یکشنبه, 19 آبان 1398 13:40

محمود اولاد:زلزله

نوشته شده توسط

محمود اولاد

ریحانه با آرزوهایش به زیر خاک رفت. چندین ریحانه دیگر باید این مسیر را طی کنند تا شاید ما بفهمیم به تجدید نظر در روشهایمان نیاز مبرم داریم. رویکردهای مداخله ای که اثر عکس دارند.

 

در یک مهدکودک، مسئولین از اینکه خانواده ها پس از اتمام ساعت کاری مهد کودک، با تأخیر برای بردن فرزندانشان اقدام می کنند، ناراحت بودند. آنها تصمیم گرفتند که سیستم جریمه تأخیر را در نظر بگیرند. هرکس که از ساعت تعطیلی مهد، دیرتر بیاید، به ازای دقیقه های تأخیر، مشمول جریمه شود. نتیجه جالب بود! مدت زمان تأخیر والدین افزایش یافت! والدین دیگر به خاطر تأخیر در بردن فرزندان خود، دچار شرمندگی و عذاب وجدان نبودند بلکه آنها می پنداشتند که بابت این تأخیر، هزینه پرداخت میکنند. بنابراین، سر فرصت به همه کار خود رسیده و با تأخیر بیشتری به سراغ فرزندان خود آمدند. یک قاعده گذاری نادرست که به نتیجه ای برعکس آنچه انتظار بود، ختم شد.

 

از این مثالها در اقتصاد ایران به وفور وجود دارد. از رنگ پاشی به صورت زنان برای حفظ حجاب تا فیلتر کردن فضای مجازی.

 

یکی از این سیاستهای غلط، سیاستهای مرتبط با جامعه روستائی است. سالهاست برنامه ریزان از اثرات نامطلوب مهاجرت روستائیان به شهرها، گسترش حاشیه نشینی و خالی شدن روستاها می نالند و برای این منظور انواع سیاست ها را به کار برده اند. از سیاست های تجمیع روستاها تا سیاستهای خدمات رسانی به تمام روستاها که با هزینه های بسیار سنگین همراه بوده تا سیاستهای فعلی اشتغال زائی روستائی! (بخوانید پول پاشی به جامعه روستائی برای اجبار آنها به ماندن در روستا!) جالبتر اینکه، اکثر این سیاستها شکست خورده اند و منجر به کاهش مهاجرت از روستا به شهر نشده اند. رشد اسکان غیررسمی یا حاشیه نشینی در شهرها به سرعت در حال انجام است و از 12 میلیون نفر در اوائل دهه 80 به بیش از 20 میلیون نفر و در آینده نزدیک به 30 میلیون نفر رسیده و خواهد رسید.

 

به نظر می رسد باید تجدیدنظر اساسی در انگاره های ذهنی داشته باشیم. یکبار برگردیم و منطق اینکه با مهاجرت مخالفیم را بشکافیم. چه بسا یافته های جالبی به دست آوریم. چه بسا بفهمیم اسکان غیررسمی مسئله نیست، راه حلی است که فقرا در غیاب سیاستهای درست و یا در شرایط برنامه ریزی نادرست برای حل مسئله سکونت خود، در دسترسی آزادانه و همراه با انتخاب به انواع خدمات و بالا بردن سطح رفاه خانواده خود انتخاب می کنند. شاید بدانیم که اشکالی ندارد کل ساکنین روستا در شهر یک محله را تشکیل داده اند و در آن سکونت میکنند ولی در روستا هم فعالیت کشاورزی خود را برقرار دارند (مشاهده ما در زلزله ورزقان از روستاهای ورزقان). شاید بفهمیم که مشکل از نوع اندیشه و تفکر ماست که حق انتخاب را برای خود قائلیم ولی برای ریحانه ها نه! شاید بفهمیم که سیاستهای کنونی ما، اجازه توسعه فعالیت کشاورزی و مدرن شدن آن را هم نمیدهد و اصولا ارزش فعالیتهای کشاورزی و ارزش دارائیهای کشاورز را در صفر ضرب میکند.

منبع: https://t.me/maolad

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: