتالی ظهور کرد.

 

توزیع نابرابر فرصت‌ها

 

اکنون نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که آموزش‌های مجازی و آنلاین منجر به افزایش نگاهداری اطلاعات عمومی، مهارتی و کلاسیک شده است، صرفه‌جویی زیادی در زمان شده و از هزینه‌بر بودن آموزش‌های حضوری به مقدار زیادی کاسته شده است. این بدان معنی است، که ماندگاری چنین تغییراتی در شیوه‌های آموزشی در دوران پسا کرونا نیز اتفاق خواهد افتاد، و بر اساس افزایش تقاضاهای جدید و گسترده عرضه خدمات آموزشی و تجهیزات دیجیتالی افزایش چشمگیری خواهد داشت. البته، تاکنون سرمایه‌گذاری‌های‌ کوتاه‌مدت و بلند‌مدت در زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و با سهم بیشتری در کشورهای درحال توسعه انجام گرفته است و قطعا تجهیزات و امکانات آموزش مجازی ایجاد شده، در پساکرونا هم مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. با این حال، این واقعیت هم وجود دارد که کشورهای پیشرفته، متناسب با پیشرفت تکنولوژی و ساختار توسعه یافته نظام اقتصادی خود، آمادگی ورود به فضای مجازی را از ابتدای شیوع بیماری کووید-۱۹ داشته‌اند. کارآمدی سیستم آموزش مجازی در اغلب سطوح تحصیلی در کشورهایی مثل ژاپن، کره‌جنوبی، نیوزیلند، فنلاند، نروژ، سوئد، آلمان و ... مشهود است و چنین کشورهایی در مقابل افت و فروکش کردن کارآیی آموزشی و تعلیم و تربیت ناشی از همه‌گیری بیماری کرونا ایستادگی کرده‌اند. موضوعی که کشورهای درحال توسعه و از جمله کشور ما را دچار چالش کرده است.

 

البته چالش‌های زیاد دیگری همچنان وجود دارد؛ اینکه کیفیت تدریس و یادگیری پایین می‌آید، کندی، فیلترینگ و قطعی مداوم اینترنت در روستاها و نقاط دوردست اتفاق می‌افتد، محیط خانه محل مناسبی برای تداوم حضور دانش‌آموزان و دانشجویان در کلاس‌های درسی کلاسیک نیست، به‌دلیل اختلاف درآمدی، تجهیزات سخت‌افزاری یکسانی بین خانواده‌ها توزیع نمی‌شود، جنبه‌های روانی و رفتاری اداره کلاس‌های حضوری و غیرحضوری دچار ضعف می‌شود، این موارد، از جمله آسیب‌هایی است که نظام آموزشی را به‌ویژه در جوامعی مثل ما که فرهنگ و تجهیز ابزار نرم‌افزاری و سخت‌افزاری به‌طور کامل شکل نگرفته، تهدید می‌کند. مساله وقتی آشکارتر می‌شود که با تداوم بیماری کرونا و زمانبر شدن آن نظام آموزشی از یک دوره هیجان احساسی به یک دوره فرسایشی منتقل شود و به‌دلیل کمبود امکانات و نبود پشتوانه زیرساختی بی‌انگیزگی در فرآیند تعلیم و تربیت و فرآیند اجرایی آن به‌وجود آورد که این خود یک چالش بزرگ است و نیاز به برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری مطلوب و نوآورانه برای تداوم شرایط جدید دارد.  در این شرایط حتی اثربخشی آموزش مجازی در بین گروه‌های مختلف نیز متفاوت است، به‌طوری‌که اغلب کودکان و دانش‌آموزان مدارس ابتدایی و متوسطه مطالب درسی و آموزشی را به‌طور سیستماتیک دنبال نمی‌کنند و در زمان کوتاهی با توجه به محیط بیرونی از فضای آموزش خارج می‌شوند. اینجاست که مهم‌ترین چالش برای سرمایه‌گذاری و گسترش آموزش مجازی در چگونگی پیاده‌سازی یک محیط ساختاری آموزشی ظاهر می‌شود، که نیاز به صرف زمان، نوآوری، تخصیص منابع مالی کافی و مدیریت پویا دارد.

