لایحه بودجه 99 در چه شرایطی بسته شده است؟
بر کسی پوشیده نیست که کسری بودجه احتمالی دولت در سال 99 با ابزارهایی مانند صندوق توسعه ملی یا فروش اوراق تا حدی جبران خواهد شد اما واقعیت این است که این ابزارها میتوانند نهایتاً تا انتخابات مجدد آمریکا، پاسخگوی وضعیت کنونی ما باشند.
تحقق لایحه بودجه 99، نیاز به اراده جدی و شفافسازی دارد. فرازهای مثبت و نقاط قوت بودجه 99 قابل بحث و بررسی هستند. البته وقتی میخواهیم درباره بودجه 99 صحبت کنیم، نیابد فراموش کنیم که در سالهای بحران اقتصادی، تحریم و اضطرار به سر میبریم. یکی از چالشهایی که بودجه 99 با آن مواجه است، برداشت از صندوق توسعه ملی است که مورد انتقادهایی هم واقع شده است. اما آیا قرار است این کشور تا ابد در تحریم باقی بماند؟ لایحه بودجه 99 نشان میدهد که دولت کنونی هم بر این باور است که قرار نیست کاهش فروش و صادرات نفت ما به جهان تداوم پیدا کند. برای بررسی عملکرد دولت در حوزه نفت، و میزان برداشت از صندوق صندوق توسعه ملی باید در نظرم بگیریم که این صندوق به نوعی پشتیبان بخشی از ثروت کشور است. مأموریت اصلی این صندوق بحث برانگیز، کنار گذاشتن وجوهی از محل فروش سالانه نفت و گاز برای سرمایهگذاری در بخش خصوصی است و در واقع صندوق توسعه ملی بهدنبال تحقق هدف «کاهش وابستگی به درآمد نفتی» است.
در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی، نه این دولت، که هر دولتی روی کار بود، ناگزیر به برداشت از صندوق توسعه ملی بود تا بتواند از کشور پشتیبانی کند. چرا که امروز در جایی ایستادهایم که شاید نمیتوانیم برای آینده برنامه درست یا قابل اتکایی بریزیم و جنس دغدغهها عوض شده است؛ دغدغه حال داریم نه آینده.
البته نکته بسیار مهم در اینباره این است که برداشت از صندوق توسعه ملی نباید تبدیل به یک سنت شود. دولت کنونی و دولتهای بعدی باید بدانند که اتفاقی که در این حوزه در بودجه 99 افتاده، ناشی از شرایطی است که کشور در این یکی دو سال اخیر با آن دست و پنجه نرم میکند. اگر بزنگاه درست استفاده از منابع صندوق توسعه ملی را ندانیم، همانطور که صندوق ذخیره ارزی را از دست دادیم، این پشتیبان اقتصادی کشور را هم از دست خواهیم داد.
بر کسی پوشیده نیست که کسری بودجه احتمالی دولت در سال 99 با ابزارهایی مانند صندوق توسعه ملی یا فروش اوراق تا حدی جبران خواهد شد اما واقعیت این است که این ابزارها میتوانند نهایتاً تا انتخابات مجدد آمریکا، پاسخگوی وضعیت کنونی ما باشند.
یکی دیگر از فرازهای لایحه بودجه 99، بررسی این نکته است که آیا میزان درآمدهای نفتی که پیشبینیشده، قابل تحقق است؟ دولت بر این باور است که میتواند روزانه یک میلیون بشکه صادر کند. من فکر میکنم وقتی ادعایی به این بزرگی میشود حتماً پشتوانهای دارد. احتمالاً دولت روی قول کشورهایی برای خرید نفت از خودش حساب کرده و صرفاً بهخاطر اینکه فعلاً امکان انتقال پول برای ایران فراهم نیست، درآمد نفتی ایران به شکل بدهی آنها به ما ثبت میشود. اگرچه این درآمد 78 هزار میلیارد تومان نفتی قابل تحقق است اما واقعیت این است که فعلاً این درآمد وجود ندارد. در این شرایط از دولت انتظار میرود با عقد قراردادهای درست و حسابشده، نسبت به افزایش درآمد خود و وصول بدهیهای احتمالیاش اقدام کند. نگارنده بر این باور است که ایران راه خودش را برای فروش نفت پیدا خواهد کرد. اینطور نیست که اختلاف فاحشی بین واقعیت فروش نفت و آنچه در بودجه آمده، وجود داشته باشد. ارقام فروش نفت، ارقام محرمانه است و شاید در شرایط تحریم بهتر باشد که میزان دقیق فروش نفت اعلام نشود و به آنچه در لایحه بودجه 99 آمده، اکتفا شود.
فراز بعدی بودجه، فروش اوراق است که برخی میگویند آیندهفروشی بیسابقه در لایحه بودجه 99 رخ داده است. اما واقعیت این است که نمیتوان گفت اوراق در بودجه 99، لزوماً آیندهفروشی است. اوراق یکی از روشهای تأمین مالی است و همه دولتها به این اقدام در شرایط بحرانی دست میزنند. بله، هیچ شکی نیست که بازپرداخت این اوراق به دوش دولتهای بعدی میافتد اما باید در نظر بگیریم که فراهم کردن زیرساخت برای توسعه اقتصادی، وظیفه همه دولتهاست. آیا از دولت آمریکا ثروتمندتر سراغ دارید؟ در لایحه بودجه آمریکا نیز چنین ساز و کاری تحت عنوان عملیات بازار آزاد وجود دارد.
در ادامه باید به این نکته اشاره کنم که کشورهایی که بر اساس نظام ربوی کار میکنند، اوراق را برای کنترل نقدینگی در جامعه در نظر میگیرند. فروش اوراق باعث میشود هم نقدینگی را مدیریت میکنند هم منابع لازم برای پروژههای خود تأمین میکنند. به اوراق سود تعلق میگیرد و به واسطه ورود آنها به بورس تا حدی هم بازار سرمایه رونق میگیرد. برخیمیگویند 80 هزار میلیارد عدد بزرگی است و آینده فروشی عظیمی است. در صورتی که 80 هزار میلیارد در برابر نقدینگی موجود در جامعه چیزی نیست.
به عقیده من، در مورد اوراق فقط دو نگرانی وجود دارد. این اوراق باید مقصد مشخصی داشته باشد و نباید صرفاً در بودجه تدوین شده و در عمل به فروش برسد. نگرانی دوم این است که این درآمد حاصله از فروش اوراق حتماً باید در محلهای تعیین شده خرج شود. نهادهای ناظر باید مسئولیت خود در این زمینه را به طور جدی دنبال کنند. بدون شک باید محل استفاده از این منابع باید شفاف باشد. من بر این باورم که میتوان با فروش اوراق و استفاده از آن در محلهای مناسب تا حدی از سرازیر شدن نقدینگی به سوی بازارهایی مثل ارز و طلا و ... جلوگیری کرد.
مالیات، یکی از مهمترین فرازهای بودجه است. درباره مالیات باید بگویم نه فقط در سال 99، که هر سال بودجه در این حوزه صرفاً نوشته میشود و ارادهای لزوماً برای تحقق آن وجود ندارد. مشکل فرار مالیاتی و معافیتهای مالیاتی تأثیر خود را بر بودجه 99 هم گذاشته است. اگر اراده لازم وجود داشته باشد، من فکر میکنم درآمد مالیاتی که در بودجه 99 در نظر گرفته شده، قابل تحقق است. فراموش نکنیم که در شرایط رکود و تحریم اقتصادی، بهترین و سریعترین روش درآمدزایی برای دولت مالیات است و شک نکنید که ما بیش از اینها میتوانیم از حوزه مالیات درآمد داشته باشیم. نگاه به تجربه کشورهای دیگر در حوزه نفت به خوبی به ما نشان میدهد که بیشتر کشورهای نفتخیز به جایی رسیدهاند که درآمد نفتی خود را یک درآمد ثانویه میبینند و درآمدهای ناشی از مالیات و عوارض را در اولیت قرار دادهاند. ما نیز میتوانیم با افزایش سهم 8 درصدی مالیات خود به 20 درصد در تولید ناخالص ملی و بررسی تجربه کشورهایی مانند کشور ترکیه از درآمدهای نفتی تا حدی بینیاز شویم و تأثیر منفی و عمیق تحریمها بر اقتصاد کشور را کاهش دهیم.
منبع: اتاق تهران