سی و چهار سال پیش، در آوریل ۱۹۸۶ بود که جورج بوش پدر به عربستان سفر کرد تا از ملک فهد بخواهد قیمت نفت را که حدود ۶۰ درصد طی مدت چند ماه کاهش یافته بود، بالا ببرد. از نگاه او نفت ارزان برای آمریکا یک شمشیر دو لبه بود؛ از یک طرف مصرفکنندگان از بنزین ارزان قیمت لذت میبرند اما تولیدکنندگان آمریکایی را با مشکل روبرو میکند و این برای امنیت ملی ایالات متحده خطرناک است.
از آن زمان تاکنون، این آخرین باری بود که آمریکا علناً نفت گران قیمت را درخواست کرد. تا اینکه ترامپ هفته گذشته از عربستان و روسیه تقاضای کاهش تولید کرد و پس از توافق اوپک پلاس از پوتین و بنسلمان به خاطر جلوگیری از بیکار شدن چند صد هزار آمریکایی قدردانی نمود.
روز پنجشنبه هفته گذشته ائتلاف اوپک پلاس بر سر کاهش ۱۰ میلیون بشکه در روز تا آوریل ۲۰۲۲ به توافق رسیدند. این توافق از لحاظ میزان کاهش عرضه یک توافق تاریخی بود اما به نظر نمیرسد برای به تعادل رسیدن بازار کافی باشد. پیوستن کشورهای گروه ۲۰ به توافق نیز بازهم کافی نخواهد بود چرا که تقاضا طی هفتههای آینده به شکل بیسابقهای کاهش مییابد بهگونهای که میزان کاهش دو برابر توافق اوپک پلاس خواهد بود.
براساس برآوردهای اوپک، تقاضا در ماه جاری میلادی ۲۰ میلیون بشکه معادل ۲۰ درصد کل تقاضا کاهش خواهد یافت. برخی از پیشبینیها حاکی از آنند که کاهش تقاضا در سه ماهه چهارم بین ۲۰ تا ۳۵ میلیون بشکه در روز خواهد بود.
از سوی دیگر، توافق اوپک پلاس کامل نبود زیرا مکزیک به آن نپیوست. به علاوه، مکزیک عضو گروه بیست نیز هست. رئیسجمهور مکزیک توضیح داد که کشورش نمیتواند در کاهش مورد نظر توافق به میزان ۴۰۰ هزار بشکه در روز مشارکت کند زیرا این رقم بالاست و کشورش زحمات زیادی را متحمل شد تا تولیدش را به ۱.۸ میلیون بشکه در روز برساند. البته چند روز بعد از توافق اوپک پلاس، مکزیک از توافق با ایالات متحده برای کاهش ۱۰۰ هزار بشکه در روز خبر داد. بر اساس تفاهم صورت گرفته ایالات متحده باقیمانده سهم کاهش مکزیک را تقبل خواهد کرد. وزیر انرژی آمریکا نیز از کاهش تولید این کشور به میزان ۲ تا ۳ میلیون بشکه در روز تا پایان سال خبر داد. اما با توجه به اینکه دولت کنترل مستقیمی روی تولید شرکتها ندارد، این میزان حقیقی نیست.
عربستان نیز علیرغم کاهش قیمت و فشار مقامات آمریکایی نمیتواند به تنهایی بار همه کاهش تولید را به دوش بکشد زیرا تولید بیش از نیمی از برق این کشور وابسته به گازهای همراه نفت بوده و میعانات گازی به مصرف پتروشیمیها میرسد.
نکته مهمی که باید بدان توجه کرد این است که درحال حاضر سازوکار کارآمدی جهت اجماع عملی همه کشورها برای کاهش تولید وجود ندارد. در درون کشورهای اوپک، سابقه طولانی از عدم پایبندی به سهمیهها توسط اعضای مختلف وجود دارد. روسیه نیز در عدم پایبندی به توافقات سوء سابقه آشکاری دارد. به علاوه، پس از شوک نفتی ۱۹۷۳، کشورهای بزرگ مصرفکننده اقدام به تأسیس آژانس بینالمللی انرژی در مقابل اوپک نمودند و اکنون نیز کشورهایی مانند چین و هند عضو این آژانس هستند.
آمریکا به عنوان بزرگترین تولیدکننده و در عین حال بزرگترین مصرفکننده نفت، فاقد یک مجرای رسمی برای گفتگو با سایر تولیدکنندگان است. ممکن است گروه ۲۰ که مشمتمل بر آمریکا، عربستان و روسیه به عنوان تولیدکنندگان بزرگ نفت، مکان خوبی برای همکاری به نظر برسد اما وجود کشورهای بزرگ مصرفکننده با منافع متضاد در این گروه، یک مانع جدی است.
نکته دیگر این است که باتوجه به کاهش قیمت نفت به زیر سطح اقتصادی برای نفت شیل، بخش نفت و گاز آمریکا فارغ از درخواست دولت، نهایتاً تولید خود را کاهش خواهد داد و پیشبینی شده این میزان تا پایان سال ۲۰۲۰ به حداقل ۱ میلیون بشکه در روز برسد. ویژگی مهم نفت شیل این است تولید این نوع نفت دارای چرخه کوتاه مدتی و کاهش تولید به سرعت قابل انجام است.
به علاوه، حتی اگر چنین محملی برای مذاکره همه تولیدکنندگان بزرگ وجود میداشت، آمریکا حرف چندانی برای مطرح کردن نداشت چرا که تولید این کشور مستقیماً در اختیار دولت نبوده و سطح تولید محصول تصمیمات اقتصادی هزاران بنگاه خصوصی است. در واقع قدرت تنظیمگری تولید نفت در آمریکا در اختیار کمیسیون راه آهن تگزاس بوده که با قدمتی بیش از ۶۰ سال الهام بخش تأسیس اوپک نیز بوده است. این کمیسیون میتواند دستور کاهش تولید نفت بدهد اما از آخرین باری که در این زمینه اعمال قدرت کرده بیش از نیم قرن میگذرد. کمیسیون تگزاسی قرار است فردا (۱۴ آوریل) به بررسی موضوع کاهش تولید بپردازد.
منبع: @Monitoreconomy_ir