 

در آینده نزدیک آموزش مجازی و دیجیتالی با اقتصاد دیجیتالی گره می‌خورد و حتی با یکدیگر رابطه تعاملی برقرار می‌کند. آموزش یک محصول خدماتی است، دارای بازار و از عرضه و تقاضا برخوردار است. در بازار امروزی این محصول زمانی دارای ارزش افزوده است، که محصول عرضه شده دارای کیفیت و رقابت‌پذیر باشد. به طریق اولی آموزش مجازی که با فناوری پیوند خورده است، کشش‌پذیری بیشتری را در این بازار دارد، و به عبارتی قیمت‌ها کاملا رقابتی است، اطلاعات با نرخ بالاتری در دسترس است، روش‌های آموزشی متنوع و متعددی وجود دارد و انبوهی از عرضه‌کنندگان و متقاضیان خدمات آموزشی در بازار تحرک دارند. شکست در چنین بازاری یک چالش بزرگ را در آموزش و اقتصاد به‌وجود می‌آورد.

 

از سوی دیگر صندوق بین‌المللی پول (IMF) بر اهمیت توسعه اقتصاد دیجیتالی به‌ویژه در دوران پساکرونا تاکید دارد. استدلال صندوق در ایجاد فرصت‌های برابر و عادلانه است، که از طریق گسترش اقتصاد دیجیتالی برای هر دو گروه کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه به‌طور نسبی فراهم می‌شود. توصیه صندوق بین‌المللی پول به کشورها وضع قوانین و مقررات داخلی و بین‌المللی برای بهره‌مندی مناسب‌تر از خدمات و محصولات فیزیکی، تضمین امنیت تجارت الکترونیکی و جلوگیری از پولشویی، فساد و کلاهبرداری است، زمانی که دامنه اقتصاد دیجیتالی گسترده‌تر می‌شود. براساس گزارش آنکتاد، که در سال ۲۰۱۹ و درست قبل از شیوع کرونا منتشر شد، حدود ۷۵ درصد از زنجیره تامین و بازار محاسباتی ابری دو اقتصاد بزرگ آمریکا و چین بر فناوری دیجیتال استوار است. اینترنت اشیا که ماهیت اقتصادی دارد به ۵۰ درصد رسیده است و سهم قابل‌توجهی در تولید تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی دارد.

 

از این به بعد در چارچوب اقتصاد دیجیتال، با کسب‌وکار دیجیتال، تجارت دیجیتال، ارز دیجیتال، توزیع دیجیتال و صنعت تحول یافته دیجیتال در قالب انقلاب صنعتی چهارم مواجه هستیم. فناوری نوین و آموزش به کمک جریان سرمایه بین‌المللی می‌آید و پول‌های کاغذی فیزیکی به موزه‌ها می‌روند. اکنون فرصت پیش‌رو ورود به اقتصاد دیجیتالی است تا بهره‌مندی از آن به بهبود رفاه شهروندان و بهره‌وری خانوارها برای عرضه سرمایه انسانی به بازار کار کمک کند. به این لحاظ، هر کدام از این مقوله‌های اقتصادی نیازمند آموزش و کسب مهارت است، و غفلت از آنها شکاف اقتصادی را به‌خصوص بین کشورهای توسعه‌یافته و درحال توسعه عمیق‌تر می‌کند.

 

نتیجه آنکه گرچه بیماری کووید-۱۹ رویکرد نوینی را در امر آموزش ایجاد کرده و زمینه را برای انتقال از یک نظام آموزشی سنتی به یک نظام آموزشی مدرن و به شکل مجازی فراهم ساخته است، اما به‌عنوان یک چالش بزرگ و با تاکید بیشتر برای جوامعی مثل ما محسوب می‌شود، زیرا این نوع آموزش هم یک محصول است، برای تولید نیاز به منابع و زیرساخت‌های مناسب و لازم دارد، در بازار نوین دیجیتالی مورد عرضه و تقاضا قرار می‌گیرد و نسبت به آموزش سنتی رقابت‌پذیر وکشش‌پذیرتر است. غفلت از آن و انفعالی عمل کردن در نظام آموزشی دیجیتالی و مجازی هزینه‌های جبران‌ناپذیری را در آینده برای نظام تعلیم و تربیت هر جامعه‌ای به‌وجود می‌آورد. این چالش را می‌توان به یک فرصت تبدیل کرد، چنانچه برای توسعه و پایداری آن با دیدگاه آینده‌پژوهی و بین‌المللی‌سازی، برنامه‌ریزی دقیق، سرمایه‌گذاری مکفی و سیاست‌گذاری موثر انجام داد.

منبع: دنیای اقتصاد

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: