چند روز پیش جایی نظر دوستان را در مورد دشواری برقراری تعادل بین کار و علایق دیگر در مشاغلی مثل هیات علمی دانشگاه پرسیده بودم. یک تم مشترک بین سری از نظرات پیشنهاد روشی مثل کتاب «کار عمیق» (Deep Work) بود - که فکر کنم در ایران هم محبوب شده است. من کمابیش با کتاب آشنا بودم و قبلا هم که مختصری از آن را مرور کرده بودم حس کردم که نویسنده در فصل اول که مثالهای موفقیت افراد عمیق را میزند، به قول فرنگیها به پای خودش شلیک میکند و یک جوری خودش را نقض میکند. یعنی چون احتمالا با اقتصاد قضیه آشنا نیست و به تعادل بازار کار نمیپردازد، دقت نمیکند که مسالهای که ما برای ناتوانی در مهار تمایل به کار داریم دقیقا ناشی از ماهیت رقابتی است که در فصل اول مثالهایی از آن را میزند. یک کم موضوع را باز کنم.
قبلا هم اینجا در مورد مشاغل «سوپراستاری» نوشتهام که مثالهایش میشود: هنرمند، ورزشکار، مربی ورزشی، جراح قلب، استاد دانشگاه، سخنران عمومی، صاحب استارآپ، سیاستمدار، مدیر دارایی، معمار و الخ. برای فهم بهتر به فهرست مشاغل «غیر سوپراستاری» هم نگاه کنیم: کارشناس بیمه، خلبان، تکنسین دندانپزشکی و بیناییسنجی، متخصص نگهداری شبکه، پزشک خانواده، معلم فیزیک دبیرستان، کتابدار، مامور پلیس، ...
میبینیم که فرق مشاغل سوپراستار و غیرسوپراستار، در تخصصی بودن آنها نیست. مشاغل هر دو فهرست نیازمند دانش و تخصص بالا هستند. فرق جای دیگری است: در مشاغل سوپراستاری، امکان ارائه خدمات در مقیاس بالا یا کیفیت ویژه توسط یک نفر هست و اگر آن یک نفر موفق باشد، میتواند به بخش بزرگی از بازار خدمات بدهد. در نتیجه توزیع مشاغل و دستمزدها در این صنایع یکنواخت نیست و به شدت اریب است. نفرات اول موفقیت خیلی زیادی کسب میکنند و نفرات میانی ممکن است هیچ چیزی به دست نیاورند. به زبان ریاضی، بازده موفقیت محدب یا تصاعدی (گاه با شیب خیلی زیاد) است. آمار هم به راحتی این را نشان میدهد: دستمزد ستارگان ورزشی، ارزش بازار موفقترین استارتآپهای مختلف، حقوق مدیران موفق، فروش فیلمهای موفق، ...
برعکس در مشاغل غیرسوپراستاری، ظرفیت خدمات یک نفر و تفاوت در کیفیت خدمات کمابیش محدود است و بازار بر اساس تعادل «کمیت» (یعنی عرضه و تقاضای متخصص) به تعادل میرسد، یعنی بر اساس تعداد افراد موجود، دستمزدی تعادلی پیدا میشود که در آن همه یا بیشتر متخصصان مشغول کار باشند. در نتیجه مثلا در کشورهای مختلف (توسعه یافته یا نیافته)، در حالی که تعداد زیادی فیزیکدان و فلسفهخوانده و هنرمند بیکار (حداقل در شغل تخصصی خود) داریم، خیلی کم تکنسین دندانپزشکی یا راننده کامیون بیکار میبینیم. در این مشاغل «واریانس» دستمزدها هم کوچک و محدود است و تفاوت کران پایین و بالای موفقیت، عدد خیلی بزرگی نیست.
خب حالا این چه ربطی به اصل بحث ما دارد: برداشت من این است که یک دلیل مشکل عدم توانایی تفکیک کار و زندگی از اینجا ناشی میشود که خیلی از ما در مشاغلی هستیم که متاسفانه یا خوشبختانه ماهیت سوپراستاری دارند. چون در این مشاغل بازده تلاش محدب است، به زبان ریاضی نقطه بهینه «تلاش برای موفقیت در کار» جواب گوشهای دارد و فقط وقتی طرف از پا میافتد متوقف میشود.
جمعبندی: فرد اگر یک تکنسین دندانپزشکی یا خلبان یا مدرس عمومی رایانه باشد، رابطه بین تلاش و درآمدش خطی است. اگر ۲۰ ساعت در هفته کار کند، یک مبلغی پاداش میگیرد و اگر ۳۰ ساعت کار کند، احتمالا یک و نیم برابر. ولی اگر رشتهاش یک رشته نظری باشد یا کارآفرین یا هنرمند یا محقق و امثال آن باشد، رابطه بین تلاش و تامین معاش یا موفقیت اصلا خطی نیست: اگر مثلا جزو ۲۰ درصد اول باشد، شغل خوبی میگیرد ولی اگر زیر آن بیفتد شانسش برای یافتن شغل دلخواه ناگهان خیلی کم میشود و از جایی به بعد به صفر میرسد (برای تقریب به ذهن به کنکور فکر کنید). و خب فقط این فرد تنها نیست، همه رقبا هم همین طور فکر میکنند: نتیجهاش میشود انبساط تلاش و کار تا حدی که همه زندگی همه را پر کند. همین را تعمیم بدهید به چاپ مقاله در مجله خوب و گرفتن گرنت و موفق شدن در ساختن استارآپ و برنده شدن در مسابقه معماری و مسابقه ورزشی و الخ. و خب میبینیم که متاسفانه در دنیا ماهیت تعداد بیشتری از شغلها مرتبا به این سمت میرود. خلاصهاش این میشود که ما با عده زیادی طرف میشویم که همهگی کتابهای بهرهوری و اصول موفقیت فردی را خواندهاند و مرتبا بر سطح رقابت میافزایند.
منبع: https://t.me/hamedghoddusi
جمعه, 17 آبان 1398 21:46
حامد قدوسی : «کار عمیق» و رقابت سوپراستاری: زندگی کجا است؟؟؟؟
نوشته شده توسط آسانا ببرزاده
برچسبها
آخرینها از آسانا ببرزاده
- دومینوی گرانی در بازار خودرو
- دو رکورد جدید بورس
- پیش بینی قیمت طلا و سکه ۲۸ آبان ۱۴۰۳
- تورم سالانه بخش صنعت ۲۳.۸ درصد شد
- لایحه بودجه برنامه ای برای رفع ناترازی برق ندارد
- سرمایهگذاری مایکروسافت روی فناوریهای جذب کربن
- محرکهای تورم در اقتصاد ایران و راهکارهای مقابله با آنها
- الاکنلگ دلار و طلا
- شاخص مدیران خرید کل اقتصاد تکان خورد
- اثر کاهش نرخ بهره بر بازار سرمایه
نظر دادن
لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: