سوالی است که خیلیها از خودمان میپرسیم: پس از کنترل ویژگیهای دیگر، چرا فارغالتحصیلان دکترای اقتصاد از برخی کشورها (مثل برخی کشورهای آمریکای لاتین)، در بلندمدت با احتمال خوبی محققان موفقی میشوند. در مقابل، دانشجویان اهل برخی کشورهای دیگر با اینکه مهارتهای ریاضی و فنی قوی دارند و حتی در دو سال اول دکترا که بیشتر روی درس گرفتن متمرکز است موفق هستند، ولی در بلندمدت با احتمال کمتری افراد موثر یا موفقی در حوزه پژوهش میشوند.
یک جوابی که به کرات شنیدهام این است که «کیفیت آموزش لیسانس اقتصاد در آن کشور یک پیشبینیکننده قوی برای این موضوع است». کشورهایی که دانشجویان دکترای موفقی دارند، معمولا یک ویژگی مشترک دارند: عدهای از فارغالتحصیلان بهترین دانشگاههای دنیا به کشور خودشان برگشتهاند و در چند مرکز ویژه، دورههای قوی برای کارشناسی اقتصاد راه انداختهاند، دانشجویان خوب را از همان اول دستچین میکنند و برای تبدیل شدن به یک محقق درجه یک تربیت میکنند.
قبلا هم با ذکر مثالهایی از هندوستان گفتهام که آموزش باکیفیت اقتصاد در دوره کارشناسی یک اثر ماندگار دارد که شاید به سادگی در دوره دو ساله ارشد یا دوره دو ساله دروس دکترا قابل کسب نباشد. وقتی راجع به دوره کارشناسی با کیفیت حرف میزنیم، یعنی دورهای که دانشجو چهار سال وقت دارد تا نه تنها در مورد جزییات نهادی و مسایل واقعی اقتصاد در حوزههای مختلف (از کشاورزی گرفته تا بهداشت) و مباحث عمومی مثل فلسفه علم و تاریخ چیزهای مهمی یاد بگیرد، بلکه در زمینههای فنی (مثل اقتصادسنجی یا برنامهنویسی محاسباتی یا نظریه بازی) هم تقریبا به اندازه یک فارغالتحصیل متوسط کارشناسی ارشد دانش و توانایی دارد.
منبع: https://t.me/hamedghoddusi